شرمن فیرچالید از کارآفرینهای پرکار قرن بیستم بود که پس از راهاندازی شرکتهایی در صنعت هوانوردی، نقشی حیاتی در شکلگیری سیلیکونولی ایفا کرد.
شرمن فیرچالید (Sherman Mills Fairchild) کارآفرین و سرمایهگذار آمریکایی بود که در طول دوران فعالیت خود بیش از ۷۰ شرکت راهاندازی کرد. از شرکتهای مهم او میتوان به Fairchild Aircraft و Fairchild Industries و Fairchild Camera Instruments اشاره کرد. فیرچایلد نقش مهمی در تکامل صنعت هوانوردی ایالات متحده بازی کرد و در تالا افتخارات صنعت هوانوردی این کشور هم نامش دیده میشود. نکتهی مهم دیگر داستان زندگی او، نقش زیرمجموعهی تولید نیمههادی شرکت تجهیزات دوربین فیرچایلد بود که از پیشگامان سیلیکونولی محسوب میشود.
فیرچالید علاوهبر کارآفرین، بهعنوان مخترع و نوآور فناوری نیز شناخته میشود. او ۳۰ پتنت بهنام خود داشت که در حوزههای گوناگون از دوربین تا نیمههادی ثبت شده بودند. فیرچایلد نقش مهمی در اختراع و توسعهی اولین شاتر دوربین هماهنگ با فلاش ایفا و فناوریهایی نیز برای تصویربرداری هوایی اختراع کرد. دستاوردهای او در این حوزه بعدا در مأموریتهای آپولو استفاده شدند. فیرچایلد در دوران طلایی شکوفایی صنعت نیمههادی زندگی میکرد و درکنار بزرگانی همچون رابرت نویس و ویلیام شاکلی و گوردون مور، نقشی حیاتی در شکلگیری دنیای امروز ما داشت.
شرمن فیرچایلد ۷ آوریل ۱۸۹۶ در شهر اونینتا ایالت نیویورک بهدنیا آمد. پدرش جورج وینتروپ فیرچایلد و مادرش جوزفین میلز شرمن نام داشت. جورج از اعضای جمهوریخواه کنگرهی ایالات متحده بود که بهعنوان اولین رئیس هیئتمدیرهی IBM هم شناخته میشود. او ثروت درخورتوجهی داشت که پس از مرگش در سال ۱۹۲۴، به تنها فرزندش رسید. شرمن همچنین سهام پدرش در IBM را نیز بهارث برد و تا زمان مرگ، بزرگترین سهامدار IBM بهشمار میرفت.
نقاشی از عمارت محل تولد شرمن فیرچایلد
کودکی فیرچایلد با کنجکاوی و میل شدید به آموختن مفاهیم مکانیکی همراه بود. او کادو تولد ۹ سالگی خود، یعنی دوربین عکاسی را کاملا کالبدشکافی کرد تا ساختار و نحوهی کار آن را بیاموزد. شرمن همچنین در دوران کودکی زمان زیادی را در فروشگاه ماشینآلات و ساعت پدرش میگذراند و درکنار کارگرها، با ساختار آنها آشنا میشد.
شرمن فیرچایلد در سال ۱۹۱۵ برای ادامهی تحصیل به دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا نیز بهدنبال علاقهی خود، یعنی کشف ساختارهای مکانیکی و مهندسی بود. فیرچایلد علاقهی زیادی به دوربینهای عکاسی داشت و بهدنبال نوآوری بیشتر در آنها بود. او اولین شاتر هماهنگ با فلاش دوربین را در همان سالهای اولیهی تحصیل در هاروارد اختراع کرد.
شرمن در دوران تحسیل در هاروارد، به بیماری سل مبتلا شد و بهدستور پزشک، برای معالجه به آریزونا رفت. تحصیلات دانشگاهی او نیمهتمام ماند تا مدتی در هوای خشک ایالت آریزونا استراحت کند. زمانیکه شرمن پس از مداوا از آریزونا بازگشت، ایالات متحده رسما وارد نبرد جنگ جهانی اول شده بود. شرمن که هیچگاه آرام و قرار نداشت، با وجود موقعیت خانوادگی مناسب و ثروت فراوان، اصرار میکرد به جبهههای نبرد برود. بههرحال، سابقهی بیماری سل از بهجنگرفتن شرمن مانع شد. درعوض، از نفوذ پدرش در دولت واشنگتن استفاده کرد تا به زیرمجموعهی Signal Corps بپیوندد و در بخش صنایع هواویی آن مشغول به کار شود.
