در این مقاله از دیجیتال میخواهیم نگاهی به عجایب جنگ جهانی دوم ازجمله اختراعات، سلاحهای عجیب و ناگفتههای تاریخی داشته باشیم؛ جنگی که سرنوشت بشر را تغییر داد.
اگر نگاهی به تاریخ جهان بیندازیم با جنگهای بیشماری روبهرو خواهیم شد؛ جنگهایی که اگر اتفاق نمیافتادند یا نتیجه نبردها تغییر مییافت، سرنوشت بشر تغییر داده میشد و در دنیای متفاوتی زندگی میکردیم. بشر همواره به دنبال سلطهگری بر انسانها و اراضی خارج از قلمروی خود بوده است و حتی پیشرفت علم نیز نتوانست افساری برای جهانخواهی فرمانروایان بسازد.
درواقع علم در رسیدن فرمانروایان به اهدافشان سرعت نیز بخشیده است. زمانی که مغولها به جنگ با خوارزمشاهیان پرداختند، دیوارهای بلند شهرهای خوارزمشاهیان مانند سدی در برابر مغولها ایستادگی کردند؛ اما علم تولید منجنیق توانست به سپاه مغولها برای فتح شهرهای آن زمان کمک فراوانی کند.
منجنیقها دستگاههایی برای پرتاب سنگهای بزرگ به دژها و دیوارهای بلند بودند تا فتح شهری مستحکم، امکانپذیر شود. این دستگاهها به حالتی بودند که امکان جداسازی قطعات آنها برای حمل سادهتر وجود داشت و هنگام استفاده از آنها، افرادی آموزشدیده شروع به نصب و راهاندازی منجنیقها میکردند؛ اما استفاده از منجنیقها به افرادی باهوش در زمینه ریاضی نیاز داشت تا مختصات دقیق برای پرتاب سنگها را بررسی کنند.
درواقع فتح شهرهای بزرگ توسط مغولها با استفاده از علوم و فنون مختلف نیز صورت میگرفت و تنها در استفاده از ارتشی بزرگ یا تکنیک و تاکتیکهای نظامی خلاصه نمیشد. در حقیقت اگر نگاهی به جنگها و تاریخچهی آنها بیندازیم شاید به جنگجویان دلیر و فرماندهان باهوشی بربخوریم؛ اما اکتفا به نبوغ نظامی و شجاعت نیروها تنها به کاهش تعداد کشتهها ختم میشود و برای پیروزی باید از علم روز نیز استفاده کرد.
آنچه باعث شد سپاه هخامنشیان دنیا را به زانو درآورد برتری ایرانیان در ذوب فلزات و ساخت سلاح و ادوات جنگی برتر نسبت به دشمنانشان بود. درواقع علم ایرانیان بود که دشمنانشان را شکست میداد.
بشر جنگهای بسیاری به خود دیده است و تجربیات تلخ و شیرین فراوانی دارد؛ اما بزرگترین و مهمترین جنگ صورت گرفته را میتوان جنگ جهانی دوم دانست؛ جنگی که بشر از هرچه داشت برای نبرد با یکدیگر استفاده کرد و به مرگ بیش از ۶۰ میلیون نفر ختم شد.
در حقیقت در کنار سربازانی که در میدان جنگ به نبرد میپرداختند، دانشمندانی نیز بودند که در آزمایشگاهها به دنبال ساخت ادوات توانمندتر و سلاحهای قدرتمندتر برای شکست سریعتر دشمن بودند. شاید بزرگترین دستاورد دانشمندان در جنگ جهانی دوم را نیز بتوان موفقیت پروژه منهتن دانست که به ساخت بمب اتم ختم شد.
عجایب جنگ جهانی دوم به نبردها یا فتح مناطق و سرزمینها خلاصه نمیشود؛ اتفاقاتی در این جنگ رخ داد که زمینهساز تحولاتی بزرگ بر زندگی بشریت بودند. چندی پیش موشک فالکون ۹ اسپیسایکس با موفقیت به فضا پرتاب شد؛ اما میدانید اگر جنگ جهانی دوم صورت نمیگرفت، بشر به تکنولوژی ساخت موشک نمیرسید؟
ایده ساخت موشک توسط دانشمندان آلمان نازی مطرح شد و بعد از جنگ جهانی دوم توسط قدرتهای نوظهور دنیا تکمیل شد. شوروی و ایالات متحده در کنار جنگ سرد، سرمایهگذاری بسیاری روی صنعت موشک و موشکسازی انجام دادند و حتی ایده ارسال انسان به فضا نیز شکل گرفت.
ساخت موشک تنها ایده رشد یافته و از عجایب جنگ جهانی دوم نبود و هزاران ایده ازجمله جنگندههایی با موتور جت عنوان شدند. در ادامه نگاهی به سلاحها و اختراعات جالب و در برخی موارد عجیب خواهیم داشت؛ اما بهتر است کمی در مورد جنگ جهانی دوم و ناگفتههای آن صحبت کنیم.
