دنیاگیری کووید ۱۹ فرصتی استثنایی دراختیار پژوهشگران قرار داده است تا درمورد نحوهی پاسخ مردم به سختیها مطالعه کنند.
پژوهشگران حوزهی روانشناسی، دنیاگیری کووید ۱۹ را فرصتی مناسب برای مطالعهی تابآوری مردم در سختیها یافتهاند که در این مطلب به آن پرداخته میشود.
نتایج پژوهشها نشان داده است که هنگام مواجههبا رویدادهای آسیبزای احتمالی، حدود دو سوم از مردم تابآوری روانی از خود نشان میدهند.
البته ممکن است عوارض سلامت روان این دنیاگیری با الگوی مذکور متناسب نباشد.
زندگی با وسعت و سرعت بیسابقهای به تلاطم درآمده است و پژوهشگران فرصتی برای بررسی علم تابآوری به روشهای جدید پیدا کردهاند.
تأثیر کووید ۱۹ بر سلامت جسمی شهروندان سرتاسر جهان استثنایی بوده است. تا اواسط ماه مارس، بیش از چهار میلیون مورد بیماری در بیش از ۱۸۰ کشور جهان وجود داشت. اثر این دنیاگیری بر سلامت روان میتواند بسیار بیش از این حد باشد. در برحهای از زمان، حدود یکسوم از جمعیت زمین تحت فرمان ماندن در خانه قرار داشتند. این بدان معنا است که ۲/۶ میلیارد نفر یعنی بیش از تعداد افرادی که در طول جنگ جهانی دوم زنده بودند، درحال تجربهی عواقب مالی و عاطفی ویروس کرونای جدید بودند. الکه ونهوف، روانشناس سلامت از دانشگاه آزاد بروکسل در بلژیک نوشت: «شاید این دستور خانهنشینی بزرگترین آزمایش روانشناسی باشد که تاکنون انجام شده است. نتایج این آزمایش غیرعمد، درحال محاسبه است.»
علم تابآوری که برررسی میکند مردم چگونه سختی را تحمل میکنند، سرنخهایی ارائه میدهد. جورج ویلانت، روانپزشک دانشگاه هاروارد نوشت: «یک فرد تابآور، شبیه یک شاخهی کوچک با هستهی زندهی سبز و تازه است. چنین شاخهای ممکن است خم شود اما نمیشکند بلکه بهجای آن به حالت اول بازگشته و به رشد خود ادامه میدهد.»
استعارهی بالا جمع کثیری از مردم را توصیف میکند: تا دو سوم از افراد بدون نشاندادن اثرات روانی طولانیمدت تجربههای دشوار را پشت سر میگذارند، حتی اگر حوادثی مانند جرائم خشونتبار یا زندان یا جنگ را تجربه کرده باشند. برخی حتی رشد میکنند و از آنچه برایشان رخ داده است، درس میگیرند. اما یک سوم دیگر، دچار آشفتگی روانی واقعی میشوند و برخی افراد برای چندین ماه و برخی برای سالها درگیر این آثار روانی هستند.
حتی اگر تأیید شود که بیشتر افراد تابآور هستند، عوارض نابسامانیهای کووید ۱۹ و تعداد زیاد افراد درگیر موجب شده است که کارشناسان درمورد احتمال وقوع یک سونامی بیماری روانی هشدار دهند. مردم از جنبههای مختلفی با سختی مواجه هستند: تهدید بیماری، تنهایی ناشیاز جداسازی خود، از دست دادن عزیزان، عواقب از دست دادن شغل و عدم اطمینان مداوم درمورد زمان پایان دنیاگیری. بیشک افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه برخی افراد را درگیر خواهد کرد. تعداد تماسهایی که با خطوط ویژهی سلامت روان گرفته میشود، بهشدت افزایش پیدا کرده است و بررسیهای اولیه سطوح بالایی از نگرانی را نشان داده است. آنیتا دی لانگیس، روانشناس دانشگاه بریتیش کلمبیا که واکنشهای روانی به بیماریها را مورد مطالعه قرار میدهد، میگوید: «این دنیاگیری تمام انواع عوامل استرسزا را با خود بههمراه دارد.»