فیرچایلد در جوانی
مهندسان زیرمجموعهی فنی ارتش آمریکا در ابتدا شرمن را جدی نمیگرفتند. او تحصیلات مرسوم مهندسی و فنی را نداشت و همهی اصول را با خودآموزی فراگرفته بود. البته شرمن پسر نمایندهی کنگره بود و آنها خواه ناخواه باید با او کنار میآمدند. یکی از افسران ارتش که ساختمان و آزمایشهای فنی را به شرمن نشان میداد، با او دربارهی مشکلات عکسبرداری هوایی صحبت کرد. آمریکاییها بهدنبال پیادهسازی دوربین در هواپیماهای نظامی خود بودند؛ اما مشکلات فنی هنوز مانع توسعهی محصولاتی بادوام میشد. شرمن در همان روز اول در آزمایشگاه خانگیاش طرحی برای رفع مشکل نصب دوربین آماده کرد و به مهندسان داد. همین طرح اولیه، اولین پتنت شرمن بود که تحسین مهندسان سیگنال کورپس را بههمراه داشت.
یکی از مشکلات تصویربرداری هوایی که ارتش ایالات متحده را با محدودیت روبهرو میکرد، شاتر دوربینهای هوایی بود. دوربینهای هوایی ابعاد بزرگی دارند؛ چون باید تصاویر بزرگی را از محیط مدنظر ثبت کنند. تنها راه تصویربرداری بهینه با آنها، استفاده از شاترهای نوع FPS یا Focal Plane Shutter است. این شاترها از صفحهی مات شکافدار دربرابر صفحهی کانونی بهره میبرند. در چنین سبکی از عکسبرداری، کل فیلم بهیکباره درمعرض نور قرار نمیگیرد؛ درنتیجه، هرگونه حرکت ناگهانی تصویر را خراب میکند. در تصویربرداری هوایی، دوربین همیشه درمعرض حرکتهای ناگهانی قرار دارد. در جنگ جهانی اول نیز که اولینبار عکسبرداری هوایی در ابعاد وسیع انجام میشد، دوربینها مدام درحالحرکت و تکانخوردن بودند و ثبت تصاویر باکیفیت بسیار دشوار میشد.
دوربین هوایی شرمن F-1
برای حل مشکلات عملی عکسبرداری، باید شاتر میانلنز در دوربینها استفاده میشد که کل تصویر را بهیکباره به حسگر منتقل میکرد. شرمن با این سبک از شاتر آشنا و تعداد زیادی از آنها را در دوربینهای کوچک کالبدشکافی کرده بود. البته تا آن زمان، هیچگونه شاتر میانلنزی برای دوربینهای عظیم هوایی طراحی و ساخته نشده بود. لنزهای مدنظر قطر سهاینچی داشتند و قطعهی فلزی شاتر باید در چند صدم ثانیه، این سطح سهاینچی را طی میکرد تا عکس هوایی باکیفیت ثبت شود. بههرحال در تکانهای شدید هوایی، قطعهی فلزی دوربین درمعرض فشارهای شدید بود و خم یا حتی شکسته و پاره میشد.
شرمن اعتمادبهنفس زیادی در نوآوری و طراحی داشت. او به افسران سیگنال کورپس گفت شاتری برای عکاسی هوایی طراحی خواهد کرد. البته قطعا طرح مدنظر، بهسرعت آماده نمیشد. اینبار شرمن بهجای یک شب، دو سال زمان نیاز داشت تا اولین شاتر میانلنز را برای دوربینهای عظیم هوایی طراحی کند. تا آن زمان، جنگ پایان یافته و بازار نظامی برای دوربینهای هوایی تقریبا از بین رفته بود. بههرحال عکسبرداری هوایی کاربردهای دیگری پیدا کرد و هنوز عدهی زیادی بهدنبال دوربینهای باکیفیت برای این اهداف بودند. عکسبرداری از آسمان تأثیر زیادی بر صنعت نقشهبرداری گذاشت. بهعلاوه، کاربردهای دیگری همچون تصویربرداری باستانشناسی هم برای آن ترسیم شده بود.
اولین دوربین شرمن که برپایهی شاتر نوآورانهی او توسعه یافته بود، در سال ۱۹۲۱ به محصولی کامل تبدیل شد. دوربین هوایی فیرچایلد اولین نمونهای بود که تصاویر هوایی را با کیفیت مناسبی ثبت میکرد. کمی بعد، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده حاضر شده دو هزار دلار برای دوربین شرمن بپردازد. بهمرور دوربین او در میان نیروهای ارتش طرفداران زیادی پیدا کرد و به استاندارد عکسبرداری هوایی در نیروی دریایی و کل ارتش ایالات متحده تبدیل شد.
