ویروس کرونا و بحرانهای پسازآن باعث شد کسبوکارها در برخی مناطق جهان مجددا به اهمیت مسئولیت اجتماعی خود پی ببرند.
ویروس کرونا با بحران جدی اقتصادی در سرتاسر جهان همراه شد و بسیاری از کسبوکارها مجبور شدند نیروهایش را تعدیل کنند و کاهش تقاضا در حوزههای گوناگون اقتصادی، مشکلات بزرگی برای مدیریت هزینهها و درآمدها بههمراه داشت. دراینمیان، برخی از حوزههای کسبوکاری فشار بیشتری تحمل و برخی دیگر حتی سودآوری تجربه کردند. سیاستهای حمایت از کسبوکارها نیز در نقاط گوناگون جهان با شدت و تمرکز متفاوتی انجام شد. بسیاری از دولتها تصمیم گرفتند به شرکتها نقدینگی تزریق یا با وامهای بلندمدت و بدون بهره، زمینهی ادامهی حیات آنها را فراهم کنند. البته حتی در ایالات متحده هم که بیشترین کمکها را برای کسبوکارهای آسیبدیده تصویب کرده بود، بسیاری از شرکتها با مشکلاتی جدی روبهرو شدند.
واکنش سریع به بحرانهای اقتصادی نیازی است که در تمامی کسبوکارهای کوچک حس میشود. آنها توانایی حفظ حیات در شرایط بحرانی و صبر برای دریافت کمکهای دولتی را ندارند. درمقابل، کسبوکارهای بزرگ با منابع مالی و نیروی انسانی عظیم در ترکیب با کمکهای دولتی موفق خواهند شد با شرکتهای بحرانزده همکاری کنند. شرکتهای بزرگ در واکنش به بحرانهای ملی و جهانی، نقش خود را مهمتر از همیشه در اجتماع نشان میدهند؛ نقشی که شاید تا دههها در ذهن مردم و همکاران و حتی رقبا میماند.
بهعنوان مثالی از مسئولیت اجتماعی ماندگار، میتوان به رخداد ۳۸ سال پیش اشاره کرد. در آن زمان در شیکاگو، هفت نفر براثر مصرف داروی تیلنول مسموم و جان خود را از دست دادند. شرکت تولیدکننده، Johnson & Johnson، تمامی داروهای موجود در داروخانهها را جمعآوری کرد. اگرچه اقدام آنها با خسارت مالی جدی برای شرکت همراه بود، مسئولیتی اجتماعی برای جلوگیری از مسمومیت و مرگ احتمالی افراد دگیر را نشان میداد که هنوزهم از آن به نیکی یاد میشود. حتی افرادی که در آن زمان هنوز به دنیای نیامده بودند، اکنون در دانشکدههای کسبوکار ایالات متحده دربارهی داستان و اقدام شرکت دارویی مطلب میخوانند.
مسئولیت اجتماعی امروز از شعارهای اصلی است که هر کسبوکاری در تدوین استراتژی و ارزشهای خود به آن اشاره میکند. شرکتها پس از رشد و رسیدن به مقیاسی مشخص، ادعا میکنند ارزشهای اجتماعی را در اولویتهای اصلی خود قرار خواهند داد و نقش خود در جامعه را با جدیت دنبال میکنند. اکنون و پس از بحران اقتصادی که پس از ویروس کرونا ایجاد شد، بهترین زمان برای اثبات مسئولیت اجتماعی کسبوکارهای بزرگ است. بسیاری از مردم اعتقاد دارند مسئولیت اجتماعی کامل و احساس مسئولیت شرکت به جامعه و محیط، زمانی اثبات میشود که تصمیمی با همراهی فداکردن سودآوری کوتاهمدت شرکت باشد. درواقع، سازمانها باید خسارتی کوتاهمدت را در ساختار اجرایی خود تجربه کنند تا مسئولیت اجتماعی آنها بهروشنی مشخص شود.
از رخدادهای تاریخی مسئولیت اجتماعی که با خسارت عظیم شرکتی همراه بود، میتوان تصمیم شرکت CVS را مثال زد. این شرکت ابتدا داروخانهای زنجیرهای بود؛ اما پس از مدتی تصمیم گرفت در صنعت سلامت بهطور جدیتر فعالیت کند. در همان دوران، مدیران اعلام کردند محصولات مبتنیبر تنباکو را از فروشگاههای خود حذف خواهند کرد. درنهایت، شرکت با وجود تحمل خسارت دومیلیارددلاری در درآمد، نقش اجتماعی خود را به شفافترین روش ممکن نشان داد.
