اختلالات خلقی به گروه گستردهای از اختلالات روانی گفته میشود
اختلالات خلقی
اختلالات خلقی یک دسته از بهداشت روان است که متخصصان از آن برای توصیف گسترده انواع افسردگی و اختلالات دو قطبی استفاده می کنند.
اختلالات خلقی چیست؟
اختلالات خلقی به گروه گستردهای از اختلالات روانی گفته میشود که در جوامع مختلف مورد آزمایش قرار داده شدهاند. در اغلب مواقع این اختلالات به صورت خلق پایین (در دورههای افسردگی) یا خلق بالا (در دورههای شیدایی یا مانیا) پدید میآیند.
خلق مرضی (پاتولوژیک) و آشفتگیهای مرتبط با آن تشکیل دهنده نمای بالینیاش هستند و علائم گشاده رویی، کاهش یا افزایش خواب، عدم تمرکز، حواس پرتی، خلق افسرده و... نیز در بیماران مشاهده میشود.
انواع اختلالات خلقی و تاثیرات آن
انواع مختلفی از اختلالات خلقی وجود دارد اما به به زبان ساده و به صورت خلاصه، پایین آمدن یا بالا رفتن خلق مشخص کننده این اختلالات هستند.
بالا یا پایین شدن خلق میتواند به دلیل اتفاقات بسیاری در طول زندگی باشد و تمامی انسانها خلق بالا، پایین یا طبیعی را در طول دورههای زندگی خود تجربه میکنند. اما وقتی یک شخص نتواند در شرایط مختلف خلق خود را مدیریت و کنترل کند، باعث بروز اختلالات خلقی میشود؛ این نوسانات شدید و حالات غیرطبیعی و غیرعادی باعث بروز مشکلات بسیاری نیز میشوند.
برای مثال در بیمارانی با خلق بالا یا مانیا: کاهش خواب، گشاده رویی، پرش افکار و حواس پرتی، افزایش اعتماد به نفس و افکار خودبزرگ بینانه افزایش مییابد.
در بیماران با خلق افسرده این موراد شامل: کاهش انرژی و علاقه و افزایش خواب، احساس گناه و عدم تمرکز، کم شدن اشتها به همراه افکار مرگ یا خودکشی است.
اختلالات خلقی باعث بوجود آمدن مشکلات بیشتری در زندگی فردی و اجتماعی شخص میشود؛ برای مثال تغییرات در تواناییهای شناختی، افزایش فعالیتهای هنری، تکلم و کارکردهای نباتی (مانند فعالیتهای جنسی یا سایرنظرمهای زیستی) و مختل شدن کارکردها و روابط اجتماعی یا کاری بیمار از جمله این مشکلات هستند. در زیر به معرفی انواع اختلالات خلقی میپردازیم:
♦ افسردگی اساسی یا ماژور
افسردگی ماژور یا اساسی از رایجترین نوع اختلالات خلقی و روانی است که در آن خلق افسرده و همچنین فرد میل و رغبت بسیار پایینی نسبت به زندگی دارد. از نشانههای افسردگی ماژور:
• خلق افسرده
• احساس پوچی و مفید نبودن
• کمبود انرژی و احساس خستگی بیش از حد
• بیخوابی یا کمخوابی
• پرخوری یا بی اشتهایی
• افزایش یا کاهش وزن ناگهانی و غیرطبیعی
• کاهش احساس لذت و نداشتن میل و رغبت
• کاهش توانایی تفکر
• احساس پشیمانی و گناه
• عدم تمرکز یا کاهش تمرکز
• اضطراب و سراسیمگی
• افکار خودکشی و میل به مرگ
اختلالات خلقی باعث بوجود آمدن مشکلات بیشتری در زندگی فردی و اجتماعی شخص میشود
♦ افسردگی پس از زایمان
افسردگی پس از زایمان نیز از شایع ترین انواع اختلالات خلقی میباشد. حدودا ده الی پانزده درصد مادرانی که تازه زایمان کردهاند دچار این افسردگی میشوند. در رخ دادن این اختلال خلقی دلایل کاملا مشخصی وجود ندارد و نمیتوان مادر را در پدید آمدن آن مقصر دانست.
