دیبا درخشنده

دیبا درخشنده

خیام اگر ز باده مستی خوش باش.. با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
توسط ۲ نفر دنبال می شود

راز پدرکشی پس از سوزاندن جسد فاش می‌شود

مرد جوان که در جریان اختلافات خانوادگی پدرش را به قتل رسانده بود با رضایت اولیای دم از قصاص رهایی یافت

هفت صبح: مرد جوان که در جریان اختلافات خانوادگی پدرش را به قتل رسانده بود با رضایت اولیای دم از قصاص رهایی یافت.

Capture

سوم خرداد سال ۱۴۰۳ ماموران پلیس در منطقه پل چوبی واقع در جاده چالوس مرد جوانی را مشاهده کردند که دبه بنزینی در دست داشت و سراسیمه از منطقه آتش گرفته‌ای دور می‌شد.رفتار این جوان از نظر ماموران مشکوک به نظر رسید و همین کافی بود که او را تحت نظر بگیرند.

دقایقی بعد مشخص شد که در میان آتش جسد مرد میانسالی در حال سوختن است و به این ترتیب مرد جوان به نام حامد به عنوان تنها مظنون جنایت بازداشت شد و اعتراف کرد که مقتول پدر او بوده که ساعتی قبل او را با ضربات چاقو از پا درآورده است.متهم برای اینکه راز جنایت مخفی بماند اقدام به از بین بردن جسد از طریق آتش سوزی عمدی کرده بود.

با افشای راز قتل رسیدگی به پرونده در جریان روال قضایی قرار گرفت اما قبل از فرارسیدن موعد محاکمه مادر متهم و خواهران او به عنوان اولیای دم اعلام گذشت کردند.یکی از خواهران متهم گفت:«پدرم مردی عصبی بود و همیشه ما را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد.

او بر سر هربهانه‌ای ما و حتی مادرمان را به باد کتک می‌گرفت و برای همین رفتارهایش بارها با حامد درگیر شده بود.برای همین ما می‌دانیم که حامد در این جنایت مقصر نیست و روز حادثه پدرم در ابتدا درگیری را آغاز کرده بود.ما از حامد شکایتی نداریم.»

با اعلام گذشت اولیای دم در حالی که متهم ادعا می‌کرد بعد از مصرف مخدر گل در حالت طبیعی نبوده که مرتکب جنایت شده، با دستور بازپرس سلامت روان او در پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گرفت.در گزارش پزشکی قانونی اعلام شد که حامد به رغم مصرف مخدر در هنگام جنایت اختیار اعمال خود را داشته است.با تکمیل تحقیقات رسیدگی به پرونده به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد.

در این جلسه حامد به شرح ماجرا پرداخت و گفت: «از کودکی خاطرات کتک خوردن خودم و خواهرانم از پدرم را در ذهن دارم. او به حدی با ما بد رفتاری می‌کرد که یک بار خواهرم به خاطر رفتارهای او دست به خودکشی زد. خود من هم به خاطر فشار روحی ناشی از رفتارهای پدرم بود که به مصرف مواد مخدر رو آوردم.»

متهم در ادامه راجع به روز حادثه گفت: «روز حادثه در پارکینگ خانه‌مان به پدرم برخوردم. او باز هم بر سر مسائل بی‌اهمیت با من جر و بحث را شروع کرد و سر دعوا گرفت. بعد یکدفعه به سمتم حمله کرد و برایم چاقو کشید. من هم که خیلی عصبانی شده بودم چاقوی همراهم را بیرون کشیدم و به پدرم چند ضربه زدم.»

متهم ادامه داد:«خیلی وحشت کرده بودم.پارکینگ خانه‌مان پر از خون بود و پدرم بی‌جان روی زمین افتاد. اینقدر ترسیده بودم که می‌خواستم جسد را سر به نیست کنم تا راز جنایت برملا نشود. برای همین جسد پدرم را در صندوق عقب خودروی ساینای خود انداخته و به جاده چالوس بردم اما هنگام آتش کشیدن جسد دستگیر شدم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رأی وارد شور شدند.

دیبا درخشنده
دیبا درخشنده خیام اگر ز باده مستی خوش باش.. با ماهرخی اگر نشستی خوش باش

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