بازار بورس در ایران روزهای سبزی را پشت سر میگذارد. این وضعیت مثبت بسیاری از شرکتها از جمله بعضی استارتاپها را متقاضی حضور در بورس کرده است تا بتوانند از وضعیت بحرانی کنونی به سلامت عبور کنند. اما آیا حضور استارتاپهای بزرگ در بورس به نفع آنهاست یا صرفا یک تصمیم عجولانه و احساسی است؟
بورس ایران روزهای پررونقی را پشت سر می گذارد. روزهایی که حتی با وجود بحران جهانی نفت و رکود حاکم بر جهان به خاطر بیماری کرونا، شاخص بورس ایران مثبت بوده و رشد میکند. اگرچه بعضی از کارشناسان اعتقاد دارند این افزایش قیمت به خاطر حباب قیمتی یا حتی رفتار گلهای (Herd Behavior) سرمایهگذاران بوده و بهزودی قیمتها به سطح واقعی خود میرسند.
در این میان دولت که از اتفاقات سال ۹۲ و افت سریع شاخص بورس درس گرفته، بهدنبال عمق بخشیدن به بازار برای جلوگیری از خروج سرمایه از بازار است. بدین منظور، دولت اقدام به عرضه سهامهای بسیار بزرگ کرده تا علاوه بر جلوگیری از خروج سرمایه، به کاهش تورم و ساماندهی به سرمایههای سرگردان نیز کمکی کرده باشد. از این رو، اخیرا شاهد ورود شرکتهایی مانند شستا به بورس هستیم که رکوردهای بسیار زیادی را جابهجا کرد. همچنین طبق گفته امیر ناظمی، رئیس سازمان فناوری اطلاعات، قرار است چهار شرکت صبا ایده ، کافه بازار، تپسی و دیجیکالا طی شش ماه آینده وارد بورس شوند.
اگرچه هنوز اطلاعات زیادی در مورد اینکه این شرکتها به چه صورت وارد بورس خواهند شد، وجود ندارد اما امیر ناظمی به سه سناریو محتمل یعنی: ورود به بورس، تابلوی مستقل و ورود به فرابورس اشاره کرده است.
درواقع تنها تفاوت در بین این دو شکل از بازار سرمایه، نوع و نحوه پذیرش است. شرکتهای حاضر در بورس قوانین سختگیرانهتری را پشت سر میگذارند و قاعدتا مدت زمان پذیرش آنها در بورس طولانیتر است درحالیکه برای پذیرش در فرابورس قوانین کمتری وجود دارد و در عین حال خرید سهام این شرکتها ریسک بالاتری نیز دارد.
بورس اوراق بهادار ایران دارای دو بازار بهنامهای بازار اول و بازار دوم است. بازار اول بورس نیز از دو تابلوی اصلی و فرعی تشکیل شده است، تنها تفاوت تابلوی فرعی با تابلوی اصلی در این است که در تابلوی فرعی سهامهایی با نقدشوندگی پایین عرضه میشوند. دلیل این کار این است که سهامهای غیرنقدشونده از سهامهای نقدشونده جدا شوند و در عین حال شرکتهایی که نقدشوندگی پایینی دارند برای ورود به تالار اصلی انگیزه داشته باشند و میزان شناوری سهم خود را به منظور افزایش نقدشوندگی سهم افزایش دهند.
اما فرابورس دارای هفت بازار مجزا است. این بازارها عبارتاند از: بازار اول، بازار دوم، بازار سوم، بازار پایه، بازار ابزارهای نوین مالی، بازار مشتقه و بازار شرکتهای کوچک و متوسط. شرایط پذیرش و نوع شرکتها در هریک از این بازارها متفاوت است همچنین باتوجه به ماهیت آنها ریسک سرمایهگذاری نیز در این بازارها به تناسب ساده بودن ورود به آنها و کاهش مقررات، افزایش پیدا میکند. در جدول زیر تفاوتهای اساسیای را که تالار اصلی و فرعی و همینطور بازار دوم بورس با بازار اول و دوم فرابورس دارند، مشاهده میکنید.