لوگوی شرکت Fairchild Aerial
شرمن با هدف توسعهی کسبوکار در حوزهی دوربینهای هوایی، شرکت Fairchild Aerial Camera Corporation را راهاندازی کرد. اولین دوربین او K-3 نام گرفت که بهسرعت به آمار فروش چندهزار دستگاه رسید. کسبوکار شرمن بهخوبی پلههای ابتدایی موفقیت را پشتسر گذاشت و نام فیرچایلد بهعنوان بازیگر جدید صنعت عکاسی شناخته شد. حتی هواپیماهای ژاپنی که در حملهی تاریخی پرل هاربر حضور داشتند، از دوربینهای فیرچایلد استفاده میکردند. دوربینهای فیرچایلد مساحت عمدهای از آمریکایجنوبی و تقریبا تمامی آمریکایشمالی را نقشهبرداری کرده بودند.
محصولات شرکت دوربین هوایی فیرچایلد در دوران جنگ جهانی دوم سهم اصلی بازار را دراختیار داشتند و خصوصا در برنامههای جاسوسی هوایی، از تجهیزات این شرکت بهوفور استفاده میشد. دوربینهای هوایی فیرچایلد درادامه بهحدی توسعه یافتند که در برنامههای فضایی ایالات متحدهی آمریکا نیز استفاده شدند.
داستان کسبوکار دوربین هوایی فیرچایلد، داستان شرکت موفقی را نشان میدهد؛ اما خود شرمن بهگواه بسیاری از مورخان، تاجر موفق و حرفهای نبود. او صبر و حوصله و تحمل مدیری حرفهای برای مذاکره با مشتریان و تمامی کارهای اجرایی ریزودرشت برای تحویل محصول را نداشت. درواقع، شرمن بیش از مدیربودن نوآور بود. همیشه ایدههای جدید باعث میشدند تمرکز او از کارهای اجرایی شرکت به بخشهای دیگر معطوف شود. ادامهی داستان زندگی او و راهاندازی و حمایت از کسبوکارهای متعدد فناورانه هم در مسیر همین تمایل به نوآوری شکل گرفت.
تصویر هوایی از نیویورک سیتی (۱۹۳۲) که در شرکت فیرچایلد ثبت شد.
شرمن فیرچایلد در جوانی با هاوارد هیوز آشنا و دوست شد. او نیز مانند بسیاری از جوانهای ثروتمند آمریکایی به میهمانیهای مجلل علاقه داشت و در دستهی جوانهای خوشگذران قرار میگرفت. شرمن تا پایان عمر دفترچهی خاطرات را با بلیتهای سینما و دعوتنامههایی پر کرده بود که در جوانی برای حضور در میهمانیها دریافت میکرد. تصور شرمن در سالهای جوانی در ستون زندگی ثروتمندان در اکثر روزنامههای آمریکایی دیده میشد. شرمن تنها با نگاهکردن به پیانیستها، نواختن پیانو را فراگرفت و از طرفداران جدی سبک جاز هم بود.
دوستی فیرچایلد با هیوز اگرچه در میهمانیها شکل گرفته بود و در همان محیطها هم تقویت میشد؛ اما موضوع صحبتهای این دو نفر همیشه درباره کارآفرینی شکل میگرفت. آنها با دوستان خود به میهمانی میرفتند؛ ولی آنچنان گرم صحبت دربارهی ایدههای کارآفرینانه و خصوصا هوانوردی میشدند که بقیه را نادیده میگرفتند. همین صحبتها و ایدهپردازیهای فراوان فیرچایلد درکنار هیوز، توسعهی کسبوکار او را از تولید دوربین به نقشهبرداری در پی داشت. فیرچالید اولین کسی بود که نقشهی هوایی نیویورکسیتی را آماده کرد؛ نقشهای بزرگ با طول حدود سه متر که تمامی جزئیات شهر را در تصاویر هوایی بهنمایش میگذاشت.
خلبانهای شرکت شرمن که وظیفهی پرواز برفراز شهرها و عکسبرداری برای طراحی نقشه را برعهده داشتند، پس از مدتی از اشکالات و کمبود امکانات در هواپیماهای خود شکایت کردند. فیرچایلد در مسیر همان خلاقیت و نوآوری همیشگی، تصمیم گرفت بهطور بهینه به صنعت جدید و توسعهی هواپیماهای وارد شود. اولین هواپیمایی که او طراحی کرد، بهنام FC-1 شاخته شد که در دستهی تکباله قرار میگرفت و کابین محافظتشده دربرابر باد و سرما داشت. خلبانهای فیرچایلد از پرواز با هواپیمای جدید لذت میبردند و البته کار آسانی در پرواز برای عکسبرداری هوایی داشتند. پرواز در ارتفاع مشخص، مسیر تکراری رفتوبرگشتی، وضعیت آبوهوایی ایدئال و بدون مقصد و احتمال گمشدن، کار خلبانها را آسان میکرد.
