در دوران پا به سن گذاشتن و توسعه هرچه بیشتر اینترنت، مفهوم اینکه «وب چیست»، و دچار چه تغییراتی شده، جالب تلقی میشود. بسیاری از متخصصان حوزه تکنولوژی، به اینترنت به چشم استعارهای از کودکی نگاه میکنند که در حال رشد و رسیدن به دوران بزرگسالی است.
از نگاه ما اینترنت در حال رشد مداوم است و به مرور تواناییهایی مانند خواندن، نوشتن یا درک معانی را فرا میگیرد. برخی دیگر هم تمثیلی بازیگوشانهتر به کار گرفته و میگویند اینترنت در حال آموختن خزیدن، بعد راه رفتن و در نهایت دویدن است. درحالی که این مقاله نوشته میشود، روند رشد وب به چهار مقطع مختلف (و یک مقطع مفهومی) تقسیم میشود و در هر بازه، قابلیتهای بیشتری در اختیار ما قرار گرفته است.
امسال، بسته به اینکه نقطه آغاز را چه زمانی بدانید، اینترنت ۳۷ ساله یا ۳۰ ساله میشود. میتوانید آغاز به کار اینترنت را زمانی بدانید که «ARPANET» برای نخستین بار در روز یکم ژانویه ۱۹۸۳ از پروتکلهای شبکه TCP و IP استفاده کرد یا زمانی را معیار قرار دهید که تیم برنرز-لی «وب جهانگستر - World Wide Web» را در سال ۱۹۹۰ توسعه داد و این نام را برایش برگزید.
اینترنت اساسا همسن افرادیست که در دهه ۶۰ الی ۸۰ شمسی چشم به جهان گشودند و اکنون در حال تاثیرگذاری بر دنیای اینترنت بوده و فرهنگ پیرامون مباحثات جهانی، سرگرمی، تکنولوژی و هویت را شکل میدهند. بیایید به مناسبت روز جهانی وب، هر دوره را مرور کنیم؛ از وب صفر تا وب چهار.
وب ۰ - اینترنت در سال ۱۹۸۹ به عنوان مفهومی شروع به کار کرد که توسط تیم برنرز-لی، محقق کامپیوتری CERN (سازمان اروپایی تحقیقات هستهای) خلق شد. در ابتدا قرار بود این مفهوم، راهی برای اشتراکگذاری اطلاعات پژوهشی در تمام شبکه CERN باشد و به این ترتیب نیاز به ذخیرهسازی جداگانه دیتا در هر کامپیوتر از بین برود. خلاصه ماجرا اینست که برنرز-لی توانست یک «وب پیج» (مفهومی بسیاری بیگانه برای آن زمان) بسازد که اطلاعاتی مشخص را از سرور دریافت میکرد. و اینگونه بود که اینترنت زاده شد.
بعد از آزمایشهای موفقیتآمیزش، برنرز-لی فورا به سراغ دانشجویان، پروفسوران و محققین کامپیوتر رفت تا وب پیجهای مخصوص به خودشان را برای پژوهشهایشان بسازند و بعد به کمک مرورگرها بتوان میان آنها پرسه زد. به این ترتیب، او توانست شبکه خودش را جمعسپاری کرده و تکنولوژیاش را مدتها پیش از اینکه عبارت «جمعسپاری» حتی به وجود آید، به پیش براند. (اگر به لطف دسترسی به اینترنت میخواستید سرمنشا این کلمه را گوگل کنید، باید بگوییم که جمعسپاری در سال ۲۰۰۶ نامی مشخص برای خود یافت).
وب ۱.۰ یا وب فقط خواندنی - تا سال ۱۹۹۹ میلادی، اینترنت رشد کرده بود و حدود ۳ میلیون وبسایت فقط خواندنی در جهان داشتیم. در این مقطع از اینترنت، میتوانستید با سر زدن به وبسایتهای مختلف صرفا آنها را مطالعه کنید ولی نمیتوانستید با قابلیتهای مختلف مانند دکمهها تعامل داشته باشید: درست مانند یک فایل پیدیاف که صرفا امکان خواندن آن مهیاست و نه چیز دیگر.
در این مقطع بود که بسیاری از غولهای جستجوگر (و بعد نبردهای سازمانی) از راه رسیدند و در ابتدا، یاهو از بیشترین محبوبیت در میان آنها برخوردار بود. اما یاهو در نهایت این نبرد را به طراحی و کارکرد بسیار شستهرفتهتر گوگل باخت.
وب ۲.۰ یا وب خواندن-نوشتن - درست مانند سیدیهایی که در آنها برای خودمان گلچینهای موسیقی میریختیم و اکنون دارند در کمد خانه خاک میخورند، در این مقطع از نوجوانی اینترنت، این امکان برای مردم فراهم شد که شروع به «نوشتن» جملات خود کنند و دانش خود را به پلتفرمهایی نظیر ویکیپدیا بیاورند.
