تمدن پارسی به عنوان یکی از پیشرفتهترین تمدنهای جهان باستان به حساب میآید و دلیلش، انبوهی از ابداعات و کشفهای مختلف است. «پرشیا» یا «پرسه» یا ایران کنونی، مسئولیت ابداعات و اکتشافات مهمی نظیر یخچال، باتری و اسید سولفوریک را برعهده داشته است و تمامی اینها، ابداعاتی بسیار پیشرفته برای تمدنهای باستانی به حساب میآمدند.
اکثر این ابداعات بسیار ساده بودند و با استفاده از منابع موجود در کشور ساخته میشدند. ضمنا این احتمال وجود دارد که به صورت تمام و کمال از پتانسیلهای این ابداعات در پرشیای باستان با خبر نباشیم و باستانشناسان همچنان به مرور زمان دست به اکتشافات تازه میزنند. در این مقاله، به سراغ ۱۰ ابداع برتر ایرانیان میرویم:
یخچال یک خنک کننده تبخیری باستانی است که از ترکیب دو کلمه «یخ» و «چال» به دست آمده است. این یخچالهای باستانی عمدتا در ایران ساخته میشدند و مورد استفاده قرار میگرفتند. ایرانیان در دوران ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، در تکنیک ساخت یخچال به مهارت فراوان رسیده بودند. این سازه گنبدی شکل، بالای زمین ساخته میشد و یک فضای ذخیرهسازی مخفی داشت.
با استفاده از مواد ساخت و ساز قطور و مقاوم در برابر حرارت، مخزن ذخیرهسازی مخفی در تمام سال ایزوله باقی میماند. فضاهای زیرزمینی این یخچالها ضمنا ۵۰۰۰ متر مربع حجم داشتند. بسیاری از بناهای مورد اشاره صدها سال پیش ساخته شدهاند و کماکان هم سر پا باقی ماندهاند.
هوای سرد از طریق پایهها و فضای مخفی وارد بنا میشد و ساختار مخروطی آنها باعث میشود که حرارت باقی مانده به بالا برود. به این ترتیب، درون بنا از محیط بیرون خنکتر باقی میماند. این بناها با ملاتی خاص به نام «ساروج» ساخته میشدند که شامل شن، گل، سفیده تخم مرغ، موی بز و خاکستر بود تا در برابر انتقال حرارت و آب مقاوم باشند.
دیوارهای پایه یخچالها حداقل دو متر قطر داشتند و کارکرد اصلی بنا، ذخیرهسازی یخ بود، هرچند که از آنها برای نگهداری مواد غذایی هم استفاده میشد. یخ در فصل تابستان شکل میگرفت و در یخچال نگهداری میشد تا در فصل تابستان مورد استفاده قرار گیرد.
یک کوزه فلزی، یک لوله آهنی و میلهای از جنس نوعی فلز دیگر در ساخت باتری پارتیها استفاده میشد. این باتریها در خوجوت رابه در جنوب شرق بغداد پیدا شدهاند و محققان غربی دریافتند که وقتی کوزه باتری پر از سرکه (یا هر الکترولیت دیگری) میشود، جریان برقی بین ۱.۵ الی ۲ ولت تولید میکند.
ویلهلم کونیگ، یکی از پژوهشگران موزه ملی عراق در دهه ۱۹۳۰ میلادی به این نتیجه رسید که احتمالا از کوزههای باتری پارتیها برای آبکاری الکتریکی طلا روی اشیایی که از جنس نقره بودند استفاده میشدند. اما این نظریه به اثبات نرسید و از آن موقع، دلیل ساخت این باتری نامشخص باقی مانده است. اگر پارسیهای باستان واقعا از این کوزهها به عنوان باتری استفاده کرده باشند، این یعنی باتریها توسط کنت الساندرو ولتا کشف نشدهاند و قدمتشان به ۱۶۰۰ سال قبلتر باز میگردد.
اسید سولفوریک یکی از مشهورترین کشف ایرانیان باستان است. ابوبکر محمد بن زکریای راضی، اخترشناس، ریاضیدان و جغرافیدان ایرانی نخستین کسی بود که اسید سولفوریک را کشف کرد. این کشف نهتنها در آن دوران بسیار مهم بود، بلکه فونداسیون لازم برای مهندسی شیمی در دوران مدرن را نیز بنا کرد.
اسید سولفوریک امروز در تولید چیزهای بسیاری زیادی، از کود شیمیایی گرفته تا مواد شوینده استفاده میشود و بر هر چیزی، از کشاورزی گرفته تا زندگی شهری تاثیر گذاشته است. بسیاری از اوقات نیز قدرت صنعتی کشورها براساس میزان اسید سولفوریک تولید شده از سوی آنها سنجیده میشود.