شرایط پذیرش | بازار بورس | بازار فرابورس | |||
---|---|---|---|---|---|
تابلوی اصلی بازار اول | تابلوی فرعی بازار اول | بازار دوم | بازار اول | بازار دوم | |
حداقل سرمایه ثبت شده شرکت | ۱۰۰ میلیارد تومان | ۵۰ میلیارد تومان | ۲۰ میلیارد تومان | یک میلیارد تومان | ۱۰۰ میلیون تومان |
حداقل سهام شناور | ۲۰ درصد | ۱۵ درصد | ۱۰ درصد | ۱۰ درصد | پنج درصد |
حداقل تعداد سهامداران | هزار نفر | ۷۵۰ نفر | ۲۵۰ نفر | ۲۰۰ نفر | - |
حداقل سابقه فعالیت شرکت در صنعت مربوطه | سه سال | سه سال | دو سال | حداقل دو سال از زمان بهرهبرداری با ارائه خدمات گذشته باشد | حداقل یک سال از تأسیس آن گذشته باشد |
زیان انباشته | نداشته باشد | نداشته باشد | نداشته باشد | نداشته باشد | برنامه عملیاتی مناسبی برای خروج از زیان داشته باشد |
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها | ۳۰ | ۲۰ | ۱۵ | ۱۵ | - |
سودآوری | سه دوره منتهی به پذیرش سودآور باشد | دو دوره منتهی به پذیرش سودآور باشد | یک دوره منتهی به پذیرش سودآور باشد | یک دوره منتهی به پذیرش سودآور باشد | - |
بحثهای زیادی در مورد استارتاپ نامیدن شرکتهایی مانند تپ سی و دیجیکالا وجود دارد. بعضی معتقدند این شرکتها دیگر آنقدر بزرگ هستند که نتوان به آنها نام استارتاپ گفته کرد. اما ماهیت این شرکتها همچنان تا حدود زیادی به استارتاپها نزدیکتر است تا شرکتهای بزرگ و سنتی. از این رو باید توجه داشت که این شرکتها ماهیتی اساسا متفاوت نسبت به شرکتهای دیگر حاضر در بورس دارند. بهعنوان مثال شرکت اوبر را در نظر بگیرید. این شرکت ارزشی بالای یک میلیارد دلار دارد اما همچنان زیانده است. این اتفاق به خاطر ماهیت این شرکتها رخ میدهد و نمیتوان میزان سود و زیان آنها را مانند شرکتهای معمولی و سنتی اندازهگیری کرد.
از طرفی موجودیت این شرکتها تا حدود زیادی وابسته به این است که بتوانند چابکی خود را حفظ کرده و با تغییرات زمان همراه شوند. شرکتهای استارتاپی عمدتا برپایه نوعی ارزش افزوده بنا شدهاند که شرکتهای سنتی توان ارائه آن را ندارند. سپس به کمک این ارزش افزوده شبکهای از متقاضیان را ایجاد میکنند. بهعنوان مثال یک تاکسی اینترنتی اگر نتواند به اندازه کافی شبکه رانندگان یا مشتریان خود را گسترش دهد هرگز نمیتواند رشد داشته باشد. این شبکه رانندگان و مشتریان همواره مورد تهدید از طرف رقیبان است. اگر شرکت رقیبی بتواند ارزش افزوده بیشتری برای مشتریان یا رانندگان ایجاد کند، میتواند آنها را به سمت خود جذب کرده و سهم بیشتری از بازار را کسب کند یا حتی رقیبان را از میدان به در کند.
همچنین میدانیم که هر ارزشی که امروز وجود دارد فردا به یک استاندارد تبدیل میشود. بهعنوان مثال زمانی کیسه هوا برای خودروها یک ارزش افزوده بود اما امروز تبدیل به یک استاندارد شده است که باید روی هر خودرویی وجود داشته باشد. شرکتهای استارتاپی که وجود آنها برپایه ارزش افزوده بنا شده باید همواره به فکر ایجاد ارزش افزوده مازاد باشند در غیر اینصورت شرکتهای رقیب میتوانند آنها را مورد تهدید قرار دهند.
