آخر هفته زمان مناسبی برای تماشای فیلمهای سینمایی است و زومجی بههمیندلیل فیلمهایی برای تماشا در اوقات فراغت پیشنهاد میدهد.
مانند هفتههای گذشته، زومجی در سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» بهسراغ آثاری سینمایی رفته است. فیلمهایی که همهی آنها با حداکثر واقعگرایی ممکن پیش میروند، در زیرژانر خود بهمعنای واقعی کلمه عالی هستند و به کشورهای متفاوتی تعلق دارند و بهنوبهی خود در جشنوارهها و رویدادهای سینمایی دیده و تقدیر شدهاند. با اینکه این فیلمها به بازههای زمانی کاملا یکسانی تعلق ندارند و از این نظر برچسبهای متفاوتی دریافت میکنند، همگی آثار قرن بیستویکم هستند.
علاوهبر این ویژگی یکسان، همهی فیلمهای مذکور انسانی را در وضعیتی ملموس و سخت از زندگی خود نشان میدهند و در نوع خود، تلاش او برای نجات و بیرون کشیدهشدن از ثانیههای بد را بهتصویر میکشند. البته فقط در طول خود این آثار سینمایی لایق تماشا، میتوان فهمید تلاش این شخصیتها در پایان چقدر ثمربخش است. پس از صحبت دربارهی چهار فیلم گفتهشده نیز به عادت همیشه، معرفی اجمالی یک فیلم ایرانی را در انتهای مقاله میخوانید تا درکنارهم، یکی دیگر از این سری نوشتهها را بهپایان رسانده باشیم.
فیلم فرانسویآمریکایی The Diving Bell and the Butterfly که با اقتباس از خاطرات واقعی ژاندومینیک بوبی ساخته شده است، ابتدا به لحظات شیرین و سپس به بخشهای بسیار تلخ زندگی سردبیر یکی از مجلات نگاه میکند. کسی که ناگهان در اوج شادی دچار حملهی مغزی میشود و بهعلت بیماری سخت، عملا دیگر بهقول خود فیلم، بدن خویش را بهعنوان زندانی دردناک میشناسد؛ زندانی با میلههای ناشکستنی که به او اجازه میدهد صرفا در گوشهای افتاده باشد و دنیا را از زاویهای بسیار محدود بنگرد.
با اینکه ژان ازنظر ذهنی کاملا سالم مانده است، از جایی بهبعد اختیار هیچ عضوی از بدن خود غیر از پلک چشم چپش را ندارد. همین هم کاری میکند که تنها راه ارتباطگرفتن او با دیگران پلکزدن به اشکال و با اهداف گوناگون باشد. این خلاصهی داستان فیلمی است که حیات را در جایگاهی کیلومترها بیشتر از نفسکشیدن و وقتگذراندن با بدن سالم میبیند و نشان میدهد چرا ارتباطات انسانی بسیار فراتر از محدودیتهای زبانی هستند.
همچنین، علاوهبر فیلمنامهی قوی و بازیهای عالی، «لباس غواصی و پروانه» بهقلم رونالد هاروود و با کارگردانی جولیان اشنابل اثری است که از تصویرسازیهای قدرتمندی بهره میبرد و با اعتمادبهنفس قابهای نامرسومی را به مخاطب ارائه میکند که همگی در خدمت قرارگرفتن بیشتروبیشتر بیننده در جایگاه شخصیت اصلی آن بسته شدهاند. همین هم باعث میشود فیلم کتاب مرجع خود را پشتسر بگذارد و زیباییها و قدرت هنر هفتم را نیز بارهاوبارها بهیادمان بیاورد؛ بهعنوان مدیوم هنری مهمی که قدرت منحصربهفردی در نمایش برشی از زندگی دارد.
پاسخ ها