تختهنرد که یکی از بازیهای محبوب مدرن به حساب میآید، برای اولین بار حدودا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ایران ساخته شد. این یکی از قدیمیترین برد گیمهاییست که از گذر تاریخ جان سالم به در برده و توسط دو نفر و بسته به تاسهایی که ریخته میشوند پیش میرود. بازیکنی برنده بازیست که بتواند تمام مهرههای خود را پیش از رقیب، از تخته خارج کند.
«سینیت» هم یک بازی مشابه است که توسط مصریان باستان ساخته شد، اما پارسیها کماکان به عنوان سازنده بازی تختهنرد شناخته میشوند. این بازی نخستین بار در شهر سوخته و همراه با دو تاس و ۶۰ مهره یافت شد. محبوبیت تختهنرد برای هزاران سال ادامه یافته و همین حالا هم میتوانیم افرادی را در پارکها و کافهها بیابیم که مشغول تجربهاش هستند. البته که ورژن امروزی تختهنرد، از لحاظ چیدمان ابتدایی مهرهها و اهداف کلی بازی، تفاوتهایی با ورژن باستانیاش دارد.
محمد بن موسی خوارزمی یک داشمند ایرانی در بغداد بود که در برهه ۷۵۰ الی ۸۵۰ سال بعد از میلاد مسیح، گذران زندگی میکرد. او در عمر خود روی حوزههای مختلفی نظر ریاضیات، اخترشناسی و جغرافی پژوهش کرد که همزمان با دوران خلافت عباسیان بود. او امروز بیشتر شهرت خود را مدیون متدی است که به عقیده او باعث میشد جبر یک حوزه مستقل در علوم ریاضی باشد. به همین خاطر، به او لقب پدر جبر را دادهاند. خوارزمی کتاب الجبر والمقابله را نیز نوشت و در آن اثبات کرد که جبز یک شاخه ریاضیاتی کاملا مستقل از هندسه و علم حساب است.
در جریان قرن ششم قبل از میلاد مسیح، امپراتوری پارسی هخامنشیان به قدرت رسید و قلمرویشان از بینالنهرین تا افغانستان امروزی کشیده میشد. زبان پارسی باستان در جریان همین برهه از تاریخ ساخته شد و اینطور نیست که مستقیما از سیستمهای زبانی سومر و آکد برداشته شده باشد. اگرچه ظاهر فیزیکی سمبلهای پارسی باستان همان خط میخی است، اشکال این نشانهها و مقادیر آواشناسیشان هیچ ارتباطی با نشانههای موجود در سیستمهای زبانی قدیمیتر ندارند.
لوگوگرام یا واژهنگاشت هم بخشی از الفبای زبان پارسی باستان بوده است. پارسی باستان به عنوان یک متن وابسته به هجا شناخته میشود که هجاهایی بسیار استخوانی دارد. به عنوان مثال آوای «پو» هیچ نشانه مستقلی ندارد و در عوض با نشانههای «پا» و «او» نوشته میشود. متون نوشته شده در این فرم، در اماکنی مانند پرسپولیس، شوش، همدان، ارمنستان، رومانی، جزیره خارک و همینطور کانال سوئز یافت شدهاند و عمدتا به دوران حکومت داریوش اول و پسرش، خشایارشا تعلق دارند.
شواهد زیادی دال بر این وجود دارد که نخستین سیستم ارسال پستی در ایران باستان شکل گرفته است. اسبسواران و درشکههایی که تحت عنوان چاپار شناخته میشدند، پیامهایی که عمدتا فرمانهای دولتی بودند را از جایی به جای دیگر میبردند. بنابر نوشتههای هرودوت، تاریخنگار یونانی، سرویس پست در ایران و طی قرن ششم قبل از میلاد مسیح شروع به کار کرده، همزمان با دوران حکومت کورش کبیر، نخستین پادشاه هخامنشی. این سیستم پستی بسیار چابک بوده و مردان و اسبهایشان، در تمام روز در حرکت بوده و هیچچیز، از برف و باران گرفته تا گرمای هوا، آنها را متوقف نمیکرده است.
پیامهایی که به چاپارها سپرده میشد، میان ایستگاههایی به نام چاپارخانه که از نظر مسافت به یکدیگر نزدیک بودند جابهجا میشدند. به این ترتیب، بدون نیاز به توقف برای استراحت و صرف غذا از سوی شخص پیامرسان یا اسب، پیامها منتقل میشدند.