جنگ جهانی دوم در یکم سپتامبر ۱۹۳۹ (نهم شهریور ۱۳۱۸) با حمله آلمان نازی به رهبری آدولف هیتلر به لهستان شروع شد. ارتش منسجم و سازماندیدهی آلمان نازی از تاکتیکی جنگی به نام بلیتسکریگ یا حمله برق آسا استفاده میکرد و با استفاده از چنین تاکتیک نظامی توانست به سرعت لهستان را از پای درآورد.
شاید بتوان از عجایب جنگ جهانی دوم تاکتیکها و تکنیکهای ارتش نازی را عنوان کرد. بلیتسکریگ درواقع پیروزی در کوتاهترین زمان ممکن تعریف شده بود و شامل ۷ مرحله میشد:
دنیا با اعلان جنگ آلمان نازی به لهستان، شوکه شد. با وجود اینکه فرانسه و بریتانیا به آلمان اعلان جنگ دادند؛ اما سرعت عمل پایین و اقدامات سطحی باعث شد که لهستان سقوط کند. در سال ۱۹۴۰ آلمان نازی توانست دانمارک، نروژ، بلژیک، هلند و فرانسه را اشغال کند.
در این بین، نیروی بریتانیا شکست سختی در نبرد دانکرک خورده بود و در حال تخلیه نیروهای خود از خاک فرانسه بود. آلمان نازی ضربات سنگینی به بریتانیا در دو نبرد بلیتس و بریتین زد. این دو نبرد را شاید بتوان از بزرگترین نبردهای هوایی تاریخ دانست.
مقامات ارتش آلمان نازی میخواستند با تضعیف قدرت دفاعی بریتانیا از طریق حملات مکرر هوایی، شرایطی فراهم شود که بتوانند نیروی پیاده نظام را در خاک بریتانیا مستقر کنند. با این حال، آلمان با وجود ضربات سنگین به بریتانیا نتوانست به اهداف خود برسد.
در ژوئن ۱۹۴۱ ارتش آلمان نازی به شوروی اعلان جنگ کرد و عملیاتی به نام بارباروسا آغاز شد. هدف آلمان نازی، پیروزی و فتح شوروی در کمترین زمان ممکن بود؛ اما آنچه فرماندهان ارتش آلمان نازی برآورد نکرده بودند، زمستان کشنده این کشور بود. با وجود اینکه ارتش آلمان نازی انتظار داشت قبل شروع زمستان، شهرهای شوروی را یکی پس از دیگری فتح کند؛ اما در کمال ناباوری و از عجایب جنگ جهانی دوم ارتش آلمان نازی در زمستانی سخت زمینگیر شد.
با این حال، صحنه نبرد تنها کشورهای اروپایی نبودند. در دسامبر سال ۱۹۴۱ ارتش ژاپن به آمریکا حملهای غافلگیرانه کرد. هواپیماهای ژاپنی توانستند با حملهای برق آسا پرل هاربر را بمباران کنند و به ناوها و کشتیهای جنگی ایالات متحده خسارات سنگینی وارد کنند. در حالی که ارتش ژاپن متقاعد شده بود که نیروی دریایی آمریکا برای مدتی طولانی ناکارآمد شده است، به دنبال فتح کشورهای آسیای شرقی رفت؛ البته برای مدتی میشد که ژاپن وارد جنگ با چین شده بود.
دنیا به عمق تاریکی فرو میرفت. ایتالیا، آلمان و ژاپن با پیوستن به یکدیگر قوای متحدین را تشکیل دادند. در این بین بریتانیا، شوروی و آمریکا نیز مجبور به اتحادی اجباری برای نبرد با متحدین شدند؛ اتحادی که پس از شکست آلمان نازی از بین رفت.
نبردهای گستردهای آغاز شد که نتیجه هر نبرد به کشته شدن سربازان و آواره شدن میلیونها نفر ختم شد. در ژوئن ۱۹۴۴ متفقین یکی از تاریخیترین نبردهای جنگ جهانی دوم به نام نرماندی را آغاز کردند. این نبرد که عملیات اورلرد نیز شناخته میشود به آزادسازی فرانسه ختم شد. نیروهای متفقین با پیادهسازی سربازان در کرانه نرماندی، بزرگترین عملیات آبی خاکی را رقم زدند.
در این بین ارتش شوروی نیز از سمت شرق آلمان به پیشروی ادامه داد و توانست برلین، پایتخت آلمان را فتح کند. در مه ۱۹۴۵ آلمان نازی تسلیم شد و هیتلر به گفتهی منابع تاریخی در پناهگاه خودکشی کرد.
با این حال جنگ جهانی دوم هنوز به پایان نرسیده بود. در ۶ اوت ۱۹۴۵ ارتش آمریکا بمب اتمی را در هیروشیمای ژاپن منفجر کرد. ژاپن در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ با تلفاتی سنگین تسلیم شد؛ تلفاتی که سالها به دلیل تشعشعات رادیواکتیوی دو بمب اتمی ادامه داشت. از اتفاقات و عجایب جنگ جهانی دوم میتوان به دو بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی اشاره کرد و کمتر کسی انتظار وقوع چنین حادثه تلخی را داشت.