مرگومیر ناشیاز خودکشی متخصصان مراقبتهای بهداشتی که در خط مقدم پزشکی بودهاند، یادآور قدرتمندی از این خطرات است. تابآوری فردی با این واقعیت که این دنیاگیری روی همهی افراد به شیوهی مشابهی تأثیرگذار نیست، پیچیدهتر میشود. با تمام شباهتهایی که در مشکلات ناشیاز دنیاگیری وجود دارد (آثار آن تمام سطوح جامعه را متاثر ساخته و زندگیهای معدودی را بدون تغییر باقی گذاشته است)، تنوع عظیمی در نابسامانی و تخریب تجربهشده، وجود داشته است.
بروکلین را درنظر بگیرید که تنها یکی از بخشهایی است که در شهر نیویورک بهشدت تحتتأثیر قرار گرفته است. ساکنانی که سال جدید را درحال زندگی یا کار با فاصلهی چند مایلی از همدیگر آغاز کردند، حکایتهای بسیار متفاوتی دربارهی تنهایی، از دست دادن و یافتن راهی از میان چالشهای فاصلهگیری اجتماعی دارند. اینکه مردم، کسبوکارها و سازمانها با چه سرعتی و چگونه احیا شوند، بستگی به مشاغل، بیمه و وضعیت سلامتی آنها در آغاز دنیاگیری دارد. همچنین این عوامل که آیا آنها طی این دوران عذاب و اندوهی را تحمل کرده یا میتوانند منابع مالی و حمایت اجتماعی را دریافت کنند، نیز در تعیین این مسئله اثرگذار است. دنیاگیری وجود نابرابری در سیستم بهداشت و حمایت اقتصادی در آمریکا را آشکار کرده است. مردمان سیاهپوست و آمریکاییهای لاتین نسبتبه آمریکاییهای سفیدپوست با نرخ بسیار بالاتری از دنیا میروند.
خوشبختانه دنیاگیری بیسابقه درحال منجر شدن به علم بیسابقهای نهتنها در زمینهی ویروسشناسی بلکه درمورد سلامت روان و تابآوری است. دانشمندان علوم رفتاری درحال اندازهگیری عوارض روانی در زمان واقعی بوده و در تلاش هستند تا مشخص کنند چه چیزی به مردم برای مقابله با این شرایط کمک میکند.
برخلاف حوادثی مانند حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر یا طوفان کاترینا که حتی اگر اثرات آنها طولانیمدت بود، طی دورهی زمانی محدودی رخ داد، چارچوب زمانی نامحدود کووید ۱۹ انجام مطالعات طولانی و مسیرهای پژوهشی جدیدی را میسر میکند. انتظار میرود تغییر ناگهانی جمعی به اشکال مجازی کار و معاشرت، موجب آغاز پژوهشهای دقیقی دراینباره شود که چه چیزی تعاملات اجتماعی را راضیکننده یا کسالتبار میسازد. دنیس چارنی، روانپزشک مدرسهی پزشکی آیکان در مانتساینای میگوید: «اگر پژوهشگران چالشهای کووید ۱۹ را درنظر بگیرند، علم کاملا جدیدی از تابآوری حاصل خواهد شد. ما میتوانیم یاد بگیریم که چگونه به مردم کمک کنیم تا قبل از وقوع حوادث، تابآورتر شوند.»
برنل گریر که در بروکلین رهبری یک شرکت توسعه اجتماع را برعهده دارد، درحال کمک به مردم سیاهپوستی است که تحثتأثیر دنیاگیری قرار گرفتهاند
رافائل حسید، در سال ۲۰۰۰ برای حضور در مؤسسهی آشپزی فرانسوی در نیویورک، فلسطین اشغالی را ترک کرد. او در سال ۲۰۰۵ رستورانی بهنام میریام در بروکلین باز کرد که در آن منطقه محبوب شد. حسید در هفتههای اول مارس میتوانست چیزی را که درحال اتفاق افتادن بود، ببیند. او میگوید: «من اخبار کشور خود را دنبال میکردم. ما در آمریکا از هر جنبه دو هفته عقب بودیم. من میگفتم: این اتفاق در اینجا نیز رخ خواهد داد.»