تفاوتهای دیگری نیز بین استارتاپها و شرکتهای سنتی وجود دارد مانند: شیوه حسابداری آنها، نحوه درآمدزایی، شکل هزینهها و... که باعث میشود برای واگذاری و عرضه سهام آنها، نیاز به تامل بیشتر وجود داشته باشد. طبق آمار جهانی بیش از ۷۰ درصد استارتاپهایی که وارد بورس میشوند، علامت قرمز را مقابل نام خود میبینند. دلیل این اتفاق نیز ساده است. چراکه اکثر این شرکتها زیان انباشته دارند و برای متعادل کردن این زیان، بورس را بهترین مکان میدانند.
اما حضور استارتاپها در بورس تماما تهدید نیست بلکه این اتفاق فرصتهای بسیار زیادی نیز هم برای سهامداران و هم برای خود استارتاپها ایجاد میکند. یکی از این مزایا افزایش سرمایه است. بسیاری از استارتاپها نیاز به سرمایهگذاری بیشتر دارند اما به خاطر ماهیت این شرکتها و همینطور وضعیت سرمایهگذاری در حال حاضر، کمتر کسی حاضر به سرمایهگذاری روی این شرکتها است. بورس میتواند یک راهکار مطمئن برای جذب سرمایه توسط استارتاپها باشد.
همانطور که گفته شد شیوه حسابداری اکثر استارتاپها با شیوههای معمول حسابداری متفاوت است. حضور در بورس اگرچه هزینه زیادی برای تغییر دفاتر حسابرسی، به استارتاپها تحمیل میکند، فرصتی نیز برای آنها ایجاد میکند تا بتوانند عملکرد مالی خود را بهصورت استاندارد به سرمایهگذاران ارائه دهند.
یکی دیگر از فرصتهایی که بورس برای استارتاپها فراهم میآورد انواع و اقسام معافیتها و تخفیفات مالیاتی است. همچنین سهام شرکتهای حاضر در بورس تهران و فرابورس ایران بهعنوان وثیقه در سیستم بانکی کشور پذیرفته میشود و این شرکتها میتوانند با استفاده از سهام خود به اخذ وام اقدام کنند.
همچنین یکی از مشکلات استارتاپها قیمتگذاری آنها است. قیمتگذاری روی استارتاپها به خاطر ماهیت متفاوت آنها کار سادهای نیست. بورس میتواند معضل قیمتگذاری روی این شرکتها را حل کند و طی یک عملیات عرضه و تقاضا، ارزش واقعی سهام مشخص میشود.
در همین راستا سوالاتی را در رابطه با ورود به بورس و سیاستهای استارتاپهایی چون تپسی، شیپور، دیجیکالا و کافه بازار را مطرح کردیم؛ شیپور و تپسی با پاسخ به سوالات مطرح شده، سیاستهای کلی و نگاه خود برای ورود به تالار بورس را تشریح کردند:
مزایای ورود به تالار بورس برای استارتاپها و شرکتهای نوپا چیست؟
تپسی: یکی از مهمترین مزایای ورود به بورس، تسهیل تأمین مالی برای استارتاپهاست. چرا که از یک سو، امکان تأمین مالی از بازار بزرگ سرمایه فراهم میشود و از سوی دیگر، باتوجه به اینکه ارزشگذاری شرکت توسط یک نهاد معتبر و رسمی انجام خواهد شد، فرایند تأمین مالی از طریق جذب سرمایهگذار هم تسهیل خواهد شد.
مزیت دوم این است که با ورود به بورس، اعتماد کاربران و جامعه به شرکت افزایش پیدا کرده و اعتبار بیشتری در جامعه پیدا خواهد کرد، چرا که توسط یک نهاد رسمی ارزیابی و تأیید شده و پس از ورود به بورس، شرکت در معرض نظارت و توجه بیشتری قرار خواهد گرفت.
شیپور: ورود به بورس مزایای خیلی زیادی برای استارتاپها دارد. یک موضوع بحث شفافیت است. درواقع فضای استارتاپی ایران زیاد شفاف نیست. عملیات، اعداد و ارقام، ارزشگذاریها و... زیاد برای عموم شفاف نیست. این موضوع هم به سرمایهگذارها برای سرمایهگذاری کمک میکند و هم برای شرکتهای موجود یا استارتاپهایی که در آینده قصد ورود به اکوسیستم استارتاپی را داشته باشند، چگونگی روند رشد استارتاپها را نشان میدهد همچنین با ایجاد یک سری بنچ مارک به استارتاپهای دیگر اجازه میدهد خود را با شرکتها و استارتاپهای لیدر بازار مقایسه کنند. از طرفی ابزارهای مفیدی را برای تأمین مالی در اختیار شرکت قرار میدهد.