جنگ جهانی دوم را میتوان بزرگترین جنگ تاریخ بشریت از جنبههای مختلف دانست. پهناوری میادین نبرد این جنگ شامل کشورهای اروپایی، حوزهی اقیانوس آرام، حوزهی اقیانوس اطلس، چین، کشورهای جنوب شرق آسیا، مدیترانه و شمال آفریقا میشد. گفته میشود که بیش از ۶۰ میلیون نفر طی جنگ جهانی دوم کشته شدند.
پایان جنگ جهانی دوم، آغازی بر ظهور دو قدرت جدید ایالات متحده و شوروی بود؛ ظهور قدرتهایی که انتظار میرفت به جنگی اتمی و پایان دنیا ختم شود.
ناگفتهها از عجایب جنگ جهانی دوم بسیار است و اتفاقاتی وجود دارد که شاید کمتر کسی در مورد آنها اطلاعاتی داشته باشد. میخواهیم به برخی از آنها بپردازیم.
در جنگ جهانی دوم اسلحه و تجهیزات مختلف نظامی به چالش کشیده شد و پیروز واقعی برخی نبردها را میتوان فناوری پیشرفتهی آلمان نازی دانست. با این حال سلاح، اختراعات، ادوات جنگی و موارد دیگری نیز در طول جنگ جهانی دوم استفاده شد که دیوانهوار به نظر میرسند. قصد داریم در کنار معرفی برترین ادوات جنگی در جنگ جهانی دوم، نگاهی نیز به تسلیحاتی اندازیم که از عجایب جنگ جهانی دوم محسوب میشوند.
شاید بتوان از عجایب جنگ جهانی دوم استفاده از حیوانات در حملات نظامی دانست. در سال ۱۹۴۲ نیروی پیادهنظام آلمان نازی با استفاده از تانکهای مدرن پانزر به روسیه حمله کرد. ارتش روسیه از سال ۱۹۲۴ میشد که از سگهایی آموزشدیده در لشگرهای خود استفاده میکرد که عمده وظیفه آنها از بین بردن نیروی پیاده نظام دشمن بود.
فرماندهان روسی برای از بین بردن تانکها نیز از سگها استفاده میکردند. سگها را گرسنه نگه میداشتند و غذاها را در محفظهای زیر تانک قرار میدادند. سگها نیز با یافتن محفظه به غذاها دسترسی پیدا میکردند. در میدان نبرد به سگها مواد منفجره وصل میشد و زمانی که سگ به زیر تانکهای آلمانی برای یافتن غذا میرفت، چاشنی مواد منفجره فعال و تانک منهدم میشد.
با این حال در بسیاری از موارد، عملیات با موفقیت انجام نمیشد؛ زیرا سگها با نیافتن غذا به مربی خود باز میگشتند و سربازان روس مجبور به شلیک به سگ میشدند.
زمانی که هیتلر به فکر حمله و تسخیر فرانسه بود از دانشمندان نظامی خود خواست سلاحی بسازند که به راحتی استحکامات بتنی نیروهای فرانسوی را در هم بکوبد. پاسخ دانشمندان آلمانی نیز توپ ۸۰ سانتیمتری هویتزر گوستاو بود.
گوستاو بزرگترین توپ جنگی است که تاکنون به دست بشر ساخته شده و وزنی بالغ بر ۱،۳۵۰ تن داشت. هر گلولهی این توپ به وزن ۷/۱ تن میرسید و قادر به پرتاب توپ تا فاصلهی ۳۸ کیلومتر بود. وزن لولهی توپ گوستاو به تنهایی به ۴۰۰ تن میرسید. با این حال، ارتش آلمان نازی تنها یک بار از این توپ استفاده کرد.
آلمان نازی برای درهم کوبیدن دژ مستحکم سواستوپول از گوستاو استفاده کرد. ارتش هیتلر میخواست ۳ نمونه دیگر از گوستاو بسازد که مدل دوم لانگر گوستاو نام داشت. لانگر گوستاو قدرت تخریب به مراتب بیشتری نسبت به گوستاو در اختیار ارتش آلمان نازی قرار میداد؛ اما در حملهای هوایی از بین رفت.
دو مدل دیگر نیز طبق دستور آلمانسوزی هیتلر برای اینکه به دست ارتش متفقین قرار نگیرند، از بین رفتند. گویا آلمان نازی قصد داشت که گوستاو قادر به پرتاب موشک نیز بشود. حمل و نقل و آمادهسازی گوستاو برای شلیک گلوله از عجایب جنگ جهانی دوم محسوب میشد.
کاتیوشا نوعی راکتانداز است که بهدستور مقامات نظامی شوروی ساخته شد و در جنگ جهانی دوم در اختیار ارتش شوروی قرار گرفت. کاتیوشا را میتوان اولین توپخانه خودکششی دانست که روی کامیونها سوار میشد. درواقع ارتش شوروی به توپخانهای سیار مجهز شده بود که تولید انبوه آن هزینه کمی در بر داشت و توان شلیک حجم عظیمی از مواد منفجره در بازه زمانی کوتاه را به ارتش شوروی میداد.