وقتی حسید دید که میزان استقبال از وعدهی غذایی محبوب آخر هفته به یکسوم حالت معمول کاهش یافته است، درمورد اینکه چه کاری باید انجام دهد، زیاد فکر نکرد: او تمام غذاهای فاسدشدنی رستوران را به همسایگان اهدا کرد. زمانیکه شهر تمام رستورانها را ملزم کرد که ببندند، میریام قبلا بسته شده بود.
جورج بونانو، رونشناس بالینی از کالج معلمان دانشگاه کلمبیا میگوید: «در رویارویی با رویدادهای بهطور بالقوه آسیبزا، حدود ۶۵ درصد از مردم کمترین سطح از نشانههای روانی را نشان میدهند.» بونانو که متخصص تابآوری است، درمورد عواقب طوفانها، حملات تروریستی، جراحات مرگبار و همهگیریهایی نظیر شیوع سارس در سال ۲۰۰۳ مطالعه میکند. پژوهشهای او و دیگران بهطور پیوسته سه پاسخ روانی رایج دربرابر سختی را نشان میدهد: دو سوم از مردم یک مسیر تابآوری را دنبال میکنند و سلامت روانی و جسمی نسبتا پایداری را حفظ میکنند. حدود ۲۵ درصد از مردم بهطور موقت درگیر آسیبهای روانی مانند افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند و سپس بهبودی حاصل میکنند. ۱۰ درصد از افراد نیز دچار پریشانی روانی ماندگاری میشوند. این نتایج در جوامع گوناگون و در وضعیتهای اجتماعیاقتصادی مختلف صدق میکند. بونانو میگوید: «ما درمورد همه صحبت میکنیم.» از طرف دیگر، خطر بروز اختلالات روانپزشکی در پایینترین ردههای اقتصادی دو برابر بیشتر است.
اما اثرات سلامت روان چنین بحران وسیع و ناآشکاری ممکن است از این الگو پیروی نکند. مطالعات نشان میدهد که قرنطینهی سخت میتواند منجر به اثرات روانی منفی مانند PTSD شود اگرچه تعداد کمی از ما تحت قرنطینهی واقعی یعنی جداسازی پس از مواجهی احتمالی با عفونت قرار داشتیم. درعوض بیشتر جمعیت جهان با محدودیتهایی روبهرو هستند که به گمان بونانو بیشتر شبیه چیزی مانند تحمل استرس مداوم است. دیزی فانکورت، اپیدمیولوژیست کالج دانشگاهی لندن میگوید:
این اولینبار در تاریخ زندهی ما است که یک دستور خانهنشینی جهانی داریم که این قدر طول میکشد. ما بهسادگی نمیدانیم که مردم دربرابر آن چگونه واکنش نشان میدهند. دامنهی بالقوه اثر قابلتوجه است.
نانسی سین، متخصص روانشناسی سلامت از دانشگاه بریتیش کلمبیا میگوید:
این از دیگر اشکال استرس متفاوت است زیرا فقط مربوط به یک حوزه از زندگی شما نمیشود. مردم با چالشهای خانوادگی یا ارتباطی و چالشهای مالی و کاری و سلامتی مواجه هستند.
گزارشهای اولیه اثرات آشکاری را نشان میدهند. در اولین نظرسنجی بزرگ کشوری در چین یعنی جایی که بحران از آن آغاز شد، تقریبا ۳۵ درصد از افراد پریشانی روانی را گزارش کردند. در کشور آمریکا افزایش ترس و اضطراب درمورد کووید ۱۹ در افرادی مشاهده شده است که از قبل دچار اضطراب بودند. مطالعهی دیگری یافتههای نگرانکنندهای را در افراد مسنتر ثبت کرد. این نتیجه تعجبآور است زیرا پژوهشهای قبلی نشان میدهند که در بیشتر موارد، افراد مسنتر از بهزیستی عاطفی بهتری برخوردار هستند. سین که به مطالعهی پیری مشغول است و با دی لانگیس در یک مطالعهی کووید ۱۹ که روی ۶۴ هزار نفر در سرتاسر جهان در حال انجام است، همکاری میکند، میگوید:
در طول این دنیاگیری، افراد مسنتر آن نقاط قوت وابستهبه سن در عواطف را که ما معمولا انتظار داریم، ندارند. میزان استرسی که آنها گزارش میکنند، به همان اندازهای است که افراد میانسال و جوانتر گزارش میکنند.
