تفاوت اجل مسمی و اجل معلق چیست
در این مقاله از ، با اجل مسمی و اجل معلق آشنا می شوید. اجل انسان در فرهنگ قرآنی به دو بخش «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» تقسیم شده است. اجل مسمی تا اندازه ای شباهت به همان مرگ طبیعی دارد هرچند که تفاوت هایی نیز میان آن دو وجود دارد. اجل معلق نیز شباهت هایی با مرگ ناگهانی دارد. البته بهتر است که از اجل معلق به «مرگ زود هنگام» یاد شود.
برای اَجَل دو معنا ذکر شده است:
اول به معنای مدت و زمان؛ مثل اینکه گفته می شود: اَجَل فلانی پنجاه سال است؛ یعنی مدت عمر او این مقدار است. آیه شریفه ((وَ لِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَل))؛ «برای هر گروهی مهلت و زمان خاصی است.» به همین معنا است.
دوم، به معنای سرآمد مدت؛ مانند اَجل دِین؛ یعنی نقطه سرآمد و پایانی آن که باید در آن نقطه دِین و قرض پرداخت شود. در قرآن کریم آیه ((فَاِذا جاءَ اَجَلُهُمْ لا یسْتَاْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یسْتَقْدِمُونَ))؛ به همین معنا است؛ یعنی «وقتی مدت هر قومی به سر رسید، بدون هیچ تقدیم و تاخیری مرگ آن ها فرا می رسد.»
اَجَل، سرآمد زمانی یا تمام مدّت هر پدیده، کار یا موجود می باشد و در علم کلام، مدّت عمر انسان و زمان فرا رسیدن مرگ انسان را نیز اجل می گویند. اجل مسما یعنی اجل معین در نزد خدا که دست خوشِ تغییر نمی شود و اجل غیر مسما آن اجلی است که در «لوح محو و اثبات» نوشته شده و در انسان همان عمر طبیعی ساختمان بدن اوست که حتمی نیست و ممکن است اجل آدمی به دلیل بروز موانعی پیش از رسیدن به حد طبیعی فرا رسد.
اَجَل مُعَلَّقْ زمان نامعين و تغییرپذیر مرگ انسان است که در مقابل اجل مُسَمّیٰ (زمان حتمی مرگ انسان) قرار دارد. به باور علامه طباطبایی، اجل معلق، زمان مرگ هر فرد براساس شرایط بدنی اوست که ممکن است براثر عوامل خارجی، زودتر یا با تأخیر صورت گیرد. اجل معلق نیز شباهت هایی با مرگ ناگهانی دارد؛ البته بهتر است که از اجل معلق به «مرگ زودهنگام» یاد شود.
عبارت اَجَل مُسَمَّی در قرآن به کار رفته است: «هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضىَ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ» (سوره انعام آیه ۲)؛ او کسى است که شما را از گِل آفرید؛ آنگاه اجلى مقرر کرد و اجل معین پیش اوست.
از اجل مسمّا به «اجل حتمی»، «اجل محتوم»، «اجل مکتوب» و «اجل معین» نیز تعبیر می شود و از اجل معلق به «اجل مشروط و موقوف» و «اجل مقضی» نیز یاد می شود.
آشنایی با انواع اجل
همان طور که گفتیم مرگی که تأخیر بردار نیست، اجل مسمّی نامیده می شود. اما مرگی که در اثر بعضی حوادث یا بیماری ها به وجود می آید، و یا بر عکس، در اثر برخی عوامل که ذکر خواهد شد، به تعویق می افتد، اجل معلّق نامگذاری شده است. به عبارت دیگر اجل معلق یا مشروط، سر رسیدی است که قابل تغییر و دگرگونی است و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذاب های الهی یکی از آن هاست و بر عکس بر اثر تقوا و نیکوکاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
با توجه به آنچه گفته شد، هر موجود زنده ای به حسب طبیعت و استعداد جسمى خود، اگر مانعی در ادامه حیات وی رخ ندهد، تا مدّت معیّنى که پایان عمر طبیعی او است، زنده می ماند و حیات وی به گونه طبیعى پایان می یابد؛ در غیر این صورت به خاطر اجل معلق از دنیا خواهد رفت.