برای نخستین بار در تاریخ بشریت، عموم مردم میتوانستند بدون هیچ دانشی راجع به HTML یا دیگر زبانهای برنامهنویسی وب، محتوای متنی خلق کنند، پست کنند و به اشتراک بگذارند. در نتیجه این موضوع، ویکیپدیا و فیسبوک تبدیل به اصلیترین بازیگران در فرم مدرن «آگاهی جمعی کلاد» شدند و موافقت و مشارکت جمعیست که بازارها را تحت تاثیر قرار میدهد و بر محبوبیت و تاثیرگذاری تکنولوژی میافزاید.
وب ۳.۰ - وب دیتا (DWeb) یا وب معنایی - وب ۳.۰ گام بزرگ بعدیست. این تکنولوژی قرار است از یک سو «وب معنایی» یا «وب دیتا» باشد که قادر به درک، ترکیب و تفسیر اطلاعات است تا تجربهای بهبود یافته و تعاملپذیر در اختیار کاربران قرار دهد. اما از سوی دیگر وب ۳.۰ میتواند یک وب تمرکز زدایی شده باشد که برتری غولهای حوزه تکنولوژی را به چالش کشیده و ما را از اتکای بیش از حد از چند کمپانی، تکنولوژی و زیرساختهای اندک اینترنت دور کند.
در حال حاضر که به وب دسترسی مییابیم، کامپیوترهای ما از پروتکل HTTP در فرم یک وب آدرس برای یافتن اطلاعات ذخیره شده در لوکیشنی خاص استفاده میکنند، عمدتا یک سرور واحد. به صورت متضاد، DWeb اطلاعات را براساس محتوا مییابد، به این معنی که اطلاعات را میتواند در چندین نقطه متفاوت به صورت همزمان ذخیره کرد. در نتیجه، این فرم از وب تمام کامپیوترها را تبدیل به سیستمهایی خدماترسان میکند که از آن به نام اتصال همتا به همتا (Peer-to-Peer) یاد میشود.
این سیستم به ما اجازه میدهد دیتابیسهای عظیمی که اکنون عمدتا توسط کمپانیهای خدمات اینترنت نگهداری میشوند و نه کاربران، را برداشته و تقسیم به قطعات کوچکتر کنیم (و تمرکز زدایی اینطور صورت میگیرد). به عنوان یک قاعده کلی، این رویکرد از ما در برابر نظارت همگانی دولتی و خصوصی نیز محافظت خواهد کرد، زیرا دیتا دیگر به گونهای ذخیره نمیشود که دسترسی به آن برای اشخاص ثالث آسان باشد. با این اتفاق، ما در واقع به فلسفه ابتدایی اینترنت باز خواهیم گشت که ساخته شد تا ارتباطات مخابراتی ایالات متحده را در جریان جنگ سرد تمرکز زدایی کند و از آسیبپذیری آنها در برابر حملات بکاهد.
برخی از تکنولوژیهایی که میتوانند DWeb را به شکل کامل به واقعیت تبدیل کنند همین حالا در مسیر توسعه هستند. برای مثال پروژه Databox قصد دارد دیوایسی متنباز بسازد که اطلاعات شخصی کاربر را به صورت محلی ذخیره و کنترل میکند و این اطلاعات دیگر در دسترس کمپانیهای بزرگ تکنولوژی قرار نمیگیرد تا هر کاری که دوست دارند با آنها بکنند.
Zeronet هم جایگزینی برای وب کنونی است که در آن، وبسایتها توسط شبکهای از کامپیوترهای مشارکتکننده هاست میشوند و دیگر خبری از سرور متمرکز نخواهد بود. تکنولوژی رمزنگاری Zeronet ضمنا همان تکنولوژیایست که در بیتکوین استفاده شده. حتی یک ورژن DWeb هم برای یوتوب داریم که DTube نام گرفته و ویدیوها را روی شبکهای تمرکز زدایی شده از کامپیوترها هاست میکند و از بلاکچین برای دیتابیس و سیستم پرداخت خود بهره میگیرد.
اما این تکنولوژی هنوز در مراحل نخست کار به سر میبرد. حتی زمانی که برای استفاده همگانی آماده شود، ترغیب کاربران به استفاده از اپلیکیشنهای جدید و مبتنی بر DWeb دشوار خواهد بود. درحالی که وب ۲.۰ تجربهای بسیار جذابتر و شستهرفته در اختیار تمام کاربران اینترنت قرار داد، DWeb مزایایی کمتر محسوس خواهد داشت و تا حد زیادی متکی بر مسئولیتپذیری کاربران است. به این ترتیب، برای اینکه DWeb شروع به کار کرده و به موفقیت برسد، باید بسیاری از کاربران تکنولوژی اینترنت را ترغیب به استفاده از آن کرد.