در زمینه مدیریتی نیز تغییرات عمدهای ایجاد میکند. تا پیش از ورود به بورس مدیران استارتاپی عمدتا به رشد استارتاپ و فروش بیشتر فکر میکردند اما پس از ورود به بورس علاوهبر رشد باید به سودآوری نیز اهمیت بدهند یعنی باید به یک رشد پایدار و سودآور توجه کنند.
در مورد استارتاپها آیا ترجیح بر این است که سرمایهی مورد نیاز از طریق بورس جذب شود یا از طریق سرمایهگذارهای خارج از بورس؟ جذب سرمایه از طریق بورس چه مزایایی در مقایسه با جذب سرمایه از طریق سرمایهگذار خارجی دارد؟
تپسی: استارتاپها برای رشد بیشتر، یا باید سرمایهگذار جذب کنند یا وارد بورس شوند. وقتی شرکتهای اینترنت محور دنیا را نگاه میکنیم میبینیم که این شرکتها یا یک سرمایهگذار دارند که بخشی از سهام آنها را خریداری کرده یا وارد بورس شدهاند. همه استارتاپهای دنیا مانند اوبر، آمازون و ... وقتی از یک سایزی بزرگتر شدند، حتما وارد بورس شدهاند و گریزی جز طی کردن این مسیر نیست. اما اینکه تأمین سرمایه از طریق بورس جذابتر است یا سرمایهگذاری خارج از بورس، این موضوع تا حد زیادی بستگی به مرحله بلوغ استارتاپ دارد. در مراحل اولیه شکلگیری، طبیعتا ورود به بورس ممکن نیست و مشخص هم نیست که آیا استارتاپ میتواند به فعالیت ادامه بدهد یا خیر.
بعد از رسیدن به یک ثبات نسبی، استارتاپها میتوانند وارد بورس شوند. در این مرحله، جذب سرمایه از طریق بورس جذابتر است چرا که شرکت یک بار توسط یک نهاد معتبر و رسمی ارزشگذاری میشود و نیاز به چانهزنی هر باره با سرمایهگذار در مورد ارزش شرکت نیست. همچنین میزان جذب سرمایهای که میتوان در زمان کوتاه از طریق بورس انجام داد، بیشتر است.
شیپور: جذب سرمایه از بورس یا خارج بورس در کلیت امر خیلی تفاوت ایجاد نمیکند. هرچند بهنظر میرسد جذب سرمایه در فضای بورس خیلی راحتتر باشد، خصوصا باتوجه به هجوم نقدینگی که در بازار سرمایه شاهد هستیم که این موضوع هم مد نظر استارتاپها و هم مد نظر نهادهای حاکمیتی و سازمان بورس است. خارج از بورس بعد از دوره گشایشی که در بین سالهای ۹۳ تا ۹۶ اتفاق افتاد امروز با خشک شدن منابع مواجه هستیم. سرمایهگذارهای خارجی دیگر در کشور حضور ندارند و سرمایه گذارهای داخلی هم خیلی از منابعشان را مصرف کردهاند. به غیر از این، دیگر مزیت بورس این است که در بورس نقدشوندگی وجود دارد. مشکلی که در مدلهای سرمایهگذاری فاند-ریزینگ (fund-raising) وجود دارد این است که سرمایهگذار نمیتواند هرزمان که اراده کرد، خارج شود و به اصطلاح منابعش قفل میشود. اما در بورس اینطور نیست. در بورس اگر فرد منابع مازاد داشته باشه وارد میشود و اگر بهعنوان مثال دو هفته بعد با کسری منابع مواجه شود خارج میشود. این نقدشوندگی برای سرمایهگذارها خیلی جذاب است. ریسک نقدشوندگی سهم و شرکت را هم کاهش میدهد که این موضوع در بالا رفتن ارزش سهامهای استارتاپی قطعا خیلی مؤثر است.