با وجود برتریهای نظامی قابل توجه کاتیوشا از ایراداتی نیز ازجمله دقت پایین در هدف قرار دادن اهداف از پیش مشخص شده و زمان بسیار بالا برای بارگذاری مجدد راکتها رنج میبرد. آنچه باعث شد کاتیوشا نقش مهمی در پیروزیهای ارتش شوروی ایجاد کند، امکان تحرک بالای آن بود؛ به نحوی که پس از تخلیه آتش، سربازان شوروی میتوانستند سریعا منطقه را ترک کنند و مانع ردیابی و مورد هدف قرار گرفتن به دست دشمن شوند.
در جنگ جهانی دوم، سه مدل از کاتیوشا ساخته و به ارتش شوروی تحویل داده شد که متشکل هستند از مدل اصلی BM 13 با کالیبر ۱۳۲ میلیمتری، مدل سبک BM 8 با کالیبر ۸۲ میلیمتری و مدل سنگین BM 31 با کالیبر ۳۰۰ میلیمتری.
برخلاف تانکهای غول پیکر که در لشگر زرهی آلمان نازی ترس را به جان دشمنان میانداختند، ارتش آلمان نازی ۷،۵۰۰ مینی تانک به نام جالوت (Goliath) تولید کرد که با استفاده از کنترلرها از راه دور هدایت میشدند. جالوت را میتوان از عجایب جنگ جهانی دوم دانست که البته قدمی اولیه برای صنعت رباتسازی نیز محسوب میشود. مینی تانک جالوت از دو موتور برقی استفاده میکرد که در مدلهای نسل بعدی موتورهای گازوئیلی جایگزین آن شدند
جالوت که توسط ارتش متفقین تانک سوسکی نیز نامیده میشد، قادر به حمل نزدیک به ۵۰ کیلوگرم مواد منفجره بود. در مدلهای بعدی، میزان مواد منفجره قابل حمل به ۶۰ کیلوگرم رسید. اپراتور جالوت با استفاده از کنترلر، هدایت تانک را به دست میگرفت. سه سیم تا طول ۶۵۰ متر از جالوت به کنترلر متصل بودند که دو سیم اول برای هدایت و سیم سوم برای ارسال فرمان انفجار به کار گرفته میشد.
ارتش آلمان نازی از جالوت برای انهدام خودروها، سنگرها و استحکامات دشمن استفاده میکرد. مدلهای اولیه جالوت به دلیل ساختاری که داشتند، پرهزینه بودند؛ اما مدل گازوئیلی آن با هزینه کمتری تولید شد.
به سلاحی فکر کنید که بدون دیده شدن توسط دشمن قادر به هدفگیری و شلیک هستید. کروملائوف دقیقا با چنین ایدهای طراحی شده است. این سلاح از طراحی اسلحه StG 44 استفاده میکرد؛ البته با این تفاوت که لولهای خمیده داشت و برای شلیک از پشت سنگر بدون در تیررس قرار گرفتن توسط دشمنان طراحی شده بود.
روی لولهی خمیده تفنگ، دوربینی پریسکوپی قرار داشت که سرباز بتواند با استفاده از آن، اهداف را شناسایی و هدف قرار دهد. با این حال مشکلات عدیده در طراحی و هزینه بالای تولید آن باعث شد تا پروژهای ناتمام بماند و درنهایت لغو شود. در حال حاضر سلاحهای تاشویی ساخته شدهاند که سرباز بتواند با پناهگرفتن در گوشهای برای مثال دیوار، بدون دیده شدن به اهداف خود شلیک کند. این سلاحها دارای نمایشگری هستند که اطلاعات ضبطشده توسط دوربین موجود در جلوی سلاح را نشان میدهند.
کروملائوف شاید در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم قرار گیرد؛ اما ایده آن در سالهای اخیر به نسخهای قابل استفاده و کاربردی تبدیل شده است.
ارتش آلمان نازی دارای ترسناکترین و مدرنترین تانکها و خودروهای زرهی بود؛ برای مثال میتوان به تانکهای پانزر ۳۸ تی اشاره کرد که درواقع وزن آن به ۱۰ تن میرسید با این حال آدولف هیتلر به دنبال ساخت تانکهایی بود که غیرقابل انهدام باشند.
نتیجه چنین خواستهای تانک Panzerkampfwagen Maus بود که وزن آن به ۲۰۰ تن میرسید. دستور ساخت این تانک در سال ۱۹۴۲ صادر شد. با وجود اینکه انتظار میرفت ۱۵۰ عدد از چنین تانکی ساخته شود؛ اما تنها دو مدل آزمایشی توسعه داده شدند.
ضخامت زره تانک Panzerkampfwagen Maus به ۲۴۰ میلیمتر میرسید و دارای توپی ۱۲۸ میلیمتری بود. با وجود اینکه موتور هواپیما روی این تانک نصب شده بود؛ اما نهایت سرعت آن به ۱۲ مایل بر ساعت یا ۱۹/۳ کیلومتر بر ساعت میرسید. با وجود اینکه نسخهای نهایی از پانزر Maus ساخته نشد؛ اما ویژگیهای آن باعث شد تا در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم قرار بگیرد.
