درحالی که بیتکوین سال ۲۰۲۰ را قدرتمندتر از همیشه آغاز کرده، احتمالا امسال هم شاهد افزایش تمایل بازیگران تازهوارد به دنیای رمزارزها باشیم - درست مانند اتفاقی که در سال ۲۰۱۷ میلادی افتاد. چه تازهواردی در دنیای خرید و فروش رمزارز باشید و چه کسی که خیلی ساده اخیرا با بیتکوین آشنا شده، احتمالا برایتان جالب باشد که بدانید ساتوشی ناکاموتو، خالق این ارز مجازی تا به امروز کاملا ناشناخته باقی مانده. اما چرا؟
یکی از جالبترین ایدههای پشت موفقترین ارز مجازی جهان این حقیقت است که هیچکس نمیداند بیتکوین دقیقا توسط چه کسی ساخته شده - و گمانهزنیها تا همین امروز ادامه دارند.
بیتکوین برای نخستین بار در ماه اکتبر سال ۲۰۰۸ به دست عموم رسید. در آن زمان شخصی که خودش را ساتوشی ناکاموتو معرفی میکرد، مقالهای تحت عنوان «بیتکوین: یک سیستم پول الکترونک همتا به همتا» را برای لیستی بلندبالا از فعالان حوزه تکنولوژی ارسال کرد. این مقاله به موضوع بحث گروهی کوچک از رمزنگاران تبدیل شد، اما افراد کمی به موفقیت آن باور داشتند. در روز ۳ ژانویه ۲۰۰۹، ناکاموتو با استخراج نخستین بلوک، شبکه بیتکوین را به جهان هستی آورد.
درون آن بلوک، او متنی را تعبیه کرد. «در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۰۹، صدر اعظم در شرف ارائه دومین کمک مالی دولتی به بانکها است». این نوشته به بحران مالی آن زمان در سراسر جهان اشاره داشت. در ماههای بعد از این، ناکاموتو و کدنویسی به نام هال فینی، نقصها را برطرف و باگهای چیزی که ایدهای انقلابی به حساب میآمد را رفع و رجوع کردند. این نخستین ارز مجازی غیرمتمرکز در جهان بود. این بیتکوین بود.
بیتکوین یکی از برجستهترین ایدههایی بود که از جنبش سایفرپانک (علاقهمندان به رمزنگاری و حریم شخصی) نشات گرفت. یکی از دلایل اینکه درک بیتکوین برای تازهواردان سخت است، اینست که رمز ارز مورد اشاره ایدههای مختلفی در زمینه پول، تکنولوژی، فلسفه، پردازش و سیاست را با یکدیگر درهم آمیخته است. یا آنطور که جان اولیور یکبار گفت، بیتکوین «تمام آنچیزی است که شما راجع به پول درک نمیکنید و تمام آنچه که راجع به کامپیوترها درک نمیکنید».
در نخستین روزهای بیتکوین، ناکاموتو یک نویسنده فعال در فضای مجازی بود. او به صورت آنلاین راجع به بیتکوین مینوشت و به سوالات از طریق همان لیست ایمیلش پاسخ میداد. این نوشتهها تا همین امروز حفظ شدهاند و به وضوح نشان میدهند که یکی از انگیزههای اصلی ناکاموتو، ساخت ارزی دیجیتالی و غیرمتمرکز بوده که تحت کنترل بانک مرکزی قرار نداشته باشد.
در سال ۲۰۱۱، او نوشت که «مشکل اصلی پولهای رایج، تمام اعتمادی است که میطلبند. باید بتوان به بانک مرکزی اعتماد کرد که ارز را کمارزش نکند، اما تاریخچه ارزها پر است از اعتمادهای از دست رفته. باید بتوان به بانکها اعتماد کرد که پول ما را نگه داشته و به صورت الکترونیکی منتقلاش کنند، اما آنها پول را فوجفوج قرض میدهند و تنها بخش اندکی از آن را پیش خود باقی نگه میدارند.»
