کافیست تا صبح ساعت یازده به پاساژ علاءالدین سری بزنید و زمانی که از دستفروشان و ساندویچ و پیراشکیفروشان رد شدید، وارد این بازار بشوید و از مغازهای قیمت موبایل بپرسید، به احتمال بسیار زیاد با جوابی عجیب مواجه خواهید شد که تا امروز مثل آن را در این بازار نشنیده بودید: «فروش نداریم.» با کمی پرسوجو شاید یک مغازه پیدا کنید که برخی اجناس خود را حاضر باشد که بفروشد اما حالا وضعیت بازار اینطور شده که تا زمان «کلوز زدن نرخ ارز» هیچ خرید و فروشی انجام نمیدهند، منظورشان تعیین شدن قیمت ارز روز است که ساعت ۲ تا ۳ بعد از ظهر در صرافیها صورت میگیرد و تازه از آن موقع به بعد است که کرکره مغازهها به معنای واقعی بالا میرود و فروش آغاز میشود.
فعالان این حوزه میگویند که شرایط بازار به گونهای است که بزرگان و فعالان قدیمی این حوزه نیز تاکنون مانند آن را ندیدهاند. وقتی میخواهم با یکی از آنها درباره شرایط گفتگو کنم و میفهمد خبرنگارم، به جای پاسخ دادن یک عکس به من نشان میدهد که نرخ یک خمیر دندان است به قیمت ۴۰۰ هزار تومان. جز این هیچ صحبت دیگری نمیکند.
«علی» که ۱۴ سال است در کار فروش موبایل است و چندین شعبه در سراسر کشور دارد، میگوید تا امروز و در این ۱۴ سال بازار را انقدر راکد ندیده و ادعا میکند طی دو سه هفته گذشته تنها ۵ آیفون فروخته است. او میگوید بازار موبایل بیشتر از آنکه با دلار سر و کار داشته باشد، با درهم درگیر است و این ارز هم در روزهای اخیر نوسانات زیادی را تجربه کرده است: «درهم تا چند روز پیش ۷۲۰۰ تومان بود و الان به مرز ۹ هزار تومان رسیده؛ مشخص است که نمیتوان جنس را در همان روز فروخت وقتی معلوم نیست که قیمت فردا چه خواهد بود.»
این فروشنده میگوید خریدهای قطرهای توسط مغازهداران انجام میشود و دیگر کمتر مغازهداری است که جنسی دپو کند و به اصطلاح خودشان «انبارش تامین باشد.» همین موضوع دلیل شده که فروشندگان قیمت را لحظهای استعلام کنند: «بازار خراب هم باعث نمیشود که مغازهدار جنس را بفروشد، این درست که شاید مشتری صبح برود و دیگر پیدایش نشود، ولی ضرری که حین فروختن جنس به او پیدا میشود به هیچ وجه کاری نمیکند که فروشنده تصمیم به فروش جنس بگیرد. ممکن است یک گوشی را به خریدار بفروشیم و متوجه شویم که قیمت آن با نوسانات ارز چند صد هزار تومان تغییر پیدا کرده است.»
یکی از فروشندگان دیگر علاءالدین میگوید که گوشیهای جدیدی که آنها در چند هفته گذشته وارد کرده بودند و آنها را به مشتری فروخته بودند، به مشکل رجیستری برخورد کردهاند. او از لفظ «آلاخون والاخون» برای این موضوع استفاده میکند و میگوید: «گوشی گلکسی زد فولد ۲ را چند هفته پیش آوردیم و فروختیم، این گوشی در سایت رجیستری نبود و خریدار نمیتوانست آن رجیستر کند. به ما از سامانه همتا میگفتند که این مدلهای جدید به زودی اضافه میشود، ولی نشد! مشتری هم الان گوشیاش بدون رجیستری مانده و نمیداند باید چه کند و از ما طلب دارد. به تازگی هم اصلا گوشی به شکل آنلاین رجیستر نمیشود. به همین دلیل هم گوشیهای جدید و پرچمدار که مسافری وارد بازار شده را نمیتوانیم بفروشیم و روی دستمان مانده.»
او میگوید در واقع برخی از مدلها در بازار موجود است اما حتی با ثابت شدن نرخ ارز آن روز هم نمیتوان ریسک فروش آنها را تحمل کرد: «وقتی گوشی را نمیتوان رجیستر کرد و خریدار هم نهایتا از ما طلبکار میشود، چرا بفروشیم؟ صبر کردیم تا بلکه راهی برای رجیستری این گوشیها پیدا کنیم و سپس آنها را به دست خریدارانش برسانیم.»
این فروشنده تئوری جالبی دارد و آن را با من در میان میگذارد: «هربار سر معرفی و یا عرضه آيفون جدید است که طرح رجیستری یک تکانی میخورد، فروش این گوشیها در بازار از نظر تعداد چیزی نیست ولی از منظر حجم مالی بسیار زیاد است و معلوم نیست چرا با معرفی آيفون جدید، تصمیم میگیرند طرح رجیستری را نیز دستخوش تغییراتی کنند که کل بازار را در بر بگیرد.»
«پویا فراهانی» یکی از دیگر فروشندگان نیز میگوید مدلهای اقتصادی و گوشیهای ساده در ساعات صبح هم توسط برخی همکارانش فروخته میشود: «تفاوت قیمت در این مدلها چندان زیاد نمیشود و گاهی برای روشن ماندن چراغ مغازه این فروشها صورت میگیرد. ولی مدلهای پرچمدار و متوسط را تا سر ظهر نمیفروشیم تا قیمت مشخص شود. از زمان بستن سایت رجیستری هم قیمت گوشیها چندصد هزار تومان بالاتر رفته و معلوم نیست این کار با چه هدفی صورت گرفته است.»
این فروشنده که در یکی از مغازههای این پاساژ کار میکند میگوید که والدین با بچههای خود وارد مغازهها میشوند و گوشیهای قدیمی در دستشان را میفروشند تا بتوانند یک گوشی هوشمند برای فرزندان خود بگیرند و وارد سامانه شاد بشوند: «مساله بسیار غمانگیزی است، از آنسو مغازهداران نیز حاضر نیستند که اجناس را تا زمان «بسته شدن نرخ ارز» بفروشند و فروش در علاءالدین و بسیاری از پاساژهای دیگر عملا تا ساعت ۲ تا ۳ بعدازظهر منتفی است. حتی برخی مغازهداران به شاگردان خود میگویند که کرکره را نیمه بالا بدهند و یا تا ظهر فقط لوازم جانبی بفروشند، لوازمی مانند قاب و این موارد وگرنه فروش پاوربانک و هدفون و سایر موارد نیز گاهی تا بعد از ظهر صورت نمیگیرد.»
در حال حاضر در علاءالدین، میتوان تا حوالی ظهر از پیراشکی خسروی در جوار آن لذت برد و یا سری به ساندویچ فروشان کالباس کنار پاساژ زد تا بلکه نرخ ارز به ثبات برسد و صرافیها «آن را کلوز کنند.» این اتفاق که میافتد، کانالهای تلگرامی و دیگر شبکههای پیام رسان فروشندگان دست به کار میشود و نرخ اجناس روز را وارد میکند و تلفن مغازهها نیز زنگ میخورد. پاساژ بعد از صرف یک نهار تازه شروع به کار میکند و خرید و فروش در آن آغاز میشود.
پاسخ ها