آیا ورود یک استارتاپ و شرکت نوپا به تالار بورس معافیتهای مالیاتی برای این شرکت در پی دارد یا خیر؟
تپسی: شرکتهایی که در بورس و فرابورس پذیرفته میشوند، به ترتیب ۱۰ درصد و ۵ درصد از تخفیف مالیاتی تشویقی برخوردار خواهند شد. احتمالا تفاوتی بین شرکتهای استارتاپ و سایر شرکتها وجود ندارد و بر همین منوال رفتار خواهد شد.
شیپور: باتوجه به اینکه شرکت شیپور دانشبنیان نوع یک است. معافیت مالیات بر درآمد ۱۰۰ درصدی طبق قانون موجود دارد. بنابراین ورود شیپور به بازار سرمایه مزیتی از این جهت ایجاد نمیکند. چون تخفیفات مالیات بورس و فرابورس ۱۰ و ۲۰ درصد مالیات است که باتوجه به وضعیت شیپور مزیتی لحاظ نمیشود.
در صورت عرضهی سهام شرکت در بورس چه تغییری در فرایند مدیریت ایجاد شده و این تغییرات تا چه اندازه خلاقیت و چابکی در سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
تپسی: این موضوع بستگی به میزان سهامی که در بورس عرضه میشود دارد. عرضه بخش کمی از سهام شرکت در بورس، مثلا حدود ۱۰درصد، تغییری در ساختار و فرایندهای مدیریتی شرکت ایجاد نخواهد کرد. اما آنچه مسلم است، باتوجه به اینکه نظارت بر فعالیت شرکت افزایش مییابد و حسابرسی دقیقتری انجام خواهد شد، یک سری فرایندهای نظارتی به فرایندهای شرکت اضافه میشود.
شیپور: باتوجه به اینکه برنامه واگذاری بلوک مدیریتی فعلا در دستور کار قرار ندارد. (البته در ادامه امکان دارد تغییراتی رخ بدهد) در حال حاضر انتظاری برای تغییرات مدیریتی قابلتوجه نداریم و در مجموع هم نگاه سرمایهگذاران شیپور حتی در عرضه اولیه به این صورت است که مجموعه سرمایهگذاران نهادی و حقوقیای که میتوانند در پایداری ارزش شرکت مؤثر باشند، اضافه شوند. اما اینکه سهم این مجموعهها چقدر باشد فعلا مشخص نیست. علاوه بر این سرمایهگذارهای فعلی هم قصد خروج کامل از مجموعه را ندارند و نهایتا درصدی از سهامشان را در عرضه اولیه یا پیش از آن نقد خواهند کرد.
چه هزینههای مازادی طی فرایندی ورود به بورس به شرکتها تحمیل شده و این هزینهها بیشتر در چه حوزههایی است؟
تپسی: مهمترین هزینهی مازاد، هزینه حسابرسی و حسابداری درست و اصولی است. بسته به اینکه استارتاپها در طول سالهای فعالیت خود، چقدر منظم و مطابق با استانداردهای حسابداری و مالی عمل کرده باشند، این هزینه متفاوت خواهد بود. هرچقدر عملکرد شرکتها در حوزه مالی بیشتر مطابق با اصول و استانداردها باشد، هزینههای مازاد آنها برای ورود به بورس کمتر خواهد بود.
تپسی باتوجه به اینکه از ابتدا، در حوزه مالی مطابق با استانداردها عمل کرده است، در این زمینه متحمل هزینه مازادی نشده و فرایند ورود به بورس را هم سریعتر طی کرده است.
شیپور: یک سری هزینهها، هزینههای پذیرش و عرضه است. بهعنوان مثال کارمزد پذیرش فرابورس یا بورس که خوب عددهایی که باید پرداخت شود. یا هزینههای مشاور پذیرش هزینه برگزاری جلساتی مثل معارفه شرکت و... که در حد چند صد میلیون تومان برای شیپور هزینه خواهد داشت غیر از این هم سالانه هزینهای برای برگزاری مجامع اضافه خواهد شد. هزینههایی هم در جهت ارتقای ساختار حسابداری و ساختار گزارشگری مالی و کنترلهای داخلی خود شرکت هست که باید اضافه شود.