اختراع بلاکچین بیتکوین، دستاوردی ساختارشکن در دنیای علوم کامپیوتر بود. اگرچه این موضوع حقیقت دارد که ناکاموتو بنیان کار خود را روی تلاشهای افرادی دیگر در این حوزه بنا کرد، اما الگوریتم خود او بود که مشکل پردازشی «تحمل خطای بیزانس» که منجر به دو بار خرج کردن میشود را حل کرد و ساخت یک ارز دیجیتالی غیرمتمرکز را امکانپذیر. این موضوع نشان میدهد که ناکاموتو هم در زمینه اقتصاد و هم برنامهنویسی کامپیوتر خبره بوده. این موضوع تلاشی گروهی را نشان میدهد.
مهم است بدانیم که هیچ اطلاعاتی راجع به هیچ برنامهنویسی به نام ساتوشی ناکاموتو تا پیش از سال ۲۰۰۸ میلادی وجود ندارد. علاوه بر این، نه ایمیل آدرس و نه وبسایت مورد استفاده از سوی او به هیچ منبع واحدی منتهی نمیشوند. در نتیجه، جالب است که چرا چنین آدمی با چنین دانش وسیعی ترجیح داده ناشناخته بماند و اینقدر برای حفاظت از حریم شخصی خود تلاش کرده است.
در ماه آپریل ۲۰۱۱، ناکاموتو که احتمالا از عملکرد موفقیتآمیز پروژه بیتکوین راضی بوده، آخرین ایمیل خود را به لیست متخصصین حوزه تکنولوژی و رمزنگاری فرستاده و اعلام میکند «من به سراغ چیزهایی دیگر رفتهام. بیتکوین اکنون در دستان پرتوان گوین (گوین اندرسون) و تمام افراد دیگر است». ساتوشی بعد سورس کد بیتکوین را در اختیار آنها قرار داد و برای همیشه ناپدید شد.
امروز، یعنی نه سال بعد، بلاکچین بیتکوین بالغ بر ۲۱۹ میلیارد دلار میارزد. این یعنی ساتوشی ناکاموتوی مرموز، از ناکجا آباد ظاهر شده، فرمی جدید از ارز را که ۱۰۰ درصد دیجیتال است و صدها میلیارد دلار میارزد اختراع کرده، بدون اینکه هیچ بانک یا دولتی روی آن کنترل داشته باشد و بعد غیبش زده است. عجیب است، اما حقیقت دارد.
چیزی که این داستان را حتی از قبل هم جالبتر میکند، این حقیقت است که ساتوشی خودش نخستین بیتکوینها را استخراج کرد، آن هم در سال ۲۰۰۹ که استخراج بیتکوین به آسانی و به سرعت انجام میشد. اکنون تخمین زده میشود که ناکاموتو صاحب ۱ میلیون بیتکوین است. چطور این راه میدانیم؟ بلاکچین بیتکوین مثل یک دفتر حسابرسی عمومی است و میتوان تمام بیتکوینها را درون بلاکچین دید. بیتکوینهای ساتوشی هیچوقت جابهجا نشدهاند، آن هم با اینکه بیش از ۱۰ میلیارد دلار میارزند.
ناکاموتو ظاهرا این بینش را داشته که اگر بیتکوین قرار باشد به عنوان یک ارز غیرمتمرکز به موفقیت برسد، باید به شکلی ارگانیک رشد کند و هیچ رهبر یا مدیری نداشته باشد. هرگونه اعلامیه یا اعمال نظر از سوی ناکاموتو میتوانست به عنوان یک مشاوره اقتصادی در نظر گرفته شده و تغییرات قیمت را تحت تاثیر قرار دهد. سناریویی مشابه برای سازنده Litecoin، چارلی لی، اتفاق افتاد و او تصمیم به فروش تمام هلدینگ TLC گرفت.