این نوع اختلالات خلقی نیز علائمی مانند افسردگی دارد و زمینه آن از اوایل دوران بارداری ظاهر میشود؛ در صورت بی توجهی این علائم به افسردگی پس از زایمان ختم میشود و در زمان یک الی دوماهگی نوزاد شروع خواهد شد. بستگی به شدت و زمان بیماری میتواند خطراتی نیز داشته باشد.
علائم زیر میتواند دلیل بر افسردگی پس از زایمان باشد اما تشخیص قطعی به عهده روانپزشک است:
• زود رنج شدن
• احساس خستگی زیاد و کاهش انرژی
• کاهش احساس لذت در زندگی
• احساس پیری
•کاهش میل جنسی
•بیتوجهی به نوزاد
•گوشهگیری و دوری از اجتماع یا خانواده
• افزایش ترس از محیط یا اطرافیان
• افزایش یا کاهش وزن غیرطبیعی
تغییر ترشح هورمونها و دلایل زیستی (مانند افت ناگهانی غلظت استروژن و..) زمینه افسردگی پس از زایمان را بوجود میآورند اما مسائل زیر نیز میتوانند باعث تشدید آن شوند:
• بارداری در سنین پایین
• سابقه افسردگی فرد یا خانواده
• نداشتن اعتماد به نفس کافی
• شرایط بد خانوادگی
• بارداری ناخواسته
• عدم حمایت از سوی خانواده مخصوصا همسر
• قرار گرفتن در شرایط استرس و اضطراب زیاد
• وضعیت مالی و اقتصادی
♦ افسردگی فصلی
با نزدیک شدن به فصلهای سرد و نیمه دوم سال، هوا نیز سریعتر تاریک میشود. به همین دلیل برخی افراد در نیمه دوم سال یعنی پاییز تا اوایل بهار دچار این نوع افسردگی میشوند. فضای سرد و بیروح، تنهایی، تاریک شدن سریع هوا میتواند برای افراد کاملا سالم نیز ناخوشایند یا دلگیر باشد؛ اما در اصل تاریک بودن هوا موجب ترشح هورمون های ملاتونین توسط غده کاجی مغز یا اپی فیز که در پایین آن قرار دارد میشود. این هورمون موجب خواب آلودگی، سستی و بی حالی میشود و در صورت وجود نور از ترشح آن جلوگیری میشود.
در اختلالات افسردگی حملهها فقط به افسردگی و خلق پایین محدود میشوند
افرادی که زمینه ابتلا به بیماریهای افسردگی یا اختلالات خلقی را دارند به احتمال بسیار زیادی به افسردگی فصلی دچار میشوند. همچنین کمبود ویتامین D میتواند باعث اختلال در انتقال دهنده عصبی سرتونین شود که در تشدید این افسردگی تاثیر گذار است.
با این حال درمان افسردگی فصلی نسبت به سایر اختلالات خلقی راحتتر است و نسبت به شدت آن از روشهایی مانند قرار گرفتن در زیر نور برای انرژی گرفتن، تجویز ویتامینD و... استفاده میشود.
♦ اختلال دو قطبی
در اختلالات افسردگی حملهها فقط به افسردگی و خلق پایین محدود میشوند؛ اما در اختلال دوقطبی علاوه بر حملههای افسردگی، حملههای مانیک یا شیدایی نیز اتفاق میافتد. در این نوع حملات بیمار دارای خلق غیرطبیعی و مداوم سرخوش، گسترده یا تحریک پذیر (پر هیجان) است که ممکن است تا یک هفته نیز طول بکشد. این زمان در صورت بستری شدن (در مواقع ضروری) میتواند کمتر شود. طی این دوره بیمار حداقل سه مورد از علائم زیر را دارد:
• اعتماد به نفس کاذب و خود بزرگ بینی
• کاهش میزان خواب
• حرف زدن بیش از حد یا احساس فشار در صورت سکوت
• پرش افکار و فراموشی لحظهای
• حواس پرتی (توجه بیش از حد به محرکهای بیرون یا بی ارتباط)
• افزایش فعالیتهای هدفمند مانند شغلی، تحصیلی، اجتماعی، هنری یا جنسی
• انجام بیش از حد فعالیتهای لذتبخش و بدون فکر کردن مانند ولخرجی بی حد و حساب، سرمایه گذاریهای احمقانه
• و...