سین هنوز درحال تجزیهوتحلیل علل استرس است اما گمان میکند که این امر ناشیاز احتمال بالاتر بیمار شدن افراد مسنتر و از دست دادن عزیزان باشد. اگرچه افراد مسنتر بهتر از جوانترها با استرس مقابله میکنند و افسردگی یا اضطراب کمتری را گزارش میکنند. سین میگوید آنها ممکن است از دیدگاهی که حاصل زندگی طولانیتر از افراد جوانتر است، سود ببرند. افراد دارای سن بیشتر از ۶۵ سال فرصت بیشتری برای توسعهی مهارتهایی برای مقابله با استرس داشتهاند و بسیاری از آن هابازنشسته شده و احتمال کمتری وجود دارد که نگران کار باشند.
فانکورت مطالعهای را از اواسط ماه مارس آغاز کرده است که بیش از ۸۵ هزار نفر از ساکنان آمریکا را دربرمیگیرد. این مطالعه سطح افسردگی، اضطراب، استرس و تنهایی را در این افراد هفته به هفته دنبال میکند. فانکورت میگوید: «ما باید در زمان واقعی بدانیم که چه چیزی درحال اتفاق افتاده است.» با گذشت شش هفته، آنها دریافتند که سطوح افسردگی به میزان قابلتوجهی بالاتر از زمان پیش از دنیاگیری است. بهطورکلی، افرادی که از قبل مبتلا به مشکلات سلامت روان تشخیص داده شده بودند، کسانی که تنها زندگی میکردند و افراد جوانتر بالاترین سطح افسردگی و اضطراب را گزارش میکردند.
از طرف مثبت، با اعلام دستور خانهنشینی، کاهش اندکی در سطح اضطراب دیده شد. فانکورت میگوید: «عدم اطمینان موجب بدتر شدن اوضاع میشود. برخی مردم با عدم آگاهی درمورد آنچه قرار است پیش آید، میخکوب میشوند درحالیکه برخی دیگر راههایی برای ادامهدادن پیدا میکنند.»
پس از سه هفته تعطیلی رستوران حسید، او هنوز هیچیک از پرداختهای دولت برای حمایت از کسبوکارهای کوچک را دریافت نکرده است. درحالیکه وضعیت او مملو از عدم قطعیت بود، با خود فکر میکرد که باید کسبوکاری برای خود ایجاد کند. وقتی چندین مشتری به او ایمیل زدند تا بپرسند که آیا او میتواند غذای یک مراسم مذهبی را آماده کند، حسید یک منوی خوراک کامل را برای تحویل تهیه کرد. قبل از دنیاگیری، حسید قصد داشت جلوی فروشگاه کناری یک اغذیهفروشی باز کند. در این وضعیت، او بهجای نوسازی فضای جدید، اغذیهفروشی را درون رستوران باز کرد. بزرگترین نگرانی او این بود که آیا کارکنان احساس امنیت خواهند کرد. برای اطمینانبخشی به آنها، علاوهبر فاصلهگیری اجتماعی، آنها را ملزم به استفاده از ماسک و دستکش کرد و کسی را مامور کرد که با استفاده از سفیدکنندهها صبح و شب رستوران را ضدعفونی کند. حسید بهدنبال راهکارهای ضدعفونی دیگری شامل استفاده از دمندهها و الکل است که شنیده در سنگاپور مورد استفاده قرار میگیرد.
