احتمالا افرادی را می شناسید که به سادگی زبان دوم را فرا میگیرند؛ آنقدر ساده که پس از چند ماه این گونه به نظر میرسد انگار سالهاست به آن زبان صحبت میکند. در مقابل احتمالا افرادی را هم میشناسید که هنوز در املای کلمه «قسطنطنیه» مشکل دارند. اما آیا از خود پرسیدهاید که دقیقا چه چیزی باعث میشود دسته اول به خوبی بتوانند در یک مکالمه خودمانی به اسپانیایی صحبت کنند یا حتی کافکا را به آلمانی بخوانند در حالی که دسته دوم در حرف زدن به زبان مادری خود نیز مشکل دارند؟ در ادامه پاسخ این سوال را خواهید یافت.
آرتورو هرناندز (Arturo Hernandez) پروفسور درس رفتار شناختی علوم اعصاب و مدیر آزمایشگاه پایههای عصبی چند زبانی در دانشگاه هیوستون و همچنین نویسنده کتاب «ذهن دو زبانه» نظرات جالبی در این رابطه دارد:
مردم به صورت کلی، نمیتوانند کنترل کنند که چه زمانی زبان دوم را یاد میگیرند، زیرا [این اتفاق] بیشتر تحت تاثیر عوامل محیطی است. اگر در کودکی در محیطی زندگی کنید که زبان دوم نیز رایج باشد، بزرگتر که شوید نه تنها زبان را بهتر فرا خواهید گرفت، بلکه زبانهای سوم و چهارم را نیز بهتر یاد میگیرید.
اما سوالی که اکثر مردم می پرسند این است که چه چیزی در کنترل من است؟ پاسخ این سوال برای افرادی که دیرتر به فکر یادگیری زبان دوم میافتند در دو کلمه خلاصه میشود: گوش موسیقیایی.
او در ادامه در رابطه با تجربههای شخصی خود از مواجه شدن با این سوال صحبت میکند:
زمانی که مردم می پرسند «چرا در یاد گرفتن یک زبان دیگر تا این حد مشکل دارم؟» از آنها میپرسم «آیا میتوانی آهنک «تولدت مبارک» را بخوانی؟». متعاقبا افرادی که در یادگیری زبان دوم مشکل دارند، نمیتوانند آهنگ را درست و با ریتم بخوانند. اما دلیل این امر در این است که این افراد نمیتوانند تفاوت آواهای زبان دوم را از هم تمیز دهند. در اصل اگر شما بتوانید نوت آن را تشخیص دهید، آن را میشونید. همچنین میتواند تفاوت آن با زبان خود را تشخیص دهید.
این جا همان مثال معروف آوای «th» در کلمه «Death» است که ما در فارسی آن را «ث» تلفظ میکنیم، در صورتی که در زبان انگلیسی، به کل جور دیگری تلفظ میشود.
مایکل ارارد (Micheal Erard) کتابی به نام «Babel No More» که در آن در رابطه با افرادی تحت عنوان «زبان یادبگیرهای حرفهای» صحبت میکند. او میگوید که این افراد هم گوش موسیقیایی خوبی دارند و هم میتواند بدون فکر کردن به گرامر و دستور زبان، درست صحبت کنند. در مقابل، افرادی که گوش موسیقیایی خوبی ندارند، لهجههای غلیظتری دارند و ممکن است بیش از دسته اول به دستور زبان نیاز داشته باشند، زیرا آنها به چیزی نیاز دارند تا هدایتشان کند. در حالی که زبان یادبگیرهای حرفهای هر دو ویژگی را دارند و بدون نیاز به دستور زبان، درست و روان صحبت میکنند و در عین حال میتوانند تنها با شنیدن، تفاوت تلفظ غلط و درست را تشخیص دهند.
آلیسا فری (Alissa Ferry) نویسنده در دانشگاه منچستر نیز دلیل دیگری برای این سوال مطرح میکند:
من به عنوان یک توسعهدهنده زبان، میگویم که سادهترین جواب برای این سوال، مسئله «سن» است و تعیین میکند یک فرد چگونه زبانهای بعدی را فرا میگیرد. هر چه در زمان یادگیری زبان سنتان کمتر باشد، بهتر میتوانید به آن زبان صحبت کنید و لهجه شما نیز بیشتر مانند یک شخصی بومی خواهد شد.