اختلال دو قطبی نسبت به افسردگی اساسی شیوع بسیار کمتری دارد
این اختلال خلقی در ابتدا تنها به صورت حملههای مانیک است و پس از آن بسته به شرایط فرد ممکن است دورهای کاملا سالم به نظر برسد و هیچ حملهای بوجود نیاید اما ناگهان حمله افسردگی رخ دهد. همچنین در حین این دوره ممکن است بیمار دچار حملات متضاد شود. تفاوتهای میان اختلال دوقطبی و افسردگی ماژور تنها به حملات مانیک محدود نمیشود و تشخیص آن باید توسط یک روانپزشک مجرب انجام شود.
بهتر است بدانید که اختلال دو قطبی نسبت به افسردگی اساسی شیوع بسیار کمتری دارد و تنها چهار الی هشت درصد جمعیت بزرگسالان به آن مبتلا میشوند. تمامی اشخاص در هر جایگاه اجتماعی، حتی در صورت سلامت روانی و جسمی کامل، احتمال دچار شدن به افسردگی دو قطبی را دارند و با اینکه علائم اختلال دو قطبی و افسردگی اساسی به یکدیگر مشابهاند اما دلایل مبتلا شدن به آنها کاملا متفاوت است.
به سختی میتوان علت دقیق اختلالات خلقی را مشخص کرد
علتهای اختلالات خلقی
محققان و دانشمندان تا به امروز تلاش بسیاری در جهت فهمیدن علتهای اختلالات خلقی کردهاند اما به سختی میتوان علت دقیق اختلالات خلقی را مشخص کرد. در واقع چنین بیماری در اثر ترکیب چندین عامل که میتواند بر اساس شخصیت و ژنتیک هرشخص متفاوت باشد رخ دهد. برخی از عواملی که میتوانند در بروز اختلالات خلقی تاثیر گذار باشند عبارتند از:
• عوامل زیستی و ساختار مغز
یکی از زمینه سازهای بروز بیماریهای روانی عدم تعادل انتقال دهندههای عصبی مانند سرتونین و نوراپی در مغز میباشد که موجب افزایش احتمال بروز این بیماری میشود.
• عوامل روانی و اجتماعی
اجتماعهایی که افراد در آن حضور دارند مانند محل کار، آموزشگاه یا هر محیط دیگری در بروز اختلالات خلقی تاثیر گذار هستند. فشار روحی، استرس، عدم اعتماد به نفس، رفتار نامناسب افراد و... از جمله مشکلاتی هستند که پیش میآیند و این اختلالات را تشدید میکنند.
• عوامل ژنتیکی
طبق عکسبرداریهایی که از مغز افراد سالم و مبتلا به افسردگی یا اختلال دو قطبی انجام شده است، عملکرد و ساختار مغز و ژنتیک مهمترین عامل در احتمال بروز اختلالات خلقیست. همچنین مبتلا شدن یکی از افراد نزدیک و رفتار آنها نیز میتواند زمینه ساز بروز این بیماریها باشد.
• اتفاقات غیرمنتظره
افرادی که روحیه ضعیف و آسیبپذیری دارند با اتفاقات بزرگ یا غیر منتظره تحت تاثیر قرار میگیرند. این اتفاقها لزوما ناراحت کننده نیستند، برای مثال زایمان، بارداری ناخواسته، شکست کاری یا از دست دادن یک شخص مهم و... که در این صورت وقتی شخص نتواند شرایط روحی و جسمی خود را کنترل کند ریسک ابتلا به اختلالات خلقی و روانی در او افزایش مییابد.
• مبتلا شدن به بیماریها
برخی بیماریهای فیزیکی مانند حملهی قلبی، التهاب پانکراس، سرطان، عفونتها، اختلالات تروئیدی و... نیز در بروز افسردگی یا اختلال خلقی نقش دارند.