حسید میداند که توانایی او برای سازگاری چیزی نیست که همه بتوانند انجام دهند خصوصا که بسیاری از رستورانها ازنظر مالی وضعیت چندان خوبی ندارند. در عملیات جدید از حداقل کارکنان استفاده میشود اما حسید همچنان حقوق همهی کارکنان را از جیب خودش پرداخت میکند. با تحویل غذا به این شیوه، درآمد میریام به کمتر از یک سوم قبل کاهش یافته است اما او میگوید که از هیچ چیز بهتر است. رستوران همچنین درحال تهیهی وعده غذای هفتگی برای یک بیمارستان محلی است. بهگفتهی حسید: «این کار پولسازی نیست اما حداقل کاری است که میتوان انجام داد.» او از نوآوری میریام خوشبین است و معتقد است رستوران درنهایت دوام خواهد آورد. او میگوید: «ما نسبتبه بسیاری از جاهای دیگر در نیویورک وضعیت بهتری داریم.».
وقتی تام اینک یکی از ساکنان بروکلین در واسط ماه مارس دچار تب پیوسته و سرفهی خشک شد، رواندرمانگر و مشاور مدیریت ترسیدند که او دچار کووید ۱۹ شده باشد. بهدلیل کمبود آزمایش در آن زمان، پزشک اینک ابتدا برای هر ویروس شناختهشدهی دیگر غربالگری انجام داد (اینک هزینه آزمایشها را داد). سپس پزشک و بیمار در خیابانهای منهتن ملاقات کردند. پزشک ایستاده در خیابان ماریسون در تجهیزات شخصی کامل، آزمایش را انجام داد که شش روز بعد مشخص شد نتیجهی آن مثبت است.
برخورد موفقیتآمیز با یک بحران بهمعنای ادامه فعالیت و مشارکت در فعالیتهای روزانه است. فرد باید مشکلات را حل کرده (چه خرید مواد غذایی و چه انجام آزمایش باشد)، عواطف خود را تنظیم و روابط را مدیریت کند. عواملی مانند خوشبینی، توانایی حفظ روشنبینی، حمایت اجتماعی قوی و تفکر انعطافپذیر پیشبینی کنندهی تابآوری است. افرادی که باور دارند میتوانند با این وضعیت کنار آیند، درواقع برخورد بهتری با شرایط خواهند داشت.
اینک طی ۹ روز در انزوا در اتاقی کوچک، زمان خود را با مدیتیشن و خواندن پر میکرد. از بعضی جهات، این وضعیت برای همسرش وندی بلاتنر سختتر بود. وندی درکنار مراقبت از همسرش، تغییر وضعیت آژانس بازاریابی به حالت دورکاری و نیز رسیدگی به دو دخترشان که درمورد از دستدادن نیمسال تحصیلی دانشگاه و وضعیت پدرشان ناراحت و مضطرب بودند، را نیز برعهده داشت. بلاتنر وعدههای غذایی را پشت در اتاق همسرش میگذاشت و هر سه ساعت در طول شب از خواب بلند میشد تا درجه حرارت و سطح اکسیژن خون او را اندازه بگیرد. او میترسید اما مصمم بود و باورش این بود که اگرچه این شرایط دشوار است، اما سرانجام به پایان خواهد رسید.
مهارتهای مقابلهای بیشتر مردم میتواند تقویت شود. چندین مطالعهی جدید برای شناسایی استراتژیهای موفقیتآمیزی که اثرات استرس را خنثی میکنند، درحال طراحی است. بهگفتهی فانکورت، مردم تشویق میشوند که استراتژیهای سلامت روان کلاسیک را دنبال کنند: خواب کافی، دنبال کردن یک روال، ورزش، خوب غذا خوردن و حفظ روابط اجتماعی قوی. صرف زمان روی پروژهها حتی پروژههای کوچک که احساس داشتن یک هدف را فراهم کند، نیز کمک میکند.