او بعدا در یک پست ردیت توضیح داد که «هربار توییتی راجع به قیمت لایتکوین میزنم، چه خبر خوب و چه خبر بد، به این متهم میشود که در حال کنترل قیمتها برای منافع شخصی هستم. برخی حتی تصور میکنند من در حال فروش استقراضی لایتکوین هستم! بنابراین از آنجایی که تاثیر بسیار زیادی میگذارم، کاملا اشتباه خواهد بود که TLC را نگه دارم و راجع به آن توییت بزنم».
یک احتمال دیگر هم اینست که هرگونه تغییر پیشنهادی در پروتکل که مورد حمایت ناکاموتو اما مخالفت کاربران بیتکوین قرار میگرفت، میتوانست به اختلاف نظر یا حتی بدتر از این، نوعی جنگ داخلی در دنیای بیتکوین منجر شود.
یکی از دلایل دیگری که میتواند ناشناخته باقی ماندن ناکاموتو را منطقی جلوه دهد، این حقیقت است که سازندگان ارزهای جایگزین ارزهای فیزیکی به احتمال فراوان توجه مقامات و همینطور مجرمان را به خود جلب میکنند. یکی از ساکنین هاوایی به نام برنارد وان ناتهاوس، در سال ۱۹۹۸ میلادی یک ارز خصوصی ساخت و نامش را «دلار آزادی» گذاشت.
این ارز برای مدتی کوتاه به شکوفایی رسید اما پلیس فدرال آمریکا و سرویس مخفی این کشور در سال ۲۰۰۷ از ادامه فعالیتهای آن جلوگیری کردند. بعد از پیمودن پروسههای مجرمانه در سال ۲۰۰۹، این ارز برای همیشه از بین رفت و ناتهاوس به ساخت «یک سیستم ارز خصوصی برای رقابت با ضرب سکه و ارز رسمی ایالات متحده» متهم شد.
مجددا در سال ۲۰۰۷، یک ارز دیجیتالی دیگر به نام e-Gold هم به فعالیتهای مجرمانه متهم شد، چرا که اطلاعاتی کافی در اختیار مصرفکنندگان خود قرار نمیداد. صاحب این ارز به حبس خانگی محکوم شد و کمپانیاش هم تعطیل. بنابراین تمایل شدید آژانسهای دولتی به دستگیری کارآفرینان حوزه ارزهای جایگزین، قطعا یکی از فاکتورهای مد نظر ناکاموتو هنگام چیدن استراتژیهای بیتکوین بوده است.
و دلیل آخر اینکه بیتکوین برای استفاده در اختیار همه است. این یعنی میتوان از آن هم برای فعالیتهای قانونی و هم غیر قانونی استفاده کرد، درست مانند یک ارز سنتی. البته بیتکوین به متد پرداختی محبوبی در بازارهای دارک نت تبدیل شده و بخش زیادی از شهرتاش را هم به خاطر استفاده گسترده از آن در وبسایت غیرقانونی «جاده ابریشم - Silk Road» به دست آورده است. موسس و کارگردان این بازار دارک وب، یعنی راس آلبریشت، به خاطر مشارکت در عملیاتهای مبادله مواد مخدر و دیگر مواد غیر قانونی، به حبس ابد محکوم شد.
آلبریشت در سال ۲۰۱۷ خواستار برگزاری دادگاه تجدید نظر شد، اما کماکان در یک زندان فدرال گذران زندگی میکند. اگر ناکاموتو هم هویت واقعیاش را افشا میکرد، به احتمال فراوان با سرنوشتی مشابه روبهرو میشد.
در طول چند سال اخیر، گمانهزنیهایی گسترده راجع به هویت خالق بیتکوین یا همان ساتوشی ناکاموتو شده است. شاید یک مرد، شاید یک زن، شاید یک آژانس امنیتی و شاید هم گروهی از سایفرپانکهای متعهد؟ بیایید به مرور برخی از اصلیترین کاندیداها بپردازیم.
