آیا تا به حال هنگام خواندن یک پست وبلاگی یا خبرنامه روزانه، با تبلیغی روبهرو شدهاید که دقیقاً به چیزی مربوط میشود که به تازگی در ذهن شما بوده است؟ آیا این صرفاً یک تصادف است یا الگوریتمی وجود دارد که افکارتان را میشنود؟ این ماجرا با تلهپاتی و تواناییهای فراطبیعی و ذهن خوانی پیوند خورده است یا صرفاً شانسی است.
در این مطلب، با حفظ نگاه علمی و نکات پژوهشی، نگاهی میاندازیم به مسئله ذهن خوانی و همزمانیهای معنادار. در خلال این نوشته، پرسشهای متعددی درباره تلهپاتی، میدانهای مغناطیسی، اثرات الکتروشیمیایی مغز و آنچه پاراسایکولوژیستها «قدرتهای فراطبیعی» مینامند، مطرح میشود. با ما همراه باشید تا ببینیم علم در برابر این پرسشها چه میگوید.
احتمالاً برای شما هم پیش آمده که به چیزی مانند یک مسواک برقی فکر کرده باشید و کمی بعد در تبلیغات اینترنتی، همان کالا برایتان نمایش داده شود. این اتفاق میتواند تصادفی باشد، یا حاصل الگوریتمهای هوشمند که رفتار آنلاین یا حتی صدای ما را تجزیهوتحلیل میکنند. اما گاهی این همزمانیها چنان دقیق هستند که شک میکنیم شاید ماجرا فراتر از یک الگوریتم تبلیغاتی باشد.
بسیاری از ما تجربهی «همزمانیهای بعید» را داشتهایم؛ اتفاقاتی که احتمال وقوعشان بسیار کم است. این رخدادها درست زمانی رخ میدهند که ذهنمان درگیرشان بوده است. پرسش اصلی این است که آیا این رویدادهای بهظاهر تصادفی در واقع پیامی عمیقتر دارند یا نشانههایی از نیرویی پنهان هستند؟ روانشناسان میگویند علت یک واقعه و معنای آن میتواند دو مقولهی کاملاً جدا از هم باشند.
برخی افراد ادعا میکنند از تلهپاتی یا کلرواینس (غیبگویی یا روشنبینی) برای درمان عزیزان خود در فواصل دور استفاده میکنند. به گفتهی آنها، میتوان نوعی انرژی یا سیگنال ذهنی را از راه دور انتقال داد؛ چیزی شبیه به ریکی (Reiki) که با استفاده از کانالهای ناشناختهی علمی انجام میگیرد. حتی گروهی بر این باورند که از طریق تلهپاتی میتوان با گذشته یا حتی مردگان در ارتباط بود.
هرچند از حدود یک قرن پیش آزمایشهای آماری بسیاری برای اثبات وجود تواناییهای فراحسی در انسان انجام شده است، اما اکثر آنها نتیجهی منفی داشتهاند. با این حال، پاراسایکولوژیستها هنوز دست از باور به تلهپاتی و ESP برنداشتهاند. آنها میگویند ممکن است روشها و ابزارهای ما هنوز برای سنجش این پدیدهها کافی نباشند.
در دههی ۶۰ میلادی، کنی کینگستون به نام «روانپزشک ستارگان» شناخته میشد. او در رادیو و برنامههای تلویزیونی مشهوری حضور داشت و ادعا میکرد با چهرههای سرشناسی چون جان وین، دوک و دوشس ویندسور و مرلین مونرو ارتباط دارد. کینگستون از طریق خطوط تلفن مشاورهی خود، درآمدهای بالایی کسب کرد. آیا این ارتباطات واقعاً ماورایی بودند یا ترفندهایی سرگرمکننده؟ پاسخ مشخصی وجود ندارد. خیلیها تمایل دارند باور کنند میتوان با ارواح صحبت کرد و آینده را پیشبینی کرد.
امروزه میدانیم که جریانهای الکتریکی و میدانهای مغناطیسی با یکدیگر در ارتباطاند. اگرچه این ایده که مغناطیسی را ببلعیم تا عشق جذب کنیم عجیب به نظر میرسد، اما نمیتوان منکر شد که همچنان سازوکارهای پیچیدهای پیرامون میدانهای الکترومغناطیسی بدن انسان وجود دارد که کاملاً شناخته نشدهاند.
