یکی از بزرگترین دادوستدهای تاریخ چند ده ساله صنعت چیپست این روزها با خرید Arm توسط انویدیا در جریان است. جالب اینجاست این قرارداد ۴۰ میلیارد دلاری که شامل حتی یک تراشه فیزیکی هم نمیشود، میتواند صنعت موبایل و کامپیوتر را دگرگون کند.
«انویدیا»، غول حوزه کارت گرافیک و رهبر بازار هوش مصنوعی تنها یک امضا با خرید یکی از بزرگترین شرکتهای طراحی پردازنده در دنیا فاصله دارد. هرچند تعداد انگشت شماری با نقش پررنگ Arm در دنیای فناوری آشنایی دارند اما چنان قدرتی پشت آن نهفته که بسیاری، از جمله همبنیانگذار Arm درباره عواقب تصاحب این شرکت توسط انویدیا هشدار میدهند.
برای درک تاثیر Arm کافی است بدانید تقریبا تمام موبایلهای دنیا با پردازنده کوالکام، اگزینوس، کرین یا سری A اپل تحت مجوز معماری این شرکت تولید میشوند. در برخی موارد GPU و واحد پردازش عصبی هم بر پایه طرحهای مهندسان این شرکت بریتانیایی توسعه پیدا میکنند.
اپل و چند شرکت معدود دیگر مجوزهای خاصی را از Arm خریدهاند که امکان سفارشی سازی طراحی پردازنده را به آنها میدهد. کمپانیهای بسیار دیگری از جمله کوالکام اما از طراحی آماده استفاده کرده و با اضافه کردن قطعات دیگر چیپستی مثل اسنپدراگون را تولید میکنند. به عبارت دیگر پیشرفت سریع و خیره کننده صنعت موبایل در ۱۵ سال گذشته مدیون Arm است.
تاثیر این شرکت البته بسیار گستردهتر از گوشیهای هوشمند است. این شرکت با برند «نئو» در حوزه دیتا سنتر و سرور هم فعالیت چشمگیری دارد. در زمینه پردازندههای لپ تاپ و کامپیوتر هم آنچنان عملکرد درخشانی دارد که اپل تصمیم گرفته پس از سالها استفاده ازپردازندههای اینتل را کنار گذاشته و به معماری Arm روی بیاورد.
مزایای این معماری از جمله مصرف کمتر انرژی و توان پردازش فوق العاده باعث این تصمیم از سوی اپل شده اما آنها تنها شرکتی نیستند که این رویه را در پیش گرفتهاند و مدتی است که شاهد توسعه سیستمهای ویندوزی مبتنی بر پردازندههای Arm هستیم. از پتنتهای این شرکت انگلیسی در زمینه دستگاههای اینترنت اشیاء هم به وفور استفاده میشود و در واقع کم و بیش رد پای آنها در هر گوشهای از این کره خاکی به چشم میخورد.
همین نقش گسترده در صنعت چیپست باعث شده Arm چشم انویدیا را بگیرد و حاضر شود برای به چنگ آوردنش ۴۰ میلیارد دلار هزینه پرداخت کنند. Arm علی رغم داشتن دهها مشتری مثل اپل، کوالکام، مدیاتک، سامسونگ و هواوی همیشه مثل سوییس بی طرفی خود را حفظ کرده و از قدرتش برای تضعیف یا تقویت یک طرف استفاده نکرده است، حالا اما بسیاری نگرانند که پس از تصاحب آن توسط انویدیا دیگر خبری از این بیطرفی نباشد و به اهرم فشار کمپانی آمریکایی برای رسیدن به خواستههایش بدل شود.
با این حال برخی دیگر این نگرانیها را به خاطر عدم همپوشانی کسب و کارهای Arm و انویدیا بیدلیل میدانند. به گفته آنها انویدیا در بازار موبایل حضور ندارد و علی رغم چند تلاش ناموفق در گذشته اساسا پردازنده خاصی هم تولید نمیکند. در واقع این انویدیا است که از مجوزهای Arm استفاده میکند چون شرکت بریتانیایی دارای حق مالکیت فکری و طراحی چیپ GPU و واحد پردازش عصبی است و حتی با انویدیا در بازار دیتاسنتر رقابت میکند. حضور Arm البته در این زمینهها چندان پررنگ نیست. دیگر تفاوت آنها به مدل کسب و کاری برمیگردد که در آن Arm بدون تولید فیزیکی تنها طراحی IP تراشه را میفروشد اما طرف دیگر چیپها را پس از تولید به دست خریدار میرساند.
علی رغم این ادعا بزرگترین تهدیدی که در پس پرده این داد و ستد رخ میدهد ترکیب این دو قدرت با یک دیگر است. همانطور که گفتیم حوزههای کاری آنها با هم فرق دارد و از اینرو انویدیا با خرید Arm وارد بازارهایی میشود که پیش از آن در حضور نداشته است. همانطور که «جنسن هوانگ»، مدیرعامل انویدیا میگوید این معامله به آنها امکان گسترش پروژههای هوش مصنوعی به بسیاری از حوزههای دیگر را میدهد.