دوربین شرکت فیرچایلد که در عکاسی از ماه در پروژه آپولو بهکار گرفته شد.
هواپیمای FC-1 ابتدا بهصورت اخصاصی برای عکسبرداری هوایی طراحی شد. البته بهمرور علاقهمندانی از صنایع دیگر برای خرید آن تمایل نشان دادند. طراحی این هواپیما که بال را در بالای کابین قرار داده بود، زیبایی خاصی به آن میبخشید و پایداری پرواز را نیز افزایش میداد. اولین نسخه از هواپیما در سال ۱۹۲۵ آماده شده بود و شرمن در سال ۱۹۲۷ کمی طراحی آن را بهبود داد. طراحی تیغهی دم و بدنه تغییر کرد تا فضا و مقاومت بیشتری به هواپیما اضافه شود. طراحی FC-1 این امکان را فراهم میکرد که قطعات اضافی اسکی یا فرود روی آب هم به آن اضافه شود. پس از مدتی، شرکت فیرچایلد با تکیه بر همین طراحیها، قایقهای مسابقهای نیز طراحی و تولید کرد.
فیرچایلد پس از موفقیتهای اولیه در طراحی و تولید هواپیما، سعی کرد به حوزههای دیگر این صنعت تولیدی وارد شود. او حق ساخت موتور شعاعی را از هارولد کامینز خرید. کامینز این طرح را در ایستگاه آزمایشی نیروی هوایی ارتش آمریکا در منطقهی مککوک دایتون اوهایو طراحی کرده بود. شرمن پس از خرید حق پتنت، خودِ کامینز را هم برای ساخت و آزمایش محصول نهایی استخدام کرد. موتور کامینز بهرهوری و بازدهی بسیار بیشتری از موتورهای مرسوم هواپیما داشت و با وزن سبکتر، نیروی محرکهی بیشتری منتقل میکرد. البته درنهایت محصولی کاربردی در هواپیما از طرح کامینز ساخته نشد. با وجود تمام ویژگیهای مثبت، موتورهای او لرزش زیادی داشتند و استفاده از آنها در هواپیما توجیه فنی نداشت.
همانطورکه گفته شد، فیرچایلد عاشق نوآوری و ایدههای جدید بود و آنچنان روی بازدهی نهایی یا تبدیل به محصول تمرکز نمیکرد. اگر ایدهای جدید و انقلابی در صنعت مشاهده میشد، فیرچایلد تمایل داشت در آن نقش داشته باشد. او با وجود شکست در ایدهی موتورهای شعاعی، در دههی ۱۹۳۰ به ایدهی تولید مواد به روش دورامولد (Duramold) علاقهمند شد. سرهنگ ویرجینیوس ای. کلارک، یکی از نابغههای متعددی که فیرچایلد را بهخود جذب کرد، این روش را توسعه داده بود. کلارک با ایدهای دیگر بهنام ماهیواره Clark Y هم شناخته میشد که هنوزهم در طراحی هواپیماهای مدل کاربرد دارد.
F-46
روش دورامولد برای تولید قطعات سبک بهکار میرفت. کلارک اعتقاد داشت با این روش میتوان تختههای چندلایهی چوبی را زیرفشار و در قالبی تولید و سپس با چسبهای پلاستیکی بههم متصل کرد. روش او با هدف ساختن بدنه و دم هواپیما بهصورت یکپارچه توسعه یافته بود. فیرچایلد طرح کلارک را خرید و برای ساختن اولین نمونهها نیز خود او را استخدام کرد؛ روند دیگری که از عطش سیریناپذیر او برای تبدیل ایدههای نوآورانه به کسبوکار حکایت میکرد. درپایان دههی ۱۹۳۰، اولین هواپیما با روش دورامولد بهنام F-46 ساخته شد. این هواپیما زیبا و سبک و بسیار سریع با طراحی تکباله در پایین کابین بود که مخصوص بازار هواپیماهای شخصی طراحی شده بود. در بدنهی این هواپیما، اثری از پیچومهره و جوش نبود و سطحی کاملا صیقلی داشت.
ایدهی هواپیمای چوبی کلارک و فیرچالید هم به موفقیت چندانی نرسید و هیچکس تمایل نداشت هواپیمای چوبی بخرد. فیرچالید بهخوبی فناوری را درک میکرد و عشق زیادی به تجربه و آزمایشهای جدید نشان میداد. از همه مهمتر، به حل مسئله علاقهمند بود. دراینمیان، کمبود اطلاعات و تحقیقات از بازار ضربههای اصلی را به بدنهی کسبوکار فیرچایلد وارد میکرد. او اطلاع چندانی از تمایل مشتریان و روندهای بازار نداشت و تیم مناسبی هم برای این کار استخدام نمیکرد. بازار هوانوردی در آن سالها بهسمت هواپیماهای بزرگتر با ظرفیت بیشتر حرکت میکرد و آلومینیم حس امنیت بههمراه سبکی را بهخوبی برای سرنشینان هواپیما بههمراه داشت. در همان دورانی که فیرچایلد مشغول طراحی هواپیمای چوبی بود، دونالد داگلاس هواپیمای تاریخی DC-1 را هممسیر با نیاز و تمایل بازار طراحی میکرد.
