در لحظه آغاز هر رکود اقتصادی، اتفاقی منحصر به فرد به وقوع میپیوندد. کمپانیهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک، پیشبینیهای سالانه، مدلهای تجاری و برنامههایشان برای رسیدن به موفقیت را در مشت خود مچاله کرده و آنها را به سطل زباله میریزند. وقتی رکود اقتصادی از راه میرسد، اتفاق عجیبی نیست که مردم شروع به موعظه کردن راجع به ترفندهای نجات یافتن از این شرایط کنند، اما آنچه به ندرت یافت میشود، برنامهریزی صحیح برای دورانی نامتعارف است.
برای استارتاپها، مشخصا دوران رکود دورانی وحشتناک است. تعداد بسیار اندکی از آنها میتوانند از ابرهای تیره و تار رکود اقتصادی جان سالم به در ببرند. اما لازم است بدانیم که این وضعیت، در تمامی موارد ویرانکننده نیست. برای آنهایی که برای نخستین بار با رکود اقتصادی مواجه میشوند، درستترین کار اینست که متمرکز باقی مانده و چابکتر باشند. برنامههای شما شاید دیگر قابل انجام نباشند، اما تغییرات اساسی در اقلیم اقتصادی میتواند فرصتهایی تازه در حوزههایی تازه را به همراه آورد.
در طول تاریخ اثبات شده که کسادی بازار، بستری بینظیر برای دست زدن به ابتکار عمل است. گذشته است آن روزهایی که میتوانستید با هر کار و هر هزینهای، به رشد کسبوکار دست پیدا کنید. در این اقلیمهای اقتصادی رنجور، استارتاپها مجبور به بازنگری در برنامههایشان شده و باید دست به تصمیماتی سخت راجع به اینکه پولشان را کجا هزینه میکنند بزنند.
پاول رومر، اقتصاددان دانشگاه استنفورد یکبار جملهای معروف گفت: «یک بحران بدترین چیزیست که میتوانید به هدر بدهیدش». این جمله بعدا توسط مدیر دفتر باراک اوباما، رام امانوئل، نیز در دوران رکورد بزرگ سال ۲۰۰۸ تکرار شد و او از این گفت که یک بحران میتواند در واقع فرصتی تازه برای انجام کارهایی باشد که قبلا انجام نمیدادید.
و این دقیقا همان رویکردیست که کارآفرینان باید در دوران دشوار رکود اقتصادی در پیش بگیرند. حالا که برنامههای بینقصتان به درد نخور شدهاند، باید یک گام به عقب بردارید و با چشمانی متفاوت به خلاهای بازار نگاه کرده و با رویکردهایی تازه تطبیق یابید که قبلا انجام نشدهاند. برخی از موفقترین کمپانیهای جهان، آنهایی هستند که از دوران رکود بهترین استفاده را کرده و از رقبایشان جلو افتادهاند. در این مقاله به سراغ کمپانیهایی میرویم که از شرایط افتضاح اقتصادی جان سالم به در بردند.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، ایالات متحده یک برهه رکود ۱۶ ماهه را تجربه کرد و بدترین ضربه ممکن طی دو دهه اخیر به درآمد ناخالص ملی این کشور وارد شد. در همین دوران سخت و جانفرسا بود که بیل گیتس و پاول آلن، دو دانشجویی که آموزش آکادمیک را رها کرده بودند، مفهوم استفاده آسان از کامپیوترها را در خانهها و دفاتر کار توسعه دادند. این مفهوم برخی از بزرگترین موانع پیش روی کسبوکار آنها را کنار میزد و با استفاده از تکنولوژی، مایکروسافت را در مسیر تبدیل شدن به یکی از ارزشمندترین کمپانیهای جهان قرار میداد.
اگرچه اپل از دهه ۱۹۷۰ میلادی در بازار حضور داشته و مشغول به کار بوده، این شرکت در جریان بحران داتکام در اوایل سده ۲۰۰۰ و همینطور فاجعه ۱۱ سپتامبر بود که تغییر ماهیتی حقیقی داد. این شرایط مربوط به همان زمانیست که استیو جابز تازه به اپل بازگشته بود و آیپد نمادین را هم روانه بازار کرد. تیم کوک، مدیر عملیات پیشین و مدیر عامل فعلی اپل، بدون تردید از ارتجاع اپل در جریان رکودهای اقتصادی قبلی الهام گرفته است. چرا که او یک بار گفت: «ما به سرمایهگذاری در دوران رکود اقتصادی باور داریم».