شاید از عجیبترین ایدههای جنگ جهانی دوم بتوان به ایده بمبهای خفاشی اشاره کرد. در این ایده کپسولی پر از خفاش به شهرهای دشمن فرستاده میشد؛ البته با این ویژگی که به خفاشها بمبهای ساعتی نصب شده بود.
ایدهی ساخت چنین سلاحی به این صورت بود که خفاشها پس از رها شدن از کپسول به زیر شیروانی خانهها خواهند رفت و با انفجار بمب ساعتی، آسیب شدیدی به خانهها وارد خواهد شد. ایده بمب خفاشی توسط دندانپزشکی از پنسیلوانیای آمریکا به نام لیتل آدامز مطرح شد و درنهایت توانست به فهرست عجایب جنگ جهانی دوم راه یابد.
ژاپنیها برای آسیب زدن به شهروندان آمریکایی ایدهای عجیب مطرح کردند. آنها بالونهای هیدروژنی ساختند که دارای بمبهای ضدنفر یا آتشزا بودند. طبق ایده ژاپنیها، باد بالونها را به شهرهای آمریکا هدایت میکرد و زمانی که بالونها به آمریکا میرسیدند، بمبهای حملشده توسط بالونها برای آسیب رساندن به شهرها و شهروندان آمریکایی رها میشد.
با وجود اینکه بالونهای آتشین پروژهای ناموفق از نظر آسیبرسانی فیزیکی بودند؛ اما از نظر روحی تاثیر روانی شدیدی روی شهروندان آمریکایی ایجاد کردند و باعث رعب و وحشت شدند. طراحی چنین ادوات جنگی نشان میدهد که وحشیگری در میان دو طرف جنگ به حدی رسیده بود که جنایات جنگی دیگر معنایی نداشت. از عجایب جنگ جهانی دوم میتوان به کشته شدن میلیونها انسان بیگناه اشاره کرد.
موشک وی ۲ را میتوان گرانترین و مدرنترین سلاح آلمان نازی در جنگ جهانی دوم دانست؛ موشک بالستیکی که برای بمباران اهداف استراتژیک ساخته شده بود و از سوخت مایع استفاده میکرد. درواقع وی ۲ را میتوان اولین موشک بالستیک دانست. در صورتی که در مورد موشکهای بالستیک اطلاعاتی ندارید باید گفت که موشک بالستیک قادر به خروج از جو زمین هستند و میتوانند بخشی از مسیر خود برای رسیدن به هدف را با استفاده از قوانین بالستیک طی کنند.
برخلاف موشک وی ۱ که نوعی موشک کروز محسوب میشد، وی ۲ قادر به پرواز در ارتفاعات بالا بود و دقت هدفگیری قابل توجهی نیز داشت. درواقع از عجایب جنگ جهانی دوم میتوان به شروع ساخت موشکهایی با سوخت مایع اشاره کرد که بعدها تکمیلتر شد. آلمان نازی توانست بیش از شش هزار موشک وی ۲ بسازد که البته دو هزار عدد از آنها در حمله به کشورهایی ازجمله بلژیک، هلند و بریتانیا استفاده شد.
پس از فتح برلین و سقوط آلمان نازی، دو قدرت نوظهور، ایالات متحده و شوروی به رقابت با یکدیگر پرداختند. موشک وی ۲ که در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم قرار گرفته است نقطهای آغازین برای رقابت دو قدرت شوروی و ایالات متحده برای سفر به فضا بود.
ارتش آلمان نازی به دنبال سلاحی بود که به لطف آن بتواند از سواحل فرانسه، خاک بریتانیا را مورد هدف قرار دهد. مهندسان نظامی نیز برای رسیدن به چنین هدفی، توپی با کالیبر بالا به نام وی ۳ را طراحی کردند. برخلاف آنچه تصور میشد، وی ۳ مانند وی ۱ و وی ۲ نوعی موشک نبود؛ بلکه توپی غولپیکر محسوب میشد که قادر به پرتاپ توپ جنگی از شمال فرانسه تا لندن بود.
لوله توپ وی ۳ به ۱۰۰ متر میرسید و طبق طراحی خاص، چاشنیهایی در مراحل مختلف کار گذاشته میشد. زمانی که توپ شلیک میشد، به محض رسیدن به هر چاشنی، انفجار جدیدی رخ میداد تا سرعت شلیک گلوله جنگی افزایش یابد. چنین طراحی به توپ وی ۳ کمک میکرد تا لندن را که در فاصله ۱۶۵ کیلومتری شمال فرانسه قرار داشت، مورد هدف قرار دهد.
با وجود اینکه وی ۳ بارها توسط نیروی هوایی متفقین بمباران شد؛ اما ایده آن به قدری جنجالی بود که در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم قرار بگیرد. چرچیل در مورد توپ وی ۳ گفته بود که اگر وی ۳ به مرحله نهایی میرسید لندن بدترین حمله را در طول تاریخ تجربه میکرد.