تنها فردی که به ایدهی هواپیمای چوبی فیرچایلد تمایل نشان داد، هاوارد هیوز بود که براساس همان طرح، کشتی هوایی غولپیکر Spruce Goose را طراحی کرد. خود فیرچایلد هم از طرح نوآورانهی کلارک در ساخت دم هواپیمای آموزشی PT-19 استفاده کرد. طراحی چوبی سبک برای هواپیماهای کوچکتر بسیار مناسب بود.
PT-19
با وجود تمامی شکستهای اولیه، کسبوکار فیرچایلد در حوزههای گوناگون در سالهای انتهایی دههی ۱۹۲۰ با رونق مناسبی روبهرو بود. از یک سو، به ساختن هواپیما مشغول شده بود و از سوی دیگر، دوربینهای هواییاش روزبهروز طرفداران بیشتری پیدا میکردند. کسبوکار تولید موتور هواپیما نیز با وجود شکستهای اولیه، به شرکتی بهنام Fairchild Ranger تبدیل شد که در تولید موتور وضعیت مناسبی داشت. بهطورکلی در آن سالها، صنعت هوانوردی رو به اوج بود و دستاوردهای چشمگیری برای شرمن بهارمغان آورد.
هواپیماهای سری FC-2 فیرچایلد یکی از دلایل مهم پیشرفت کسبوکار او در صنعت هوانوردی بودند. این هواپیماها در سفرهای مسافربری هواپیمایی در آمریکایجنوبی طرفداران زیادی پیدا کردند و کانادا نیز یکی از بازارهای اصلی برای آنها بود. فیرچایلد برای پاسخ به نیاز روزافزون کانادا، زیرمجموعهای جدید از شرکت هواپیماسازیاش را در این کشور راهاندازی کرد. علاقهمندان به پرواز در برخی مناطق و فرود با تجهیزات اسکی نیز تمایل زیادی به هواپیماهای فیرچایلد نشان میدادند و پس از مدتی، آلاسکا و منطقهی نزدیک به قطب در کانادا، میزبان تعداد زیادی از هواپیماهای فیرچایلد بود.
فیرچایلد بهمرور فعالیتهای بازاریابی را برای شرکت هواپیماسازیاش توسعه داد و با استخدام هری برونو، از چهرههای شاخص ایالات متحده در آن سالها، برای تبلیغ هواپیماها استفاده کرد. او بههمراه فیرچایلد ایدههای گوناگونی برای افزایش شهرت هواپیماها بهکار گرفت که حتی از شایعهسازی و تبلیغات منفی هم بهره میبرد. خود فیرچایلد تصمیم گرفت برای اثبات طول کوتاه اوجگیری و فرود هواپیماهای FC-2 یکی از آنها را روی زمین بازی تنیس فرود بیاورد که البته هیچکس با او همکاری نکرد.
سرمایهگذاری در صنعت هوانوردی یکی دیگر از فعالیتهای جدی فیرچایلد بود که با هدف توسعهی بیشتر کسبوکار انجام میشد. او در سال ۱۹۲۹ در شرکتی بهنام Aviation Corporation سرمایهگذاری کرد که امید زیادی به پیشرفت و موفقیتش داشت. این هولدینگ متشکل از ۵۰ شرکت مستقل بود و با وجود ظاهر موفق، فعالیت اثباتشدهی آنچنان زیادی از خود نشان نمیداد. با انفجار یکی از بالنهای هوایی هولدینگ در سال ۱۹۲۹، سقوط آزاد آن نیز شروع شد. بههرحال، تنها چند شرکت محدود ازجمله Avco و American Airlines از هولدینگ باقی ماندند و فیرچایلد نیز مجبور شد شرکتهای خودش را از این هولدینگ بازخرید کند. او در آن زمان، فعالیتهای عملیاتی شرکت هواپیماسازی خود را از لانگآیلند به هگرزتاون منتقل کرده بود و از شرکت تولید هواپیمای دوباله بهنام Kreider Reisner بهره میبرد.