علاوه بر این آنها پس از مدتها میتوانند به رویای شکست خورده قدرتنمایی در زمینه پردازنده نیز جامه عمل بپوشانند. چنین قدرتی باعث نگرانی رقبای اصلی انویدیا از جمله اینتل و AMD و حتی دیگر مشتریان وفادار Arm میشود که به شکل محدودتر با انویدیا رقابت دارند. شاید این شرکت واقعا قصد کنار زدن اینتل را هم نداشته باشد اما تردیدی نیست که تاثیری بلندمدت در کسب و کار تیم آبی برجای خواهد گذاشت و به همین خاطر جای تعجبی ندارد اگر اینتل با این داد و ستد مخالفت کند.
اپل هم تا کنون به استفاده کارتهای گرافیک یا پردازشگرهای گرافیکی انویدیا علاقهای نشان ندادهاند اما به تازگی در پردازنده پیسی به معماری Arm کوچ کردهاند. با توجه به سرمایهگذاری هنگفت اپل در سفارشیسازی معماری Arm برای آیفون و آیپد و یکپارچهسازی آنها با کامپیوترهای مک بعید است از تصمیم خود برگردند. با این حال باید منتظر ماند و دید پس از تصاحب Arm توسط انویدیا اپل چه واکنشی نشان خواهد داد.
این معامله از نظر ژئوپلتیکی هم تاثیر زیادی بر صنعت چیپست چین خواهد داشت؛ صنعتی که همین حالا هم با چالشهای بسیاری دست به گریبان است. Arm پس از ماجرای تحریم هواوی همکاری خود با «های سیلیکون»، زیر مجموعه نیمه هادی این شرکت را محدود کرد اما تصاحب کامل آن توسط شرکتی آمریکایی به هیچ عنوان باب میل پکن نیست و میتواند شرایط را از آنچه که هست تیرهتر سازد. بنابراین بعید نیست رگولاتوری چین بر سر راه این قرارداد سنگاندازی کند.
گفتنی است با توجه به گستردگی دامنه کاری این دو شرکت آنها باید نظر موافق رگولاتوریها در چندین کشور جلب کنند که احتمالا ۱۸ ماه طول خواهد کشید.
مساله فقط به چین محدود نیست و خود بریتانیا هم Arm را تاجی بر سر صنعت فناوری خود میداند و حساسیت بی سابقهای نسبت به فروش آن به کشوری دیگر نشان داده است. با این حال از آنجا که از ۴ سال قبل سافت بانک به عنوان گروهی ژاپنی کنترل Arm را دست دارد و انویدیا هم در حرکتی هوشمندانه یک مرکز تحقیق و توسعه مهم در بریتانیا بنا کرده؛ احتمالا این حساسیت مانع از انعقاد قرار داد نخواهد شد.
از منظر فناوری مسائل متعدد دیگری را هم باید در نظر گرفت. برخی بر این باورند که پس از امضای قرارداد مشتریان Arm به سوی معماری چیپ متن باز RISC-V سوق پیدا میکنند که به چالشی برای Arm بدل میشود. هرچند تا کنون از این معماری بیشتر در میکروکنترلرهای سطح پایین استفاده شده که برای کسب و کار پیسی، موبایل و سرور Arm تهدیدی محسوب نمیشود اما در بلندمدت و با استفاده بیشتر از آن RISC-V میتواند به تهدیدی بزرگتر بدل شود.
موضوع دیگر به اثرگذاری این دو شرکت بر محصولات هم مربوط میشود. یکی از بزرگترین مزایای معماری Arm در پردازنده و پردازشگر گرافیکی کم مصرف بودن آنها است و این درحالی است که کارتهای گرافیک انویدیا علی رغم خیره قدرت خیره کننده از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی اصلا شهرت خوبی ندارند.
ادغام آنها اما میتواند تجربه و دانش Arm در کاهش مصرف انرژی را به مهندسان انویدیا منتقل کرده به تولید نسل جدیدی از کارت های گرافیک کارامد اما کم مصرف منجر شود. از طرف دیگر انویدیا هم میتواند دانشش را در اختیار طرف مقابل قرار داده و به ارتقای توان پردازش موبایل و پیسی کمک کند. شاید این سناریو کمی دور از دسترس به نظر برسد اما لپتاپهایی باریک و فوق العاده کم مصرفی را تصور کنید که با وزن کمتر از یک کیلوگرم توان اجرای سنگینترین بازیها و رندهای گرافیکی را داشته و در عین شارژدهی بسیار مطلوبی داشته باشند. البته از آنجا که این محصولات با دلار ۲۷ هزار تومانی از دسترس ما ایرانیها خارج است، بهتر است آنرا تصور هم نکنیم.
مزایای ترکیب این دو قدرت به لپتاپ محدود نمیشود و نوید توسعه پردازنده، پردازشگر گرافیکی، واحد پردازش عصبی و هوش مصنوعی را میدهد که صنایع خودروسازی، خانه هوشمند، رباتیک، هوافضا و حوزههای دیگر را از اساس دگرگون میسازد.
پاسخ ها