یکی از دلایل این است که نوزادان میتوانند آواهای بسیار بسیار زیادی را تولید کنند ولی از همه آنها استفاده نمیکنند. برای مثال زبان انگلیسی تنها ۴۰ آوای مختلف دارد. در نتجیه کودکان بیشتر به آواهای مختلف حساساند و میتوانند تفاوت آنها را تشخیص دهند و در زبان خودشان از آنها استفاده کنند. اما به محض این که زبان مادری خود را فرا میگیرند، تمرکز خود را روی یادگیری آواهای به کار رفته در آن زبان میگذارند. این بدان معناست که دیگر نمیتوانند تفاوتهای آواهای مختلف را از هم تشخیص دهند زیرا آواهایی که یاد گرفتهاند بسیار محدود شده است. در نتیجه با افزایش سن، سختتر میتوان آواهایی را فرا گرفت که در زبان مادری افراد وجود ندارد.
ما همچنین تفاوتهای سنی را در یادگیری دستور زبان نیز دیدهایم. هر چه زودتر یک شخص شروع به یادگیری زبان کند، بهتر و بیاشتباهتر میتواند به آن زبان صحبت کند.
او زبان ایتالیایی را مثال میزند که در آن حروف اضافه زیادتری نسبت به زبان انگلیسی وجود دارد. در نتیجه هرچه دیرتر یک شخص زبان دوم را یاد بگیرد، اشتباهات دستور زبانی بیشتری نیز خواهد داشت. برای مثال افراد انگلیسی زبان در حین صحبت به ایتالیایی از حروف اضافه کمتری استفاده میکنند و افراد ایتالیایی زبان، از حروف اضافه بیشتری در زمان صحبت به انگلیس استفاده خواهند کرد.
چیزی که از صحبتهای آلیسا متوجه میشویم این است که هرچقدر شخصی زودتر شروع به یادگیری زبان دوم بکند، نسبت به دیگر افراد برتریهای محسوسی خواهد داشت. این پدیده بعدها یادگیری زبانهای سوم و چهارم را نیز سادهتر میکند. شواهدی وجود دارد که تایید میکند افراد دو زبانه سریعتر و بهینهتر زبانهای اضافی را یاد خواهند گرفت. دلیل آن هم این است که احتمالا آنها دایره دستور زبانی و لغات بیشتری دارند تا در مواجهه با زبان جدید به آنها استناد کنند، زیرا همین حالا هم میدانند که چگونه بین دو زبان سوییچ کنند.
در نتیجه اگر جوانتر باشید و در حال حاضر هم زبان دیگری بلد باشید، زبانهای جدید را بهتر و سریعتر فرا میگیرید.
جوشوا هارتشورن (Joshua Hartshorne)، دانشیار روانشناسی در دانشگاه بوستون و مدیر آزمایشگاه یادگیری مستقیم زبان، موضوع دیگری را علاوه بر سن در این قضیه دخیل میداند:
دو فاکتور بسیار حیاتی و تعیینکننده این هستند که شما زبان دوم را چگونه یاد میگرفت: محیط و سن. مردمی که در زبان دوم غرق میشوند، آن را بهتر یاد خواهند گرفت. کلاسهای زبان خوب و بد وجود دارد، اما هیچ چیز بهتر از این نیست که مجبور شوید از آن زبان به صورت روزانه استفاده کنید. تاثیر تمرینهای روزانه و واقعی، واقعا زیاد است.
در رابطه با سن هم باید بگویم که، اگر کودکان در زبان دوم غرق شوند، آن را بسیار بسیار خارقالعادهتر فرا میگیرند. برای مثال کودکانی که در محیطهای چند زبانه بزرگ میشوند و مجبورند همه آنها را برای زندگی ساده تر روزانه فرا بگیرند، به سادگی میتوانند به آن زبانها صحبت کنند بی آن که آموزش خاصی به آنها داده شوند.
یکی از مثالهای بارز این حالت، بزرگ شدن در کشور سوئیس است. در این کشور ۴ زبان آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و زبان بومی سوئیس به نام رترو رومانیش صحبت می شود. در نتیجه کودکان در هر جای این کشور که بزرگ شوند موظف هستند حداقل ۲ یا ۳ زبان را فرا بگیرند. به استثنای رترو رومانیش که کمی قدیمی بوده و اکثرا افراد پیر و مسن در روستاهای بالای کویهای آلپ به آن زبان حرف میزند.