قطعا کسبوکارهای بزرگ همیشه زیرفشار سهامداران و مشاوران متعددی قرار دارند تا نقدینگی و درآمد خود را حفظ کنند و قطعا آن سرمایهگذارهای بزرگ از بحرانهای اقتصادی ضربههای بزرگ نمیخورند (اصطلاحا از گرسنگی نخواهند مُرد). در اوضاعواحوال کنونی، گزارش کمی خسارت مالی طبیعی بهنظر میرسد. پس چه بهتر که خسارت مذکور بهمنظور مسئولیتپذیری اجتماعی یک کسبوکار باشد. بههرحال، سازمانهای بزرگ میتوانند با مدیریت همین مسئولیت، به بخشهای گوناگون از کارمندان و تأمینکنندگان کوچک را فعالان بخش سلامت و درمان کمک کنند.
قطعا یکی از نقاط اصلی تمرکز سازمانهای بزرگ در دوران بحرانی کنونی، کمک به کارمندان خواهد بود. دراینمیان، تعدادی از کارمندان خواهناخواه تعدیل میشوند و کمک به آنها فراتر از انتظارها و رویکردهای مرسوم، اقدامی بسیار مثبت و ارزشمند خواهد بود. برخی از کارمندان و کارگران در سازمانها نیز ساعتی فعالیت میکنند و اشتغال آنها بهدلیل تعطیلی با مشکل مواجه شد. شرکتها میتوانند با پرداخت حقوق ادامهدار (حتی کمتر از مقدار قرارداد)، حمایت دائمی خود را از آنها نشان دهند. شرکتهایی همچون والمارت و مایکروسافت و اپل، تا دو هفته پس از اجراییشدن برنامههای تعطیلی گسترده، حقوق کارمندان ساعتی خود را پرداخت میکردند. این فعالیتها نهتنها ازلحاظ مسئولیت اجتماعی اهمیت دارند؛ بلکه هزینههای احتمالی آتی جذب کارمندان جدید را هم از بین میبرند.
پرداخت کمک و تسهیلات در دوران بحران به کارمندان، اهمیت زیادی در حفظ انرژی آنها دارد. بههرحال، کاهش درآمد در همهی سطوح باعث افزایش بدهی اعتباری مردم میشود. کمکهای نقدی و اعتباری سازمانها در چنین مواقعی، ارزشی بسیار زیادی برای کارمندان خواهد داشت.
سازمانهای بزرگ عموما با شرکتهای کوچک متعددی همکاری میکنند. شرکتهایی که حلقههای مهم زنجیرهی تأمین هستند و آسیب جدی به هریک از آنها، شاید آثار بلندمدتی برای سازمان مادر داشته باشد. سازمانهایی که ادعای مسئولیت اجتماعی دارند، در وضعیت کنونی میتوانند با پیشخرید محصول از کسبوکارهای کوچک به آنها کمک کنند. البته فراموش نکنید در دنیای کنونی کسبوکار ما، بسیاری از سازمانهای بزرگ به کسبوکارهای کوچک بدهکار هستند و پرداخت همین بدهی، کمک شایانی به آنها میکند.
پزشکان و دیگر فعالان بخش درمان در بسیاری از نقاط جهان با کمبود تجهیزات و امکانات روبهرو هستند و درمقابل، سازمانهای بزرگ به منابع دسترسی آسانتری دارند. آنها میتوانند با بهرهمندی از همین ارتباطهای گسترده و تأمین موارد سادهای مانند ماسک و شیلد صورت، نیاز جدی بسیاری از کشورها را برطرف کنند. از کمکهای مشابه دیگر میتوان به همکاری با سازمانهای غیرانتفاعی و کمک به پروژههایی با هدف ازبینبردن فقر، گرسنگی، بیماریهای لاعلاج و... اشاره کرد.
درنهایت، هیچکس از سازمانهای بزرگ انتظار ندارد اقدامهای آنچنان خارقالعاده و عظیم برای کمک به دیگران انجام دهند. هر کسبوکاری بسته به توانایی و منابع دردسترس خود میتواند به جامعهی هدف کمک کند. فراموش نکنید مسئولیت اجتماعی درکنار انسانیبودن، به برندسازی بهینه برای سازمان نیز کمک میکند.
پاسخ ها