دی لانگیس در کار قبلی خود نشان داده است که کسانی که از همدلی بالایی برخوردار هستند، با احتمال بیشتری در رفتارهای بهداشتی مناسب مانند فاصلهگیری اجتماعی مشارکت کرده و نسبتبه افرادی که همدلی کمتری دارند، از نتایج سلامت روان بهتری برخوردار هستند. اما مطالعات قبلی او درمورد بیماریهایی نظیر سارس و نیل غربی مقطعی بوده و زمان کوتاهی را درنظر میگرفتند. او در مطالعهی کووید ۱۹، رفتار و نگرش افراد را برای ماهها دنبال میکند تا تغییر در همدلی و مقابله را طی زمان ثبت کند. دی لانگیس میگوید: «این فقط درمورد یک ویژگی همدلی نیست.» پاسخهای همدلانه را میتوان با پیامرسانی مناسب آموخت و ترویج کرد و حدس او این است که افزایش یا کاهش در پاسخ همدلانه طی هفتهها و ماهها با تغییر در رفتارهای سلامتی و مکانیسمهای مقابلهای مرتبط خواهد بود.
سین بهعنوان بخشی از مطالعهی دی لانگیس، مردم را واداشته است تا عواطف و فعالیتهای روزانه خود را برای یک هفته ثبت کنند. او میگوید: «تصویری که تاکنون داریم این است که زندگی واقع چالشبرانگیز است اما مردم درحال پیدا کردن راههایی برای مقابله با آن چالشها هستند.» بسیاری از مردم روابط اجتماعی مثبت زیادی را گزارش میکنند که بسیاری از آنها از راه دور هستند. افراد مسنتر بالاترین سطوح تجارب مثبت را در زندگی روزمرهی خود گزارش میکنند که اغلب به خاطر حمایت کردن از دیگران است.
جالب اینکه مشخص شده است ارتباطات راه دور رضایتبخش هستند. در پژوهشهای گذشته که درمورد اثرات فناوری دیجیتال و رسانهها انجام شده است، بر ارتباط میان زمانیکه صرف کار با صفحات نمایش میشود و بهزیستی روانی تمرکز شده است اما چیزی زیادی درمورد ارزش انواع مختلف تعاملات آنلاین نشان ندادهاند. اکنون که جهان برای معاشرت متکیبر اینترنت است، بررسی این تفاوتها اهمیت زیادی پیدا کرده است. آیا رسانههای اجتماعی باید ارتباط متقابل و نزدیک چهره به چهره را تقلید کنند یا اشکال ملایمتر ارتباط نیز میتواند به مردم حس ارتباط داشتن بدهد؟ ایمی اوربن، روانشناس دانشگاه کمبریج که سلامت روان نوجوانان و استفاده از فناوری را مورد مطالعه قرار میدهد، میگوید: «من فکر میکنم ما طی یک ماه، به اندازهی یک دهه گفتوگو کردیم.»
رسانههای اجتماعی در انواع دیگر پژوهشها نیز بهعنوان یک عامل مورد بررسی قرار میگیرند. روکسان کوهن سیلور، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا در ارواین درحال ارزیابی اثر مواجههبا رسانهها روی بهزیستی افراد است. او میگوید: «کسانی که اخبار زیادی را دربارهی بحران گسترده در جامعه مطالعه میکنند، مضطربتر هستند.» یوهانس آیشتاد، دانشمند محاسبات اجتماعی از دانشگاه استفورد، با استفاده از یادگیری ماشین درحال ترکیب تجزیهوتحلیلهای بزرگی از توییتر است تا سطوح افسردگی، تنهایی و شادی را در جریان دنیاگیری تعیین کند.
همانطور که پلانتر میترسید، اوضاع برای خانوادهی او سخت شد. در شب هفتم و هشتم وقتی تب اینک تا حدود ۳۹/۴ بالا رفت و سطوح اکسیژن خون او به ۹۳ درصد کاهش پیدا کرد، پزشک (ازطریق زوم) گفت اگر سطوح در این حد باقی مانده با بدتر شود، اینک باید به بیمارستان بیاید. او با گفتن این حرف که «نمیخواهم بیماری داشته باشم که در خانه بمیرد»، به خانوادهی اینک هشدار داد. اینک میگوید: «سختترین چیز برای ما ترس بود.» اما تیلنول تب او را کنترل کرد و نفسهای کمعمق و کوتاهش سطح اکسیژن خون او را در محدودهی بیخطر حفظ کرد. پس از ده روز او احساس کرد درحال بهتر شدن است. این تجربه موجب شد اینک شاکر و پرانرژی شود. او سریعا به کار مشاورهی بیماران مشغول شد و بهعنوان یک اهداکنندهی پلاسما برای بیمارانی که در شرایط بحرانی بودند، ثبتنام کرد. اما برخلاف دیگرانی که بهبود یافتند، او در آغاز زیاد بیرون نمیرفت. او میگوید: «دنیا مانند مکان آسیبپذیری احساس میشد.