روند حسابداری در یک استارتاپ و شرکت نوپا با استانداردهای حسابداری لازم برای ورود به بورس چه تفاوتهایی دارد؟
تپسی: شاید مهمترین تفاوت به نحوه ثبت داراییها در استارتاپها برگردد چرا که بخش بزرگی از داراییهای استارتاپها و شرکتهای مبتنی بر پلتفرم، داراییهای نامشهود است، اما در اصول و استانداردهای حسابداری بورس، سازوکار مشخصی برای ارزشگذاری دارایی نامشهود وجود ندارد.
بهعنوان مثال، در خارج از کشور ساز و کارهایی برای ثبت ارزش برند در صورتهای مالی وجود دارد و نهادهایی برای تعیین ارزش برند وجود دارند ولی در ایران، چنین ساز و کاری وجود ندارد.
شیپور: معمولا استارتاپهای نوپا محل بحثشان حسابداری نیست. بیشتر تمرکز این استارتاپها درواقع باقیماندن و رشد کردن است تا بتوانند به یک نقطه ثبات برسانند بعد موضوع حسابداری اهمیت پیدا میکند. اما در شیپور قصه فرق دارد. شیپور سالها است سیستم حسابداری داشته و این سیستم حسابداری در گذر زمان بهصورت مداوم تقویت شده است. حسابرس معتمد بورس که جزء سه حسابرس بزرگ کشور است، صورتهای مالی شیپوری را در سه سال اخیر حسابرسی کرده و میکند و از منظر گزارشگری مالی، وضعیت حسابداری، وضعیت مالیات و الزامات قانونی که باید رعایت شود شیپور در بین استارتاپهای ایران من فکر میکنم (اگر بهترین نباشد) جزء یکی دوتای اول قطعا خواهد بود.
چه سیاستی را برای ورود به تالار بورس ترجیح میدهید؟ داشتن سهام شناور بالا یا شناور پایین؟
تپسی: شناوری پایین، چرا که در این حالت ساختار و چابکی فعلی شرکت تا حد امکان حفظ میشود. تپسی ورود به بورس را مسیری برای رشد و توسعه خودش میبیند بنابراین با حداقل شناوری وارد خواهد شد تا ساختار مدیریتی شرکت حفظ شود.
شیپور: سیاست کلی سهامدارها عرضه عمومی سهم خیلی بزرگی از شرکت نیست. البته طبیعتا درصدی از سهام شرکت ما بهعنوان سهام شناور به سرمایه گذارهای حقیقی عرضه خواهد شد، منتهی اینکه سهام بزرگی عرضه شود، اینطور نیست. چراکه سرمایهگذاران حقیقی نواسانات قیمتی زیادی را به سهم تحمیل میکنند و معمولا رفتارهای هیجانیتری را در این تیپ سرمایهگذار (یا حتی یک سری سرمایهگذارهای حقوقی که نگاههای سفتهبازانهتر دارند) میبینیم. این نوسانات، ریسک سهم را افزایش میدهند. نگاه شیپور اینگونه نیست. یعنی تمایل داریم که نوسانات غیرمنطقی قیمت سهام در بازار سرمایه در رنج معقولی وجود داشته باشد. بنابراین شناوری خیلی بالایی نخواهد بود.
طی سالهای گذشته، مدیران اغلب استارتاپها اعتقاد داشتند که قوانین بورس ایران مدرن نیست و برای ورود شرکتهای نوپا باید تغییراتی در این قوانین اعمال شود؛ آیا این قوانین تغییر یافته یا شرکتهای نوپا ساختار خود را برای ورود به بورس تغییر دادهاند؟
تپسی: تغییری در قوانین بورس اتفاق نیفتاده اما باتوجه به اینکه خود نهاد بورس هم مایل به حضور استارتاپها است، گفتمان مثبتی شکل گرفته و در حال پیشرفت هستیم. تپسی بهعنوان یکی از اولین شرکتهایی که از اکوسیستم استارتاپی قصد ورود به بورس را دارد، در حال هموار کردن مسیر برای سایر شرکتهای این حوزه است و سختترین کاری که پیش روی ماست، آشنا کردن سازمان بورس با مفاهیم استارتاپی و مفاهیم کسب و کارهای پلتفرمی است.
