شادی کرمرودی فارغ التحصیل لیسانس رشته نوازندگی از دانشگاه هنر و فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره است که به جز بازیگری مدرس موسیقی نیز هست.
برترینها: شادی کرمرودی فارغ التحصیل لیسانس رشته نوازندگی از دانشگاه هنر و فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره است که به جز بازیگری مدرس موسیقی نیز هست. ورودش به عرصه هنری با سپری شدن دورههای بازیگری آغاز شد و در موسسه کارنامه زیر نظر استادانی مانند پیام دهکردی، رضا بهبودی، صابر ابر و... بازیگری را فرا گرفت.
اولین بار با فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری جلوی دوربین رفت سپس در فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» حضور داشت. کرمرودی در سال ۱۳۹۶ هم در فیلم تحسین شده «دارکوب» در کنار چهرههایی چون سارا بهرامی و امین حیایی ایفای نقش کرد. «مثل بچه آدم»، «جمشیدیه»، «درخت بنفش»، «زوزه مرد» و... از جمله دیگر آثار این هنرمند است. کرمرودی این روزها فیلم سینمایی بیرویا را در اکران آنلاین فیلیمو دارد. همین مساله بهانهای شد تا با وی گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
بیرویا موفق شد بهعنوان یکی از فیلمهای بخش افقها اکسترا هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش دربیاید. از نظر شما این فیلم چه ویژگی داشت که در جشنوارههای خارجی مورد توجه قرار گرفت؟
بیرویا فرم با ژانر بازی میکند و در حقیقت مولتی ژانر محسوب میشود؛ به گونهای که در شروعش یک فیلم رئالیسم اجتماعی به نظر میرسد که به تدریج تغییر شکل پیدا میکند و تبدیل به سایکودرام میشود. علاوه بر این معتقدم در محتوا به موضوعی اشاره میکند که میتواند در دنیای امروز برای بسیاری از افراد صادق باشد. این باعث شد آدمها با آن ارتباط برقرار و به فیلم توجه کنند.
هویت مسالهای نیست که در سینمای ایران به آن زیاد پرداخت شده باشد. همچنین نگارش داستان درباره این موضوع سخت است. خود شما چه قدر به این مساله علاقه و درباره آن مطالعه دارید؟
توجه به هویت مساله مهمیست اما شاید یکی از دلایلی که آدمها زیاد به آن توجه نمیکنند و دوست ندارند با آن مواجه شوند این است که فرد ناگهان به خود میآید و متوجه میشود هویتش در طول زمان به گونهای تغییر کرده است که خودش را هم نمیشناسد. در حقیقت گذر زمان و بزرگسالی او را جوری تغییر دادند که نمیتواند هویت خود را بشناسد و مواجه با این موضوع سخت است. من سعی میکنم مطالعاتم را در زمینه هویت زیاد کنم و با آن مواجه شوم تا بخواهم از آن در بروم.
در مسیر رسیدن به نقش با چه چالشهایی مواجه بودید و برای رسیدن به نقش چه کارهایی انجام دادید؟
کاراکتری که در این فیلم من نقشش را ایفا میکردم، وارد خانوادهای میشود که آنها را نمیشناسد اما به مرور زمان تغییر میکند، با فضای جدید اُخت میشود و در خانواده جا میافتد. من وسیله بیانی زیادی برای نشان دادن تغییرات نداشتم و این تغییرات باید در بازی من نمایش داده میشد. من تقریبا ۴ وضعیت مختلف را بازی کردم و رسیدن به بازی درست این ۴ وضعیت مختلف از زمانی که فیلمنامه را خواندم، برایم مهم بود.
چه قدر از کارگردان و دیگر بازیگران برای رسیدن به نقش کمک گرفتید؟
کارگردان بسیار روی نقشی که نوشته بود، تسلط داشت و من با اعتماد به ایشان رو به جلو حرکت میکردم. با وجود همه تمرینها و آمادهسازیها برخی مواقع در زمان فیلمبرداری وضعیت شخصیت را گم میکردم و نمیدانستم چگونه باید بازی کنم که در این موارد از کارگردان کمک میگرفتم. به علاوه در این مسیر دیالکتیکی بین من و طناز طباطبایی برقرار بود به گونهای که ما به کمک هم نقش خود را ایفا کردیم. تاثیر بازی ایشان روی من به این صورت بود که من باید آیینه وار حرکت «رویا» تقلید میکردم تا به شکلی از «رویا» که دقیقا هم «رویا» نیست در سکانسهای پایانی برسم.
چگونه با «زیبا» و ویژگیهایش آشنا شدید؟ بیشترین ترس، نگرانی، یا دغدغهای که برای بازی در این نقش داشتید، چه بود؟
برای من مهم بود که مسیر ورود «زیبا» به خانه جدید را به درستی ترسیم کنم. «زیبا» هم آدمی شبیه «رویا»ست؛ همانگونه که «رویا» جای «هانیه» میگیرد. «بیرویا» تجربه مهمی برای من بود چراکه تا پیش از آن در سینما با چنین اثری که بازیگر را اینگونه به چالش بکشد مواجه نشده بودم. این باعث شد تجربه بزرگی را کسب کنم.