تصور فیرچایلد روی جلد مجلهی تایم
دههی ۱۹۳۰، با بحرانهای اقتصادی برای فیرچایلد و هر فعال دیگر دنیای کسبوکار همراه بود. اگرچه کسبوکار دوربین او وضعیت مناسب و پایداری سپری میکرد، تمایل زیادی به خرید هواپیما در بازار وجود نداشت. او با طراحی هواپیمایی چهارنفره بهنام F-24 و فروش تقریبا موفق آن، توانست شرکت هواپیماسازی خود را سر پا نگه دارد. بیش از ۱،۵۰۰ فروند از این هواپیما در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ ساخته شد. راحتی و زیبایی طراحی هواپیماهای جدید فیرچایلد بازار خود را برای آنها فراهم کرده بود. هواپیمای F-24 در دو مدل مجهز به موتور ۲۰۰ اسببخاری Ranger یا ۱۶۴ اسببخاری Warner Scarab تولید میشدند. ریموند لووی طراح داخلی بدنهی هواپیما بود. برخی خلبانها اعتقاد داشتند راحتی هواپیمای F-24 بهحدی است که گویی در اتاق نشیمن در حال پرواز هستید.
بسیاری از مورخان صنعت هوانوردی به سهولت پرواز با F-24 اذعان کردهاند؛ بههمیندلیل، بسیاری از هنرپیشههای هالیوود و چهرههای مشهور این هواپیما را خریدند که از میان آنها میتوان به جیمی استوارت، رابرت تیلور، تایرون پاور و مری پیکفورد اشاره کرد. هواپیماهای F-24 در جنگ جهانی دوم نیز مشتری داشتند و ارتش ایالات متحده از آنها بهعنوان هواپیمای امدادرسان استفاده میکرد. البته در برخی موارد نیز، از همین هواپیماها برای بمباران قایقهای جنگی آلمانی استفاده شد.
جنگ جهانی دوم حکم نجات صنعت هوانوردی را داشت و شرکت فیرچایلد نیز از این فرصت استفاده کرد. شرمن در سال ۱۹۳۹ در رقابت با ۱۷ تولیدکنندهی دیگر صنعت هوانوردی، موفق شد با ارتش ایالات متحده قراردادی برای ساخت هواپیمای آموزشی جدید موسوم به PT-19 منعقد کند. مورخان جنگ جهانی دوم ادعا میکنند این هواپیما بیش از هر هواپیمای دیگر، خلبان جنگی تربیت کرده است. فیرچایلد و پیمانکارهایش در جنگ جهانی دوم، حدود هشتهزار فروند هواپیمای PT-19 تولید کردند.
C-82 packet
با کاهش تقاضا در بازار هواپیماهای آموزشی، فیرچایلد بازار جدیدی برای محصولاتش پیدا کرد. هواپیماهای باربری هدف جدید شرکت فیرچایلد بودند. در سالهای پایانی جنگ، شرکت فیرچایلد موفق شد برای تولید هواپیمای C-82 Packet قرارداد ببندد؛ هواپیمایی که به Flying Boxcar هم شهرت داشت. خلبانهایی که سابقهی پرواز با C-82 را داشتند، آن را پرندهای لرزان و نامطمئن توصیف میکردند. این هواپیما ابتدا با هدف جابهجایی گستردهی نیروهای ارتش به میدانهای نبرد ژاپن طراحی شد؛ اما پیش از آمادهسازی نهایی، جنگ بهپایان رسید. عملیات نجات محاصرهی برلین در سال ۱۹۴۸، یکی از معدود مأموریتهایی بود که C-82 کارایی خود را در آن ثابت کرد.
هواپیمای C-82 با وجود موفقیتهای نسبی، مشکلات بحرانی داشت. بخشهای دوقلو در دو طرف بدنه ضعیف بودند و عموما در پرواز از بدنهی اصلی جدا میشدند. همین ضعف خسارتهای مالی و جانی زیادی در پروژههای عملیاتی به ارتش تحمیل کرد. فیرچایلد کمی طراحی هواپیما را تغییر داد و آن را با موتورهای قدرتمندتر تقویت کرد. تغییرات جدید بهحدی جدی بودند که هواپیما با نام جدید C-119 یا Dollar Nineteen معرفی شد. این پرندهی غولپیکر توانایی حمل همهی نیازهای نظامی را داشت و در جنگهای کره و ویتنام، نقش مهمی در نبردهای هوایی ایفا کرد. حدود ۱،۱۰۰ فروند هواپیمای C-119 طراحی و ساخته شد که آن را به یکی از محصولات موفق فیرچایلد تبدیل کرد.