شیپور: در سالهای اخیر قوانین سازمان بورس و شرکت بورس یا فرابورس تغییرات خیلی عمدهای در این راستا نداشته و نمیتوان گفت تحول چشمگیری ایجاد شده است. ولی موضوعی که الان بیشتر اهمیت دارد این است که تمایل از سمت مجموعههای مرتبط با بورس برای ورود شرکتهای جدید به پلتفرم بورس بیشتر شده خصوصا باتوجه به این فضایی که الان بوجود آمده دوستان تمایل دارند که استارتاپها و شرکتهای بیشتری به بورس وارد شوند. شرکتها نیز بالغتر شده و خیلی از استانداردها و الزامات را پیادهسازی کردهاند. الان موردهایی داریم که شرکتهای استارتاپی به سودآوری خیلی نزدیک شده یا حتی سودآور شدهاند. از منظر جریانات نقدی وضعیت مثبتی دارند. در عملیات شرکتها هم خوب بهبود ایجاد شده است. یک برآیند از مجموع این عوامل باعث شده تا شرایط مناسبتر باشد. هرچند اکثریت قریب به اتفاق استارتاپها همچنان همه الزامات مطلوب سازمان بورس را ندارند. ولی حداقلهای عرضه در بورس را تعدادی از استارتاپها به آن رسیدهاند و الان هم در شرف ورود به بورس هستند.
همانطور که گفته شد ورود استارتاپها به بورس علاوهبر مزایایی که برای تمام طرفهای درگیر (سرمایهگذار، سازمان بورس و استارتاپها) دارد، معایب و مشکلاتی نیز ایجاد میکند. در این بین بلوغ شرکتهای استارتاپی و همینطور کمکهای سازمان بورس میتواند راهگشا باشد. یکی از مساعدتهایی که سازمان بورس میتواند در این راه ارائه دهد ایجاد زیرساختی مناسب برای درنظرگرفتن داراییهای نامشهود نهتنها استارتاپها بلکه تمام شرکتهای موجود در بورس است. قطعا این نوع تغییر میتواند تفاوتهای چشمگیری در ارزندگی سهام شرکتها ایجاد کند. همچنین سازمان بورس میتواند از تجربههای موفق و حتی ناموفق کشورهای دنیا درس گرفته و این تجربهها را در مورد پذیرش کسبوکارهای نوپا در ایران به کار ببندد.
از طرفی استارتاپها نیز باید با قوانین بورس آشنایی بیشتری کسب کنند. میدانیم تأمین سرمایه از طریق بورس بهراحتی امکانپذیر نیست و قوانین محدود کننده زیادی برای تأمین سرمایه از بورس برسر راه شرکتها قرار دارد. اما قطعا این شرکتها میتوانند با مدیریت بهتر و ایجاد برنامههای درآمدزایی مؤثرتر در کنار حضور در بازار سرمایه به پیشرفت بالاتری دست پیدا کنند.
در مجموع بهنظر میرسد حضور شرکتهای استارتاپی در بورس اگر به شیوه اصولی انجام گیرد قطعا جهشی رو به جلو خواهد بود که میتواند به سود تمام طرفهای حاضر در بازار بورس باشد. اما نه شرکتها و نه سازمان بورس نباید در همین نقطه متوقف شوند. سازمان بورس باید بستر مناسبتری برای حضور شرکتهای دیگر فراهم کند همچنین این سازمان میتواند با بهروزرسانی بعضی قوانین به شرکتهای نوپا در جذب سرمایه بیشتر کمک کند. متاسفانه بستر کنونی بازار سرمایه بیشتر از اینکه روند جذب سرمایه برای شرکتها را تسهیل کند، به بازار سوداگری سهام دامن میزند. در طرف دیگر شرکتها نیز باید با افزایش تلاش خود در راستای سودآوری میتوانند باعث رونق بیشتر بازار سرمایه شوند. امید است آینده طوری رقم بخورد که در نهایت به پیشرفت و تعالی صنعت در کشور بیانجامد.
پاسخ ها