انیمیشنهای مدرن بدون تردید گامهای بسیار بزرگی برداشتهاند، اما جالب است بدانید که تاریخچه انیمیشن به عصر برنز در ایران باستان بازمیگردد. یک پارچ آب در شهر سوخته سیستان و بلوچستان کشف شده که گفته میشود به ۵۲۰۰ سال پیش تعلق دارد. این پارچ شامل مجموعهای از تصاویر است که پریدن یک بز به سمت یک درخت و خوردن برگهای آن را تصویر میکنند. تصاویر مشابهی را میتوان روی پارچهای آب متعلق به دوران بعد از اسلام نیز یافت.
این پارچ توسط یک باستانشناس ایتالیایی کشف شد و در نگاه نخست، معلوم نبود که ارتباط میان تصاویر چیست. سالها بعد، دکتر منصور سجادی باستانشناس بود که رابطه میان این تصاویر را پیدا کرد. از آن زمان، محققان بیشتر و بیشتر به اهمیت کارهای هنری روی پارچ آب پی بردهاند. در ابتدا گفته میشد این بز در حال خوردن برگهای درخت زندگی آشوری است، اما اکنون باستانشناسان عقیده دارند که این پارچ هزار سال پیش از شکلگیری تمدن آشوری ساخته شده است.
رد پای سیستم مالیات در تاریخ، به ایران باستان بازمیگردد. مالیات عنصری مهم در روش کشورداری هخامنشیان بوده است. در امپراتوری پارس و هنگام فرمانروایی کورش دوم و کمبوجیه، افراد صرفا مجبور به اهدای هدایای مختلف بودند و مالیاتهای معمولی برای نخستین بار در برهه حکومت داریوش اول (یعنی سال ۴۸۶ الی ۵۲۲ قبل از میلاد مسیح) به کار گرفته شدند. اگرچه این سیستم دریافت مالیات از قبل و از دوران حکومت کوروش دوم هم وجود داشت، اما قوانین سختگیرانهای برای آن وضع نشده بود و مردمی که مالیات پولی نمیپرداختند، کمبود را با هدایا جبران میکردند.
اگرچه مردم ایران (به عنوان صاحبان قلمرو) از پرداخت مالیات پولی معاف بودند، اما اینطور نبود که هیچ مالیاتی نپردازند. در اطلاعات به دست آمده از مستندات قلعه الموت که به دوران حکومت داریوش اول تعلق دارند، اشاراتی به رسیدهای حیوانات دامی شده که به عنوان مالیات در اختیار دولت محلی قرار گرفتهاند. به صورت سالانه نیز ۷۷۴۰ سکه نقره بابل (که وزنی معادل ۲۳۲ هزار کیلوگرم داشتند) از سوی مردم به حاکمان هخامنشی پرداخت میشد و ساتراپی (ایالت) هند هم مالیات خود را در قالب گرد طلا میپرداخت.
قنات یک کانال زیرزمینی اریب است که آب را از آبخیز به سمت خانهها و مزارع سرازیر میکند. از قنات برای آبرسانی به کشتزارها و تهیه آب شرب استفاده میشد. این یک سیستم تامین آب قدیمی است که با چاههای بسیار عمیق و از طریق مجموعهای از تونلهای دسترسی عمودی ساخته میشد. این سیستم همچنان کاربردی بوده و در مناطق گرم، خشک و نیمهخشک برای آبرسانی به ساختههای انسانی مورد استفاده قرار میگیرد. قنات برای نخستین بار توسط ایرانیان و در نخستین هزاره پیش از میلاد مسیح ساخته شد و بعد راهش را به کرانههای غربی و شرقی نیز باز کرد.
تونلهای قنات که میتوانستند چندین کیلومتر درازا داشته باشند، به صورت تمام و کمال با دست کنده میشدند و دقیقا هماندازه بدن فردی بودند که آنها را حفر میکرد. در فواصل ۲۰ الی ۳۰ متر نیز، تونلهای دسترسی عمودی به تونل اصلی متصل میشدند که هم نقش تهویه هوا را ایفا میکردند و هم برای تعمیرات احتمالی کاربردی تلقی میشدند.
ساختار قنات هم اینگونه بود که از کوهپایهها به سمت روستاها کشیده میشدند و بعد از طریق کانالهای دیگری، در سراسر زمینها پخش. پشت این بناها، چشمانداز علمی بزرگی وجود داشت که به کشاورزان ایرانی اجازه میداد در برهههای خشکسالی طولانی و در نبود دسترسی به آب روی سطح زمین، به کار خود ادامه دهند. گفتنی است که قناتها همین حالا در چین، مراکش و آمریکا نیز استفاده میشوند.
پاسخ ها