C-119
فیرچایلد در دوران شکوفایی شرکت هواپیماسازی، مانند گذشته در ساختارهای مدریت و عملیاتی آن دخیل نبود. در آن سالها، او دو شرکت در فهرست فورچن ۵۰۰ داشت و موفقیتهای درخورتوجهی در دنیای کسبوکار تجربه میکرد و بیش از ۳۰ هزار نفر در شرکتهای او مشغول به کار بودند. بااینحال، علاقهی همیشگی به نوآوری و ایدههای جدید در قلبش زنده بود و او را به پیمودن مسیرهای جدید تشویق میکرد.
فیرچایلد در خانهای در منهتن زندگی میکرد که در طراحی آن هم با طراح مشهور، جورج نلسون، همکاری کرده بود. او عمارتی هم در لانگآیلند داشت که به زمین تنیس مسقف و فناوریهای مدرن گرمایشی و سرمایشی مجهز بود. همانطورکه گفته شد، شرمن فیرچایلد علاقهی زیادی به موسیقی جاز داشت و ایدهی نوآورانهی بعدیاش هم حول همین علاقه شکل گرفت. او اعتقاد داشت کیفیت ضبط موسیقی هنوز ظرفیتهای زیادی برای بهبود دارد؛ بههمیندلیل، شرکت Fairchild Recording Equipment را تأسیس کرد. شرمن محصولات نوآورانه را طبق ایدهها و دیدگاههای شخصی خودش طراحی و تولید میکرد؛ محصولاتی که با وجود قیمت گران، موفقیتهای درخورتوجهی در صنعت ضبط موسیقی تجربه کردند.
عطش سیریناپذیر شرمن فیرچایلد برای ایدههای نوآورانه به سرمایهگذاریهای سنگین در صنایع گوناگون میانجامید. او پس از ساخت محصولات موفق ضبط موسیقی، بهدنبال بهبود فناوری تصویربرداری استودیویی بود و بازهم با راهاندازی شرکت، افرادی برای توسعهی ایدهاش استخدام کرد. آنتونی براندت، نویسندهی داستان زندگی شرمن که مدتی هم در شرکت او کار میکرد، روایت جالبی از ایدهپردازیهایش دارد. او میگوید:
شرمن احتمالا از همان ابتدا میدانست ایدهی دوربین استودیویی به موفقیت مالی نمیرسد؛ اما اهمیتی به این جنبه نمیداد.
شرمن فیرچالید در میانهی قرن بیستم بهدنبال صنعت و نوآوری جدیدی برای سرمایهگذاری و فعالیت بود؛ البته هنوز بخش هواپیماسازی کسبوکار او با قدرت به فعالیت ادامه میداد. فیرچایلد هواپیمای مسافربری Fokker F-27 Freindship را در سال ۱۹۵۶ طراحی و تولید کرد. این هواپیما در همکاری با شرکت هلندی فوکر طراحی و بهعنوان اولین هواپیمای آمریکایی وارد خطوط هواپیمایی شد. ناگفته نماند نسخهای دیگر از همان پرونده بهنام FH-227 نیز طراحی شد.
A-10
شرکت هواپیماسازی فیرچایلد در سال ۱۹۶۴ شرکت Hiller Helicopters را خرید و به Fiarchild Hiller تغییرنام داد و هلیکوپتر FH-1100 یکی از محصولات آن شرکت بود. از آخرین فعالیتهای شرکت فیرچایلد در زمان حیات بنیانگذار، میتوان به قرارداد طراحی نمونهی اولیهی YA-10A با نیروی هوایی اشاره کرد که در سال ۱۹۷۰ منعقد شد. تولید هواپیما براساس این مدل اولیه، پس از مرگ شرمن در سال ۱۹۷۴ شروع شد و محصول نهایی A-10 Thunderbolt نام گرفت.
در میان فعالیتهای متعدد و سرمایهگذاریهای متنوع شرمن فیرچایلد در صنایع فناوری، همکاری او با پیشگامان صنعت نیمههادی، جذابیت بسیار زیادی دارد. شرمن در سال ۱۹۴۴ نام شرکتش را به Fairchild Camera and Instrument تغییر داده بود. تنوع محصولات شرکت از دوربینهای عکسبرداری هوایی فراتر رفته بود و دوربینهای مخصوص مسلسل، دوربینهای اشعهی ایکس، دوربینهای راداری و قطبنماهای رادیویی را شامل میشد. سرمایهگذاری شرکت در فرایندهای تحقیقوتوسعه، در دههی ۱۹۵۰ بسیار بیشتر شد.
ویلیام شاکلی، از پیشگامان صنعت نیمههادی، توانایی فراوانی در جذب استعدادهای فنی داشت. او گروهی از مهندسان خبره را در شرکتش استخدام کرده بود؛ اما بهدلیل مدیریت غلط، اکثر آنها بهمرور تصمیم گرفتند از شرکت خارج شوند. گروهی که بعدها به «هشت خائن» مشهور شدند، شامل مهندسان باسابقهی صنعت نیمههادی همچون رابرت نویس و گوردون مور بود که شاکلی را با هدف راهاندازی شرکتی مستقل ترک کردند. نویس که مدیریت تیم را برعهده داشت، برای جذب سرمایهگذار با فیرچایلد وارد مذاکره شد.