شواهد علمی نشان میدهد که فعالیت الکتروشیمیایی مغز میتواند میدانهای مغناطیسی اطراف سر ایجاد کند. حتی اسکنرهای مغناطیسانفالوگرافی (MEG) نشان دادهاند که احساسات و عواطف نیز میتوانند میدان مغناطیسی تولید کنند. این پرسش مطرح میشود که آیا مغز ما توانایی ارسال سیگنالهای مغناطیسی یا رادیویی را دارد؟ شاید بتوانیم سیگنالهای احساسی مثل عشق را به فاصلهی دور منتقل کنیم. اما مهمترین مسئله این است که آیا چنین سیگنالهایی برای شخص گیرنده قابل تفسیر و رمزگشایی هستند؟
تلهپاتی، توانایی انتقال اطلاعات از راهی است که هنوز در چارچوب فیزیکی یا بیولوژیکی شناخته شده قابل توضیح نیست. اطلاعاتی که منتقل میشود میتواند دربارهی گذشته، حال، آینده یا حتی مربوط به ارتباط با مردگان باشد. گاه این انتقال در حالتهایی مانند تغییرات عمیق ذهنی یا احساسات جسمی–عاطفی رخ میدهد؛ و گاه به دسترسی به «حکمت ناخودآگاه جمعی» نسبت داده میشود.
دکتر برنارد بیتمن در بلاگش در «Psychology Today» با عنوان «The Psi of Coincidences» به این موضوع پرداخته و تا حدی به نتایج مرکز تحقیقات راین (Rhine Research Center) در دورهم، کارولینای شمالی، استناد میکند. این مرکز مدعی پژوهشهای تلهپاتی، غیبگویی و روانحرکتی است. بسیاری از دانشمندان منتقد، این گونه تحقیقات را فاقد شواهد قانعکننده میدانند و نتیجه را به خطاهای آماری، حواس ناخواسته و شرایط خاص و نادر ربط میدهند.
علم میپرسد اگر تلهپاتی حقیقت دارد، پس چگونه فعالیت الکتروشیمیایی مغز به سیگنال تبدیل میشود و از فضای بین مغزها عبور میکند، و سپس دوباره در مغز گیرنده به الکتروشیمی قابل فهم برای نورونها برمیگردد؟ این حلقهی گمشدهای است که هنوز پاسخ روشنی در علوم فیزیک، عصبشناسی و زیستشناسی برای آن پیدا نشده است.
به جز چند گزارش محدود، شواهد قابلاطمینانی مبنی بر وجود یک نیروی ناشناختهی ذهنی یا همان psi به دست نیامده است. در اکثر موارد، نتایج مثبت اولیه از تکرارپذیری کافی برخوردار نبودهاند یا ناشی از خطاهای آماری، اشتباهات محاسباتی یا گمانهزنی بودهاند.
برخی شعبدهبازان، با ترفندهای ماهرانه، مخاطبان را به وجد میآورند و صحنههایی خلق میکنند که به نظر میرسد قوانین فیزیک را نقض میکند. اما اگرچه تماشاچی خیال میکند با قدرتی فراتر از طبیعت روبروست، ما میدانیم تمام اینها تردستی و خطای دید است. بسیاری از دانشمندان تلهپاتی را هم در محدودهی همین شعبدهبازیهای روانی میبینند.
واقعیت این است که بسیاری از «همزمانیهای عجیب» در دنیای امروز، نتیجهی الگوریتمهای پیچیدهی هوش مصنوعی و تحلیل کلیدواژهها و رفتارهای ما در فضای آنلاین یا حتی شنودِ کلمات توسط اپلیکیشنها هستند. وقتی دربارهی یک موضوع حرف میزنیم یا جستوجوی اینترنتی انجام میدهیم، گوشیها و کامپیوترهایمان دادهها را جمعآوری میکنند. شرکتها سپس تبلیغات مرتبط را به ما نشان میدهند.
اما آیا این تمام ماجراست؟ از نظر علمی، هنوز مکانیزمی اثباتشده برای تلهپاتی یا ذهن خوانی از راه دور وجود ندارد. با این حال، عدهای بر این باورند که پدیدههایی فراتر از دانش کنونی بشر در جریان است. شاید در آینده با پیشرفت علوم اعصاب، فیزیک کوانتوم، و فناوریهای نوین، به بینشهای جدیدی دست پیدا کنیم. تا آن زمان، میتوانیم ضمن پذیرش شک علمی، ذهن خود را نسبت به احتمالات تازه نیز باز نگه داریم.
خوشحال میشویم دیدگاه خود را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.
منبع: Psychology Today
پاسخ ها