رافائل حسید، صاحب رستوران سریعا کسبوکار خود را برای تحویل غذا بازآفرینی کرد اما حقوق کارکنان را از جیب خودش پرداخت میکرد
حتی کسانی که سرشار از تابآوری شخصی هستند، اگر از چندین جنبه با چالش روبهرو شوند، نیاز به کمک خارجی دارند. همانطور که برنل گریر مدیر اجرایی جامعهی IMPACCT Brooklyn که در محلات سیاهپوست نشین بروکلین خدمت میکند، عینا میبیند که دنیاگیری چگونه جامعهی آفریقاییآمریکایی را متاثر کرده است. او میگوید: «من هر روز دربارهی افرادی میشنوم که کووید مثبت بوده، از آن بهبودی مییابند یا براثر آن از دنیا میروند.»
سه مورد از این مرگها در آپارتمانی رخ داد که گریر مدیر آن است و این اتفاق او را ملزم به سازماندهی خدمات تمیزکاری کاملی کرد. گریر میگوید: «سالمندان از بیرون رفتن، از اینکه کسی جلوی در آنها بیاید، میترسند. آنها همچنین درزمینهی استفاده از فناوری مهارت چندانی ندارند. آنها برای استفاده از کامپیوتر به کسی نیاز دارند که دستشان را بگیرد و به آنها در این کار کمک کند.»
فانکورت میگوید این دنیاگیری درحال تشدید شیب اجتماعی است که در سرتاسر جامعه شاهد آن بودهایم. بسیار مهم است که مردم مداخلاتی را در سطح کشور داشته باشند که بتواند از آنها حمایت کند. در بریتانیا چنین مداخلاتی شامل سرویس بهداشت ملی و یک برنامهی مرخصی است که تا ۸۰ درصد از حقوق میلیونها بریتانیایی را که بهعلت دنیاگیری قادر به کار نیستند، پرداخت میکند. در کشور آمریکا نیز بستههایی برای کمک وجود دارد اما دسترسی سریع به آنها دشوار است. سازمان گریر خدمات متنوعی را درزمینهی مسکن، حمایت از کسبوکارهای کوچک و تعامل با مؤسسههای مالی و دولتی ارائه میدهد. به محض رسیدن دنیاگیری، کارکنان سازمان مذکور اطلاعاتی را درمورد بهداشت عمومی و منابع اقتصادی منتشر کردند. آنها وبینارهایی را برای کمک به مشاغل درزمینهی درخواست وام معرفی کردند. گریر میگوید «تا اواخر آوریل، هیچیک از کسانی که ما به آنها کمک کردیم، چیزی دریافت نکردند. این کمکها به کسبوکارهای ما نمیرسد.»
تنها ۷۰ درصد از مستاجران گریر قادر به پرداخت کرایه در آوریل بودند. گریر میگوید: «ما هنوز مجبوریم مبالغی را به سرایدارها، ماموران نظافت و برای گرما و برق، مالیات و سایر موارد بپردازیم. این یک اثر دومینو است. اگر ساکنان نتوانند پرداخت کنند، ما هم نمیتوانیم.»
کارول ورثمن، کارشناس سلامت روان جهانی و متخصص انسانشناسی پزشکی از دانشگاه اموری میگوید توانایی مقابله با پیامدهای دنیاگیری تنها یک موضوع فردی نیست بلکه یک مسئلهی اجتماعی است. این همچنین یک فرصت است. مردم به دورههای فاجعه در تاریخ آمریکا پس از جنگ جهانی اول و رکورد اشاره میکنند که منجر به تغییر ساختاری واقعی به نفع مردم شد.