رزمناو پی ۱۰۰۰ در صورتی که مراحل آزمایشی را میگذراند و به مرحله ساخت میرسید، بزرگترین و سنگینترین تانکی میشد که بشر ساخته است. پی ۱۰۰۰ وزنی بالغ بر ۱،۰۰۰ تن داشت. بر اساس گفته بسیاری از متخصصان، پی ۱۰۰۰ را میشد خودروی زرهی فراتر از تانک خواند.
طول راته به ۳۵ متر میرسید و به قدری بزرگ و سنگین بود که قدرت مانور بسیار کمی داشت. اکثر پلهای آن زمان قادر به تحمل وزن سنگین راته نبودند و سرعت کم آن باعث میشد که مانوردهی پایینی داشته باشد و درنتیجه هدفی آسان برای بمبافکنهای دشمن بشود.
راته از دو موتور استفاده میکرد که قدرت هر یک به ۸،۵۰۰ اسب بخار میرسید. جنجالیترین خودروی زرهی در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم از دو توپ ۲۸۰ میلیمتری استفاده میکرد و دارای توپی در عقب با کالیبر ۱۲۸ میلیمتری بود. برای دفاع از راته در برابر حملات هوایی از ۸ توپ ضدهوایی ۲۰ میلیمتری Flak 38 استفاده میشد و همچنین ۲ توپ ۱۵ میلیمتری برای دفاع از راته در برابر نفرات پیادهنظام دشمن طراحی شده بود.
طراحان آلمان نازی به فکر ساخت توپی افتادند که با فشار قوی باد بتواند هواپیماهای دشمن را ساقط کند. توپ بادی یا WindKanone به زبان آلمانی دارای لوله بلندی بود که نوک آن به سمت بالا هدایت شده بود. برای ارسال فشار قوی باد از هیدروژن و اکسیژن استفاده میشد و در طرحهای اولیه نیز توپ بادی توانسته بود به اجسام روی زمین ضربه شدیدی وارد کرده و آنها را منحدم کند.
توپ بادی را میتوان دیوانهوارترین سلاح در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم دانست که حتی سازندگان فیلمهای علمی و تخیلی نیز سلاحی با قابلیت مشابه در آثار خود استفاده نکردهاند. با این حال، هیچوقت مشخص نشد که آیا توپ بادی میتواند باعث سقوط هواپیماها بشود یا خیر؛ مخصوصا که هواپیماها با سرعت بسیار بالایی در ارتفاعات در حال پرواز بودند و برخلاف آزمایشهای صورت گرفته، خبری از جسمی ساکن نبود. در سال ۱۹۴۵ نسخهای آزمایشی از توپ بادی روی پلی در رودخانه البه قرار گرفت؛ اما نتوانست موفقیتی به دست آورد.
بمب پرنده Ohka را میتوان به نوعی پرندههایی مخصوص برای کامیکازه خواند. خلبانان ژاپنی برای انهدام کشتیهای جنگی آمریکایی با هواپیمای خود به کشتیها میکوبیدند که بعدها چنین عملی را کامیکازه نامیدند. Ohka نیز درواقع پرندهای با سر جنگی بود که توسط بمب افکنها حمل میشد و پس از رها شدن، خلبانی که درون کابین قرار داشت، Ohka را به کشتی مد نظر میکوبید تا باعث انهدام آن شود.
نیروی هوایی ژاپن موفقیتهای بسیار کمی در استفاده از Ohka داشت. جالب است بدانید سربازان نیروی دریایی ایالات متحده به Ohka لقب باکا یا Baka را داده بودند که به زبان ژاپنی معادل واژه «احمق» میشود. جالب است بدانید بمب پرنده Ohka که در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم قرار گرفته است دارای کابین خلبان بود و شخصی که برای هدایت آن انتخاب میشد درواقع پای سند مرگ خود امضا زده بود. شاید دلیل عدم موفقیت بمب پرنده Ohka در عملیات نیز همین امر بوده باشد؛ خلبانان میخواستند زنده بمانند.
ارتش فرانسه در سال ۱۹۳۴ زیردریایی به نام سورکوف را به تجهیزات نیروی دریایی اضافه کرد. این زیردریایی تا قبل از به خدمت گرفتهشدن زیردریایی کلاس i-4000 امپراتوری ژاپن در سال ۱۹۴۳ لقب بزرگترین زیردریایی را یدک میکشید. روی بدنه سورکوف، دو توپ ۲۰۳ میلیمتری توانمند قرار داشت و ۶ لوله نیز برای پرتاب اژدرهای ۵۵۰ میلیمتری در نظر گرفته شده بود که بعدها چهار لوله دیگر برای پرتاب اژدرهای ۴۰۰ میلیمتری نیز به آن اضافه شد.