با توجه به آنچه اشاره شد، هر موجود زنده ای بر اساس طبیعت و قدرت جسمی خود، در صورتی که هیچ مانعی بر سر راه ادامه حیاتش پدیدار نشود، تا زمانی که پایان طبیعی عمرش فرا رسیده باشد، زنده خواهد ماند و زندگی او به صورت طبیعی به پایان می رسد. در غیر این صورت به خاطر اجل معلق از دنیا خواهد رفت.
پرسش : معنای «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» چیست؟ آیا اگر عُمر انسان به پایان برسد، مرگ او یک لحظه جلو و عقب نمی افتد؟
پاسخ : اَجَل انسان در آیات قرآنی به دو بخش «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» تقسیم شده است. هر موجود زنده ای به حسب طبیعت و استعداد جسمى خود، تا مدّت معیّنى می تواند زنده بماند که اگر مانعی در ادامه حیات وی رخ ندهد، او تا پایان عمر طبیعی خود زنده می ماند و حیات وی به گونه طبیعى پایان می یابد، این گونه مرگ را «اجل مسمَّى» (اجل غیرقابل تغییر و تبدیل) گویند. اما اجل معلق تغییرپذیر است و به استناد علل ناقصه و مقتضیات، به وقوع می پیوندد. و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذاب های الهی یکی از آنها است و بر عکس بر اثر تقوا و نیکو کاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
تمام آیاتی که بر تأخیر ناپذیری مرگ در هنگام سرآمدن عمر دلالت دارند، بر اجل مسمی منطبق هستند؛ زیرا تنها آن اجل است که به هیچ وجه تأخیرپذیر نیست.
اجل حتمی یا مرگ حتمی همان است که تغییری در آن وجود ندارد و حکم آن در همان شب قدر به حضرت امام زمان علیه السلام ارائه و به ملک الموت ابلاغ می شود، این مرگ همان مرگی است که خدای متعال درباره آن می فرماید: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لايَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لايَسْتَقْدِمُونَ؛ و هنگامى که سرآمد و اجل آن ها فرارسد، نه ساعتى از آن تأخیر مى کنند و نه بر آن پیشى مى گیرند.»، درواقع مرگ حتمی زمان مشخص و دقیقی دارد و لحظه ای زمان آن تغییر نمی کند.
اما اجل معلق، مرگی است که مشیت و اراده خدای متعال در آن کارگر و مؤثر واقع است، یعنی اگر خداوند بخواهد مدت آن را جلوتر و یا عقب تر می اندازد. اگر بنده ای کار نیکی انجام بدهد، صدقه بپردازد، صله رحم را به جا بیاورد، به پدر و مادرش نیکی کند، دعا کند و کارهایی از این نوع می تواند زمینه رضای الهی را فراهم و بر طول عمرش اضافه کند و مرگش را که همان اجل معلق است به تعویق بیندازد.
تمامی حوادث و پدیده های جهان، از جمله مرگ، به مطابقت با اراده خداوند و قضا و قدر الهی رخ می دهند. قضا و قدر الهی به این ارتباط نسبت داده شده اند که هر موجود و پدیده ای از طریق علل و اسباب خاص خود به وجود می آید یا نابود می شود، و مرگ نیز از این قاعده مستثنی نیست.
رفتار و اعمال انسان نیز، بخشی از علل و موجبات این دنیا و جزئی از قضا و قدر الهی است که در بسیاری از حوادث و پدیده های جهان نقشی فعّال را بر عهده می گیرد؛ و درباره ی مرگ نیز، همانطور که بیان شد، رفتار انسان در مقابل آن تأثیرگذار است و نقش مؤثری در زمان فوت خود ایفا می کند.
گردآوری: بخش مذهبی
پاسخ ها