در ابتدای فیلم شما هیچ دیالوگی ندارید و تنها باید با حرکت بدن و صورت بازی کنید. چه قدر برای این موضوع تمرین داشتید؟ اساسا صامت بودن در یک نقش بازیگر را با چه چالشهایی مواجه میکند و نیازمند چه مهارتهایی است؟
من فکر میکنم در هنگام ایفای نقش صامت، چشمها بیشترین اهمیت را دارند. بازیگر بیش از هر چیز باید نقش را بشناسد و درک کند و موقعیت را بفهمد و در این صورت این فهم و شناخت در چشمان او نمایان میشود.
بیشترین چیزی که در فیلمنامه توجهم را جلب کرد، توجه به زنان بود؛ کسانی که سعی کردند مهاجرت کنند و بعد از آن دچار بحران هویت شدند. برایمان درباره این نگاه بگویید.
این اثر توجهش روی زنان است و جامعه مردسالار را نقد میکند. «بیرویا» نه تنها نگاهی به زنانی که در حال مهاجرت هستند، دارد بلکه به زنانی توجه دارد که میخواهند زندگی خود را آنگونه که دوست دارند بگذرانند اما هویتشان مدام در این جامعه مردسالار دزدیده میشود یا زیرسوال میرود.
باتوجه به اینکه فیلم روی سه شخصیت «بابک»، «رویا» و «زیبا» تمرکز میکند، به نظر میرسد مخاطب نیاز دارد به ابعاد پیچیدهتری از آنها دسترسی پیدا کند اما در فیلم تنها به خصوصیاتی سطحی از کاراکتر شما اکتفا شد. نظر خودتان چیست؟ چرا ما به شخصیتها بیشتر از آنچه که هماکنون هست، نزدیک نشدیم؟
بیرویا فیلم «رویا»ست یعنی به شخصیت «رویا» نزدیک میشویم. علت سخت بودن بازی من این بود که در حقیقت یک انعکاس از زندگی «رویا» را ایفا میکردم. «زیبا» در حقیقت آدمی مثل «رویا»ست ولی در این قصه بدان پرداخت نمیشود. من فکر میکنم وظیفه کاراکتر «زیبا» این بود که نشان دهد او هم مثل «رویا»، «هانیه» و هزار زن دیگر در حال گذراندن این تجربه است و شاید اگر قرار بود به «زیبا» و «بابک» هم نزدیک شویم دیگر قصه انسجام خود را از دست میداد و فکر میکنم تصمیم درستی بود که ما چیزهایی از «زیبا» ببینیم و با او آشنا شویم اما تمرکز اصلی روی «زیبا» باشد.
از ابتدا برای نقش زیبا انتخاب شده بودید؟ از همکاری با صابر ابر و طناز طباطبایی برایمان بگویید و اینکه پیش از این سابقه آشنایی و همکاری با این دو بازیگر را داشتید؟
از زمانی که فیلمنامه تنها یک سه خطی بود، من برای نقش «زیبا» انتخاب شدم. همکاری با صابر ابر و طناز طباطبایی که برای اولین بار اتفاق افتاد، تجربه بسیار خوبی برایم بود و بسیار خوش شانس بودم که با ۲ بازیگر توانمند همراه شدم. البته صابر ابر سالها قبل در موسسه کارنامه مدرس بود و من آن زمان شاگرد ایشان بودم.
چقدر در ایجاد حس کاراکترها و پیشبرد بازی با بازیگران اصلی «بیرویا» همکاری داشتید؟
ما حس موجود در هر صحنه را به کمک هم درمیآوردیم. این همکاری بین من و طناز طباطبایی به یک شکل و بین صابر ابر و طناز طباطبایی به شکلی دیگر اتفاق میافتاد. ما تمرینهای زیادی قبل از شروع فیلمبرداری داشتیم و در زمان فیلمبرداری و در پشت صحنه هم مدام حس هر صحنه را مرور میکردیم.
اگرچه معتقدم برداشتهای متفاوتی از فیلم سینمایی بیرویا میتوان کرد اما مخاطب هدف این فیلم چه کسانی هستند و چه پیامی برای مخاطب دارد؟
من فکر میکنم این فیلم به طور مشخص مخاطب هدفی ندارد و هر فردی میتواند برداشتهای خود را داشته باشد و به شکلی خاص از فیلم لذت ببرد. من به مخاطب میگویم ممکن است این فیلم را ببینید و آن را بپسندد و یا با آن ارتباط برقرار نکند اما در هر دو صورت با تجربهای مواجه میشود که نمونه آن را در سینمای ایران ندیده است. این قضیه را میتوانم تضمین کنم و بگویم حیف است که این تجربه را از دست بدهد.
پاسخ ها