برای دفاع از سورکوف در زمانی که روی سطح آب قرار داشت دو توپ ۳۷ میلیمتری و ۴ تیربار ضدهوایی ۱۳/۲ میلیمتری نیز به توان تدافعی زیردریایی غولپیکر فرانسه اضافه شد. جالب است بدانید در آن زمان محدودیتهایی وجود داشت که کشورها امکان استفاده از تنها ۳ زیردریایی با تناژ بالا را در نیروی دریایی خود داشته باشند و سورکوف از بسیاری جهات معاهدههای بینالمللی را نقض میکرد. با این حال، به درخواست و پافشاری مقامات فرانسوری، سورکوف در نیروی دریایی فرانسه باقی ماند. نحوه ناپدید شدن زیردریایی سورکوف از عجایب جنگ جهانی دوم است که سالها نظریههای توطئهی مختلفی پیرامون آن منتشر شد.
شعله افکن از سلاحهایی بود که توسط ارتشهای مختلف در جنگ جهانی دوم استفاده میشد و دلیل اصلی استفاده از آن، پاکسازی سنگرهای دشمن بود. با این حال، مشکلات فراوانی نیز داشت. تنها اثابت گلولهای به بدنه شعله افکن منجر به انفجار آن میشد که نهتنها سرباز حملکننده، بلکه افراد پیرامون وی نیز در خطر سوختن و کشته شدن قرار میگرفتند.
با این حال بعدها نیز از شعله افکن استفاده شد که میتوان به جنگ ویتنام و استفاده سربازان آمریکایی برای سوزاندن سنگرهای سربازان ویتنامی اشاره کرد. شعله افکن سلاحی بود که فراتر از عجایب جنگ جهانی دوم محسوب میشد. از این سلاح در بسیاری از فیلمها و بازیهای ویدیویی استفاده شده است؛ اما کاربرد واقعی آن در کشاورزی خلاصه میشد
در میان عجایب جنگ جهانی دوم به اختراعات جالبی نیز میرسیم که طرفین جنگ برای برتری بر دیگری به توسعه آنها پرداختهاند. درواقع جنگ به برتری تسلیحات نظامی خلاصه نمیشود و گاهی اوقات یافتن اطلاعات جزئی از برنامههای دشمن میتواند به پیروزی در نبردی بزرگ ختم شود؛ برای مثال میتوان به دستگاههای رمزگشایی اشاره کرد که پیامهای سری دشمن و برنامههایشان را برملا میساخت. در ادامه نگاهی به فهرست عجایب جنگ جهانی دوم در زمینه اختراعات خواهیم انداخت که برخی از آنها زمینهساز تکنولوژیهای کنونی هستند.
ارتش آلمان نازی برای جلوگیری از لو رفتن پیامها، اقدام به کدگذاری پیامها میکرد. به همین علت، ارتش بریتانیا از دانشمندان خواست دستگاهی توانمند جهت کدگشایی پیامهای رمزگذاریشدهی آلمان نازی بسازند.
تلاش دانشمندان بریتانیایی به ساخت اولین کامپیوتر دنیا به نام کلوسوس ختم شد که درواقع سیستمی توانمند در جهت کدگشایی پیامهای ارتش آلمان نازی بود. در حالی که آلمانیها فکر میکردند پیامهایشان حتی اگر به دست سربازان دشمن بیفتد، هیچگاه رمزگشایی نخواهد شد؛ کامپیوتر کلوسوس قادر بود که مفهوم پیام را برای افسران بریتانیایی برملا سازد.
آلمانها از دستگاهی به نام انیگما استفاده میکردند که قادر به رمزگذاری روی پیامها بود؛ اما کامپیوتر کلوسوس که جایگاه نخست را در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم به خود اختصاص داده است، توانست کدهای انیگما را افشا سازد.
تا قبل از شروع جنگ جهانی دوم، بسیاری از دانشمندان از قدرت نهفته در اتمها باخبر بودند؛ اما پروژه منهتن نقطه عطفی بر آگاهی بیشتر بشر در دانش انرژی هستهای بود. نتیجه موفقیت پروژه منهتن به تولید اولین بمب اتمی تاریخ ختم شد که درنتیجه دو عدد از عجایب جنگ جهانی دوم یعنی انفجار بمبهای اتمی مرد چاق و پسر کوچک در شهرهای ناکازاکی و هیروشیما رقم خورد.
گفته میشود بین ۱۵۰ هزار تا ۲۴۴ هزار پس از انفجار این دو بمب اتمی جان خود را از دست دادند. با این حال، آسیبی که دو بمب اتمی زدند بیش از تلفات ذکرشده است و سالها برخی از ژاپنیهای نزدیک به محل انفجار با بیماریهای مختلف مواجه میشدند که همگی حاصل از تشعشعات رادیواکتیو موجود در محیط بود.
در جنگ جهانی دوم، هواپیماها و بمب افکنها از موتورهای ملخدار استفاده میکردند. در همان زمان بود که ایدهای مطرح شد تا هواپیماها به موتور جت مجهز شوند؛ موتوری که معایب موتورهای ملخدار را نداشت و با سرعت به مراتب بالاتری میتوانست هواپیما را به پرواز درآورد.