• مصرف مواد
یکی از بزرگترین اشتباههای افراد در هنگام مبتلا شدن به اختلال خلقی، سوء مصرف مواد مخدر میباشد و برخی برای تسکین خود به آن روی میآورند. اما مصرف مواد علاوه بر تخریب بسیارش باعث تشدید تاثیرات اختلالات خلقی میشود. همچنین ممکن است برخی برای اولینبار پس از شروع به مصرف دچار چنین اختلالاتی شوند.
عملکرد و ساختار مغز و ژنتیک مهمترین عامل در احتمال بروز اختلالات خلقیست
تاثیرات اختلالات خلقی و نحوه مراقبت از بیمار
تاثیرات اختلالات خلقی به دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم میشوند. افرادی که دچار اختلالات خلقی هستند ممکن است از دوستان یا خانواده خود فاصله بگیرند، در محل کار یا موقعیتهای اجتماعی دیگر دچار مشکل شوند و نتواند جایگاه خود را حفظ کنند. همچنین افراد مبتلا به افسردگی در معرض خطر خودکشی و افراد مبتلا به مانیا (دو قطبی) به دلیل انجام رفتارهای پر خطر ممکن است آسیب ببیند یا فوت کنند.
به همین دلایل نیاز به پرستاری و مراقبت از افراد در هنگامی که دچار اختلالات خلقی شدهاند از واجبترین کارهاست. رفتار نزدیکان به شدت در روند بهبود تاثیر گذار است و بی اهمیت شمردن یا بیتوجهی به این افراد موجب بدتر شدن وضعیت آنها میشود.
تاثیرات امور پرستاری برای بیماران مبتلا به اختلالات خلقی به وسیلهی تغییر در شناخت، عاطفه، عملکرد و رفتار بیمار بوجود میآید و نتایج کوتاه مدت مانند کاهش افکار خودکشی، جلوگیری از تهاجم، انتخاب اهداف واقعی و... که با کمک دیگران حاصل میشود به مرور باعث بهبود بیمار و نتیجه بلند مدت آن یعنی افزایش کیفیت زندگی، عملکرد بهتر فردی و پیشگیری از عود بیماری میشوند. بهتر است برای مراقبت بهتر و موثرتر از بیماران اختلالات خلقی با پزشک معالج بیمار مشورت کنید. باید و نبایدها را که به بیمار، مدت زمان و شدت بیماری و... بستگی دارد را از او بپرسید.
روشهای درمانی متنوعی برای اختلالات خلقی وجود دارد
تشخیص و درمان اختلالات خلقی
برای تشخیص دقیق اختلالات خلقی به تجربه و علم نیازمند هستیم؛ به همین دلیل نمیتوان به تشخیص خود فرد یا اطرافیان اعتماد کرد. در صورتی که فکر میکنید که خود یا نزدیکان دچار اختلالات خلقی شدهاید بهتر است در ابتدا به پزشک عمومی مراجعه و با او مشورت کنید.
در صورت نیاز پزشک عمومی به شما توصیه میکند تا با یک روانپزشک حرفهای صحبت کرده و ویزیت شوید. در این زمان روانپزشک برای تشخیص نوع اختلال بیمار را به مدت دو هفته تحت نظر میگیرد. در این زمان رفتارها، علائم، دلایل بروز اختلال و شرایط بیمار مورد بررسی روانپزشک قرار میگیرد. تغییر رفتار و خلق در مدتهای کمتر از دو هفته دلیلی بر بروز بیماریهای خلقی و روانی نیست. همچنین برای تشخیص دقیقتر نیاز به انجام تستها و آزمونهایی است که توسط پزشک معالج انجام میشوند.
روشهای درمانی متنوعی برای اختلالات خلقی وجود دارد که با توجه به شرایط بیمار، شدت و زمان بیماری به تشخیص روانپزشک از یک یا چند روش برای بهبود بیمار استفاده میشود. درمانهای زیستی و دارویی جهت تثبیت خلق یا خاصیت ضد افسردگی در کنار درمانهای روانشناختی یعنی مشاوره و روانکاوی، خانوادهدرمانی و... از رایجترین راهها برای درمان این بیماری هستند. همچنین تحریک مغناطیسی کرنیال یا RTMS و تشنج درمانی یا الکترو شوک درمانی نیز از دیگر روشهای موثر میباشند.
گردآوری:بخش روانشناسی
پاسخ ها