DWeb ضمنا ریسکهای بسیار زیادی در زمینه قانونگذاری و پیگرد قانونی با خود به همراه میآورد. با این تکنولوژی، به دلیل نبود کنترل و دسترسی متمرکز بر دیتا، نظارت بر جرائم سایبری نظیر آزار و اذیت آنلاین، تنفر پراکنی و محتویات کودک آزارانه حتی از قبل هم دشوارتر میشود. وب متمرکز به دولتها کمک میکند که شرکتهای بزرگ را مجبور به پیروی از قوانین و مقررات سازند. در یک وب تمرکز زدایی شده، حتی لزوما مشخص نخواهد بود که از قوانین کدام کشور در یک وبسایت خاص (که از سراسر جهان هاست میشود) پیروی شده.
وب ۴.۰ - وب همزیستی یا اینترنت هوشمند یا اینترنت هایپرلوکال - وب ۴.۰ هنوز صرفا یک ایده کلی است و نمیدانیم که دقیقا چطور از آب در خواهد آمد، اما میتوانیم شمایلی کلی از آن را در ذهنمان ترسیم کنیم. وب ۴.۰، وب همزیستی خواهد بود. رویای پشت وب همزیستی اینست که تعاملات انسانی و تعاملات ماشینی به نوعی همزیستی خواهند رسید.
این مهم به کمک رابطهای کاربری قدرتمندتر مانند رابطهای کاربری مبتنی بر ذهن محقق خواهد شد. به عبارت دیگر ماشینها میتوانند در خواندن محتویات وب هوشمند باشند، در فرم اجرایی به آن محتویات واکنش نشان دهند و تصمیم بگیرند کدام وبسایتها را با کیفیت و عملکرد برتر بارگذاری کنند و ضمنا رابطهای کاربری بهتری برایمان به ارمغان میآورند.
وب ۴.۰ وب خواندن-نوشتن-اجرا-همزمانی خواهد بود. با این تکنولوژی به بالاترین حد از مشارکت در شبکههای آنلاین دست خواهیم یافت که به شفافیت، نظارت، توزیع، مشارکت و همکاری بیشتر در جوامع کلیدی مانند جوامع صنعتی، سیاسی، اجتماعی و غیره منجر میشوند. وب ۴.۰ نقش میانافزاری را ایفا میکند که کارکردی شبیه به سیستمهای عامل مییابد. وب ۴.۰ به صورت موازی با ذهن انسان عمل خواهد کرد و مجموعهای وسیع از تعاملات شدیدا هوشمندانه را رقم میزند.
این تکنولوژی ضمنا راجع به حملپذیری و تعامل صوتی میان کاربر و ماشین نیز هست. تا پیش از این، کاربر باید پشت یک میز و کامپیوتر مینشست تا قادر به تعامل با اینترنت باشد، اما موبایلها اکنون به کاربران اجازه میدهند که در هر زمان و مکان، مشغول اشتراکگذاری و توزیع اطلاعات در فضای سایبری باشند. و بعد به هوش مصنوعی میرسیم.
هوش مصنوعی در واقع ظرفیت یک کامپیوتر در برقراری ارتباط، به کارگیری منطق و رفتار درست مثل یک انسان است. و هوش مصنوعی را قرار است در وب ۴.۰ و فراتر از آن نیز ببینیم. وب ۴.۰ یا «وب هوشمند» بین سال جاری میلادی تا سال ۲۰۳۰ میلادی از راه خواهد رسید و به عقیده بسیاری، به اندازه ذهن انسان هوشمند خواهد بود. از کامپیوترهایی که نقش دستیار شخصی را ایفا میکنند گرفته تا واقعیت مجازی، هولوگرامها، اتصال تمام لوازم منزل به اینترنت (اینترنت اشیا) و ایمپلنتهای بازیابی بینایی، همگی بخشی از این تعاملات هوشمند میان ماشینها و انسانها خواهند بود.
حالا که در حال صحبت راجع به آینده هستیم، میتوانیم به صورت بسیار محدود راجع به وب ۵.۰ یا «وب دورآگاهی - Telepathic Web» نیز صحبت کنیم که بعد از سال ۲۰۳۰ از راه خواهد رسید. درون این نسل پیچیده از وب، چیزهایی مانند ایمپلنتهای مغز به محبوبیت بسیار فراوان خواهند رسید. ایمپلنتهای مغزی به مردم اجازه میدهند که از طریق تفکر قادر ارتباط با اینترنت باشند، مثلا به یک سوال فکر کنند و ناگهان یک وب پیچ باز شود. هرگونه پرداخت مالی نیز توسط مایکروچیپهای درون مغز یا دست انجام میشود و تمام دیوایسها به اینترنت متصل خواهند بود.
پاسخ ها