جوشوا در ادامه میگوید:
اگر پیشنهاد من در رابطه با یادگیری زبان دوم را بخواهید: جوان باشید و با افرادی حرف بزنید که به آن زبان [زبان دوم] صحبت میکنند. البته این داستان شخص به شخص متفاوت است، ولی تاثیر اصلی را دو موردی دارد که گفتم.
امیلی سابو (Emily Sabo) دانشجوی دکتری و زبانشناس در دانشگاه میشیگان که بیشتر تحقیقات او حول محور تعاملات زبانی و تفاوتهای گوشیهای اسپانیایی میچرخد نیز نظرات خود را در این رابطه ارائه میدهد:
فاکتورهای متعددی در خوب صحبت کردن یک شخص به زبان دوم تاثیر گذار است. اولین و مهمترین آن انگیزه است؛ از همین رو دو نوع شخص وجود دارد که دو زبانه هستند: انتخابی و شرایطی. شخصی که به صورت انتخابی زبان دومی را فرا گرفته، به شخصی میگویند که در مدرسه زبان اسپانیایی را یاد میگیرد تا نمرات بهتری در کارنامه خود ثبت کرده یا شغلی برای خود دست و پا کند. شخصی که متاثر از شرایط، زبان دومی را یاد گرفته نیز به شخصی میگویند که به کشور جدیدی مهاجرت کرده و به زبان آن کشور صحبت نمیکند، در نتیجه مسئله زبان برای او حالت مرگ و زندگی دارد. دسته دوم زبان دوم را بهتر و سریعتر فرا میگیرند.
فاکتور دومی که میخواهم به آن اشاره کنم، سن یادگیری است. میدانیم که کودکان زبانآموزان حرفهای هستند و کودکان دو زبانه نیز زبانهای بعدی را بهتر و سریعتر یاد خواهند گرفت، زیرا با زبانهای بیشتری سر و کله زدهاند. مثلا در زبان یونانی، دو کلمه مختلف برای رنگ آبی وجود دارد یا در زبان کیچوا، باید یک واژه کوک در آخر افعال خود بگذارید تا مخاطب متوجه شود چیزی که میگویید دست اول است یا نه؛ مثلا خبر را خودتان کسب کردهاید یا خود از شخص دیگری شنیدهاید. طبیعتا کودکانی که به این زبانها مسلط هستند، زبانهای بعدی را بهتر یاد میگیرند.
طیف زمانیی که ما آن را برای یادگیری زبان دوم حیاتی بنامیم، کمی گسترده است. با این وجود تحقیقات نشان داده نوزادانی که پس از ۶ ماه تنها با یک زبان سر و کار دارند، در تشخیص آواهایی که مربوط به زبان خودشان نمیشوند، مشکل دارند.
اما فاکتور آخر نیز آموزش آموزشگاهی به زبان دوم است. در بسیاری از ایالتهای آمریکا به زبان دوم بها داده نمیشود. آیا آنها زبان دوم را صرفا ارائه میدهند یا آیا مثلا ریاضی را به این زبان آموزش میدهند؟ از نظر من، روشهای مختلفی وجود دارد تا زبان دوم را ترویج کنیم و این یکی از فاکتورهای مهم در آموزش زبانهای دیگر در مدارس خواهد بود.
چیزی که ما از صحبتهای این زبانشناسان آموختیم را میتوان در دو فاکتور کلی خلاصه کرد: سن و محیط. از همین رو اگر کودک باشید و در محیط چند زبانه رشد کنید، احتمالا زبانآموزی حرفهای شوید؛ اگر هم تنها کودک باشید، باز هم مشکلی نخواهد بود؛ اگر هم بزرگسال باشید و در محیط قرار بگیرید نیز مشکلی ندارد. تنها در یک صورت است که هیچگاه زبان دوم را یاد نخواهید گرفت؛ آن هم زمانی است که اصلا به دنبال یادگیری آن نروید.
نظر شما چیست؟ آیا تجربه یا پیشنهادی برای یادگیری بهتر و سریعتر زبان دوم دارید؟ نظارات خود را برای دیجیتال بنویسید.
پاسخ ها