گریر از تغییر مثبت برای جامعه خود دفاع میکند. او در گفتگوهای خود با ماموران بهداشت عمومی و مسئولان منتخب به نابرابریهایی مانند این واقعیت اشاره میکند که مراکز انجام آزمایش در محلههای فقیرنشین واقع نشدهاند. او میگوید:
این دنیاگیری مانند نورافکنی است که چیزی را که مدتها است در جامعه وجود داشته است، آشکار میکند. وقتی بهدنبال راهحلها هستید، اطمینان حاصل کنید که برابری درآمدی و دیدگاهِ برابری نژادی فیلتری است که در تمام موارد اعمال میشود.
گریر میداند وقتی بروکلین از وضعیت فاصلهگیری اجتماعی به حالت عادی برگردد، گروههایی مانند گروه او چه نقش حیاتی خواهند داشت. او میگوید: «ما همچنان بهعنوان رابط، مشاور اعتبار و هدایتگر حضور خواهیم داشت.»
بهنظر میرسد اکنون، پروراندن ویژگی تابآوری ازطریق حمایت جامعه بیش از هر زمانی اهمیت داشته باشد. مریلین هوارد که در نوجوانی از گویان مهاجرت به آمریکا مهاجرت کرده بود، بهعنوان پرستار مدرسهای در بروکلین تا هفتههای اول مارس به کار خود مشغول بود تا اینکه مدرسههای عمومی تعطیل شد. او یک روز پس از ترک کار بیمار شد. ده روز طول کشید تا نتیجهی آزمایش را بگیرد که نشان میداد دچار کووید ۱۹ شده است. تا آن موقع، هوارد فکر میکرد که در مسیر بهبودی است. اما در روز شنبه چهارم آوریل، وقتی بیدار شد به زحمت نفس میکشید و وضعیت او سریعا رو به وخامت گذاشت. نیگل هوارد، برادرش که در همان آپارتمان سکونت داشت، درخواست آمبولانس کرد. اما چهارم آوریل نزدیک اوج دنیاگیری در بروکلین بود و هیچ آمبولانسی دردسترس نبود. نیگل مریلین را به نزدیکترین بیمارستان برد اما وضعیت تنفس او در راه بدتر شد. کمتر یک دقیقه قبل از رسیدن آنها، قلب او از تپش بازایستاد و نتوانست احیا شود. او ۵۳ ساله بود. هاسلین هوارد، جوانترین برادر مریلین میگوید:
چند مورد ساده میتوانست زندگی خواهرم را نجات دهد.اگر مدارس زودتر بسته میشد یا اگر همکارش میتوانست مرخصی بگیرد، او ممکن بود بیمار نشود. اگر کسی یک پالس اکسیمتر (اکسیژنسنج خون) توصیه کرده بود و او متوجه میشد که زودتر به بیمارستان برود. اگر آمبولانسی دردسترس بود...
برادران هوارد مراسمی برای او تدارک دیدند. هاسلین در هر زمان به سه نفر اجازه میداد تا با هم در اتاق باشند اما یک سرویس مجازی همزمان این امکان را فراهم میکرد که بیش از ۲۵۰ نفر از زندگی مریلین تجلیل کنند. پس از آن، آزمایش نیگل برای کووید ۱۹ مثبت و او در خانه در قرنطینه شد. هاسلین میگوید: «من و برادرانم در مراحل اولیهی تلاش برای برنامهریزی سازمانی هستیم که هدف آن کمک به جوامع رنگینپوست، جوامع فقیر و پرداختن به برخی از این مسائل در سطحی محلی و ملموس است.» این کاری است که آنها میتوانند برای گرامیداشت یاد خواهرشان انجام دهند تا موجب خشنودی او شوند. او میگوید: «این یکی از راههایی است که ما با این شرایط کنار آییم. چگونه میتوانیم تراژدی را به یک پیروزی تبدیل کنیم؟»
پاسخ ها