نتفلیکس در زمانی تاسیس شد که تنها چند سال تا حباب داتکام باقی مانده بود. در سال ۲۰۰۰، این شرکت مشخصا شرایط اقتصادی بسیار سختی را پشت سر میگذاشت و به همین خاطر، مدیرانش تصمیم به فروش آن گرفته بودند، اما پیشنهاد فروش نتفلیکس با قیمت ۵۰ میلیون دلار، با مخالفت کمپانی بلاکباستر همراه شد. پس از این نتفلیکس دل به دریا زد و با استفاده از ابتکار عمل و خلاقیت، خودش را به یک پیشرو در زمینه استریم محتویات ویدیویی مصرفکنندگان تبدیل کرد.
در سال ۲۰۰۷ میلادی، برایان چسکی و جو گبیا به این ایده رسیده بودند که تشک هوایی خانهشان در سان فرانسیسکو را اجاره دهند. اما آنچه آنها نمیدانستند این بود که در ماه دسامبر همان سال، شاهد آغاز رکود بزرگ خواهیم بود و با این رکود، مجموعهای از فرصتهای تازه از راه میرسند. ایر بیانبی توانست رویکردی تازه در بازار اجارهنشینی کوتاهمدت در پیش بگیرد و به گزینهای ایدهآل برای افرادی تبدیل شود که دیگر از پس هزینههای هتل بر نمیآمدند. در سال ۲۰۰۹، آنها از برخی از برجستهترین سرمایهگذاران حوزه خود جذب سرمایه کردند و به رشدی انفجاری رسیدند.
جان کووم و برایان اکتن، کهنهکاران شرکت یاهو، اپلیکیشن پیامرسان رمزنگاری شده واتس اپ را در سال ۲۰۰۹ تاسیس کردند تا به مردم سراسر جهان اجازه دهند که به سرعت، قادر به ارسال پیام برای یکدیگر باشند. این اپلیکیشن به صورت خاص در کشورهایی به محبوبیت رسید که در زمینه تکنولوژیهای مخابراتی، به اندازه ایالات متحده توانمند نبودند. چرا که اپلیکیشن، از طریق وایفای هم قابل استفاده بود. فیسبوک بعدا این اپلیکیشن را به قیمت فکبرانداز ۱۹ میلیارد دلار خرید و بیش از ۲ میلیارد نفر در سراسر جهان از آن استفاده میکنند.
کوین سیستروم مهندس و مایک کریگر، اینستاگرام را در سال ۲۰۱۰ توسعه دادند تا برای اولین بار، شبکهای اجتماعی را در اختیار مردم بگذارند که کاملا با محوریت تصاویر و ویدیوها ساخته شده باشد. این اپلیکیشن اکنون بیش از ۴۰۰ کارمند و بیش از ۱۲۰ میلیون کاربر در سراسر جهان دارد. فیسبوک این اپلیکیشن را نیز در سال ۲۰۱۲ به قیمت ۱ میلیارد دلار خریداری کرد.
تراویس کالانیک و گرت کمپ، اوبر را در سال ۲۰۰۹ تاسیس کردند و اصلیترین دلیل این کارشان آن بود که در یک شب سرد در پاریس، تاکسی گیرشان نمیآمد. این غول تاکسیرانی آنلاین از آن زمان رشدی شگرف داشته و حالا به صورت بینالمللی در حوزههای مختلف مانند سرویس دلیوری غذا، سرویس اشتراکگذاری موتور و اسکوتر و همینطور سرویس نیروی کاری موقت فعالیت دارد.
سه کارآفرین به نامهای بن سیلبرمن، ایوان شارپ و پاول سیارا در سال ۲۰۱۰ گرد هم آمدند و پینترست را ساختند، وبسایت و اپلیکیشنی که نقش یک آلبوم عکس دیجیتال را ایفا میکند. بنابر اطلاعات منتشر شده از سوی این شرکت، بیشتر از ۳۰۰ میلیون نفر به صورت ماهانه از پلتفرم پینترست استفاده میکنند و ارزش آن اکنون به ۸.۶ میلیارد دلار رسیده است.
جک دورسی، موسس توییتر و همینطور جیم مککلوی، سرویس اسکوئر که در زمینه بازرگانی و پرداختهای موبایل فعالیت دارد را در سال ۲۰۰۹ ساختند. این پلتفرم از سوی بیش از ۳۰ میلیون کمپانی مورد استفاده قرار گرفته که به دنبال راهی برای تکمیل کردن مبادلات مالی خود بودند. اسکوئر اکنون بیش از ۲۳ میلیارد دلار میارزد.
پاسخ ها