کرگ رایت، برنامهنویس و تاجر استرالیایی برای نخستین بار در سال ۲۰۱۶ مدعی شد که ساتوشی ناکاموتو است. او مستنداتی برای اثبات حرف خود منتشر کرد که بعدا معلوم شد به خاطر عمومی بودن اطلاعات بلاکچین، هیچ ارزشی نداشتند. او همینطور به انتشار اعلامیهها و بلاگ پستهای دروغین با هدف جا زدن خود به جای ساتوشی واقعی متهم شده است. اکثر افراد عقیده دارند که او در حال روایت داستانی جعلی است. برای مثال موسس اتریوم، ویتالیک بوترین، رایت را به صورت عمومی دیوانه و کلاهبردار خوانده. رایت ضمنا تا امروز درگیر چندین پرونده قضایی شده و برخی از آنها را هم باخته است. در مجموع عقیده کلی اینست که رایت، صرفا آدمی خیالپرداز است.
یک کاندیدای دیگر هم هال فینی است. فینی یک سایفرپانک و رمزنگار شناخته شده است که نخستین ورژن از یک سیستم اثبات کار با قابلیت استفاده مجدد را ساخت. فینی همینطور نخستین کسی بود که کلاینت بیتکوین را دانلود و نخستین کسی که بیتکوین فرستاده شده از سوی ناکاموتو را در سال ۲۰۰۹ دریافت کرد. فنی البته پیش از مرگش در سال ۲۰۱۴، ادعای مربوط به اینکه ناکاموتو است را رد کرد.
برخی هم رمزنگاری به نام نیک زابو را کاندیدای واقعی تلقی میکنند. او پیش از عرضه بیتکوین، معمار یک ارز دیجیتال به نام Bitgold را طراحی کرده بود. اگرچه این معماری هیچوقت مورد استفاده قرار نگرفت، اما شباهتهایی به طراحی بیتکوین دارد. بنابراین اکنون گمان میرود که زابو در واقع همان ناکاموتو است. هرچند که خودش بارها این موضوع را رد کرده است.
و در نهایت به آخرین کاندیدا میرسیم که آدام بک، مدیرعامل Blockstream است. به عنوان یک رمزنگار و سایفرپانک، بک با ناکاموتو نامهنگاری کرده و در مستندات بیتکوین نیز به نامش اشاره شده است. بک ادعای اینکه خودش ناکاموتو است را رد میکند، اما برخی میگویند او قبلا مدعی شده که با ناکاموتو ملاقات کرده. بک این را هم تکذیت میکند. در یک مقاله جدید در خبرگزاری بلومبرگ، بک بار دیگر این موضوع را رد کرده و میگوید بهتر است که هویت ناکاموتو نامشخص باقی بماند. «در حال حاضر دیدگاه عمومی اینست که چه بهتر اگر موسس بیتکوین ناشناخته باقی بماند. بهخاطر اینکه بیتکوین مثل یک طلای دیجیتال است و دلتان نمیخواهد طلا یک موسس داشته باشد. به نظرم خیلی خوب است که ساتوشی بیرون از انظار عمومی باقی میماند».
درحالی که هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو، موسس بیتکوین شاید هیچوقت مشخص نشود، مهمترین چیز اینست که تکنولوژیاش، بدون دخالت او به کار خود ادامه میدهد. علاوه بر این، بیتکوین از ناشناخته بودن خالقش نفع فراوان برده و مردم بدون حواسپرتی ناشی از سازندهاش، میتوانند کاملا روی تکنولوژی متمرکز باقی بمانند. از این منظر، معمای هویت ساتوشی ناکاموتو همانچیزی است که به بیتکوین شکلی جادویی بخشیده.
پاسخ ها