فیرچایلد میگوید اشتیاق نویس و چشماندازی که برای آیندهی صنعت نیمههادی ترسیم میکرد، او را به راهاندازی زیرمجموعهی تولید نیمههادی مجاب کرد. درنهایت، زیرمجموعهی تولید نیمههادی در سال ۱۹۵۷ در شرکت فیرچایلد تأسیس شد. اولین تراتزیستور این شرکت در سال ۱۹۵۸ و بهنام 2N697 به بازار عرضه شد که حاصل طراحی گوردون مور بود. ترانزیستور مذکور موفقیت درخورتوجهی برای شرکت شرمن بههمراه داشت. آنها ۱۰۰ عدد از ترانزیستور را به قیمت ۱۵۰ دلار برای هر قطعه به IBM فروختند تا از آن برای ساخت کامپیوتر بمبافکن B-70 استفاده کند.
در سال ۱۹۶۰، دستاورد بزرگ بعدی در شرکت فیرچالید رخ داد و اولین مدار مجهز به چهار ترانزیستور روی یک ویفر تکی سیلیکون ساخته شد و اولین مدارمجتمع سیلیکونی تاریخ با نام فیرچایلد گره خورد. شرکت Fairchild Semiconductor تا آن زمان از ۱۲ کارمند به ۱۲ هزار کارمند رسیده بود و درآمد سالانه ۱۳۰ میلیون دلاری داشت.
دههی ۱۹۶۰، با توسعهی فعالیتها و بازار هدف شرکت فیرچایلد همراه بود. نویس درکنار همکارانش، انواع نوآوری را در صنعت رو به رشد پیاده میکرد و بهمرور، زیرمجموعههای شرکت در مناطق دیگر جهان راهاندازی شد. با وجود تمام موفقیتها، فرهنگ سازمانی در شرکت عظیم فیرچایلد با مشکلاتی روبهرو بود و زیرمجموعهی نیمههادی، از همین مشکلات ضربه میخورد. در سال ۱۹۶۷، اولین بحرانهای مالی هم به شرکت وارد شد و رابرت نویس و گوردون مور در سالهای پایانی دهه بهعنوان آخرین بنیانگذاران از فیرچایلد خارج شدند.
درکنار رابرت نویس و گوردون مور
شرکت تولید نیمههادی فیرچایلد تا دههها پس از مرگ شرمن فیرچایلد به فعالیت ادامه داد. آنها در سال ۱۹۹۷ به شرکتی مستقل تبدیل شدند و درنهایت در سال ۲۰۱۶، شرکت ON Semiconductor تمامی داراییهای فیرچایلد را تصاحب کرد.
شرمن فیرچایلد هیچگاه ازدواج نکرد و فرزندی هم نداشت و عمدهی زمان زندگی خود را صرف فعالیتهای نوآورانه و سرمایهگذاری کرد. علاوهبر فناوری، معماری، آشپزی، موسیقی جاز، رقص، فلسفه و تنیس هم از علاقهمندیهای فیرچایلد بودند. بنیاد شرمن فیرچایلد سازمانی غیرانتفاعی بود که این کارآفرین و سرمایهگذار بزرگ آمریکایی در سال ۱۹۵۵ راهاندازی کرد. ساختمان مرکزی بنیاد در چویچیس مریلند قرار دارد و هنوز هم کمکهزینههایی به افراد نیازمند اهدا میکند.
شرمن فیرچایلد در ۲۸ مارس ۱۹۷۱ از دنیا رفت. او پیش از مرگ بهعلت بیماری طولانیمدت در بیمارستان روزولت نیویورک بستری بود. جسدش فیرچایلد در گورستان گرینوود نیویورک دفن شد. میراث فیرچایلد به ۵۰ نفر از اعضای فامیل و دوستان و کارمندان سابقش رسید. او در زمان مرگ حدود ۲۰۰ میلیون دلار دارایی داشت که البته اکثر آن به بنیاد خیریهی شرمن فیرچایلد اهدا شده بود.
شرمن فیرچایلد به پاس خدمات ارزشمندش به صنعت هوانوردی، عضو مؤسسهی علوم هوانوردی و انجمن سلطنتی هوانوردی بود. مؤسسهی اسمیثسونین از تلاشهای فیرچایلد بسیار قدردانی کرده است. در سال ۱۹۷۹، نام او وارد تالار افتخارات هوانوردی ایالات متحده شد.
پاسخ ها