شاید از مهمترین عجایب جنگ جهانی دوم بتوان جنگنده مسرشمیت امای ۲۶۲ را نام برد؛ اولین جنگندهای که دارای موتور جت بود. چنین جنگندهای به نیروی هوایی آلمان نازی نفسی تازه داد. گفته میشود در ازای هر یک جنگندهای از سری مسرشمیت امای ۲۶۲ که به دست نیروهای متفقین نابود میشد، ۵ هواپیما از نیروهای هوایی متفقین از بین میرفت. چنین آماری خبر از موفقیتهای جنگنده مسرشمیت امای ۲۶۲ در عملیات میداد.
با اضافه شدن جنگنده مجهز به موتور جت مسرشمیت امای ۲۶۲ به ناوگان هوایی ارتش آلمان نازی در سپتامبر سال ۱۹۴۴ شاهد اولین بمب افکن مجهز به موتور جت به نام آرادو آر ۲۳۴ بودیم که نهتنها برای شناسایی اهداف دشمن، بلکه برای بمباران نیز استفاده میشد. ۲۱۴ فروند از بمب افکن آرادو آر ۲۳۴ در خدمت ناوگان هوایی ارتش آلمان نازی قرار گرفت.
در اواخر جنگ جهانی دوم نیز جنگندهای تک موتوره به نام هاینکل ۱۶۲ ساخته شد که البته فرصت چندانی برای استفاده از آن در جنگ پدید نیامد. بزرگترین مشکلی که جنگندههای مجهز به موتور جت داشتند با وجود سرعت بالا و توان مانوردهی حیرتآور، مخزن سوخت بسیار محدود آنها و پرمصرف بودن موتورها بود.
رادار را میتوان از مهمترین دستاوردهایی دانست که هر یک از طرفین جنگ برای آگاهی از حملات دشمن و دفع آنها به شدت به مدرنترین مدل آن نیاز داشتند. درواقع رادار به پایگاههای نظامی هشدار حضور پرندههای ناشناس را میداد تا هرچه سریعتر بتوانند از خود در برابر بمب افکنها یا جنگندهها دفاع کنند.
در میان رادارهای مختلف استفاده شده توسط نیروهای متفقین و متحدین میتوان به رادار لیختناشتاین اشاره کرد؛ زیرا این رادار اهمیت فراوانی در نوع خود دارد. رادار لیختن اشتاین اولین رادار هواپایه محسوب میشود که البته برای اولین بار توسط نیروی هوایی آلمان نازی در بمبافکنها، پرندههای شناسایی و برخی از جنگندهها استفاده شد.
همانطور که ذکر شد اهمیت این رادار نسبت به مدلهای دیگر استفاده از آن در هواپیماها بود. درواقع بمبافکنها و هواپیماهای شناسایی آلمانهای نازی میتوانستند از حضور هواپیماهای دشمن در مقابل یا پیرامونشان مطلع شوند که برتری قابل توجهی را در اختیار خلبان برای فرار یا حمله غافلگیرانه میداد. از هواپیماهای مجهز به رادار لیختناشتاین میتوان به مسرشمیت پیاف ۱۱۰ اشاره کرد که روی آن، رادار نسل دومی FUG 220 نصب شده بود.
پنیسیلین در سال ۱۹۲۸ توسط دانشمندی اسکاتلندی به نام الکساندر فلیمینگ کشف شد؛ اما تا جنگ جهانی دوم مورد توجه قرار نگرفت. در سال ۱۹۳۹ دانشمندانی از قبیل هوارد والتر فلوری و ارنست بوریس چاین تلاش کردند تا ویژگیها و خاصیت درمانی پنیسیلین را به دنیا نشان دهند. تلاش این دو باعث شد تا پنیسیلین در سال ۱۹۴۲ به تولید انبوه برسد و در اختیار عموم قرار گیرد.
اتفاقات مهیب آن سالها باعث شد تا یکی دیگر از عجایب جنگ جهانی دوم رقم بخورد؛ محبوبیت روز افزون آنتیبیوتیکها. در سال ۱۹۴۳ مقامات نظامی ایالات متحده به این نتیجه رسیدند که در کنار تجهیزات ارائه شده به هر سرباز، آنتی بیوتیکها مخصوصا پنیسیلین نیز قرار گیرد. در سال ۱۹۴۴ نهتنها نیروهای آمریکایی بلکه سایر نیروهای متفقین که در اروپا در حال جنگ بودند نیز از پنیسیلین برخوردار شدند تا بدنشان در برابر بیماریهای رایج در امان قرار گیرد.
گفته میشود بیش از ۲/۳ میلیون دوز از پنیسیلین در طول جنگ جهانی دوم تولید شد و حدس زده میشود ۱۲ الی ۱۵ درصد از مجروحان نیز به دلیل استفاده از پنیسیلین بهبود یافته و از خطر مرگ گریختند.
امیدواریم مقاله برایتان جذاب بوده باشد و از مشاهده فهرست عجایب جنگ جهانی دوم لذت برده باشید. در صورتی که سلاح، اختراع یا ناگفتهای بوده که در فهرست عجایب جنگ جهانی دوم ذکر نشده است، آن را با ما در میان قرار دهید. در صورت علاقهمندی به مقاله میتوانید آن را در صفحههای مجازی خود با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
پاسخ ها