یک «پَترن» تکراری هر هفته بین دوستداران استقلال و پرسپولیس دست به دست میشود؛ یک رفتار تکراری اما بدون فایده.
شرق: یک «پَترن» تکراری هر هفته بین دوستداران استقلال و پرسپولیس دست به دست میشود؛ یک رفتار تکراری اما بدون فایده. هر دو تیم با اینکه ادعا میکنند مدعی قهرمانی هستند یا در خوشبینانهترین حالت بهترین اسکواد این فصل را دارند، اما کاملا مشخص است که دو تیم پایتخت از زمانی که بهظاهر خصوصی شدهاند و در حقیقت واگذاری شکل گرفته، بهجای اینکه بخش خصوصی نردبانی برای صعودشان باشد، برعکس عمل کرده و در دو فصل پیایی است که نمیتوانند چهرهای از یک مدعی نشان دهند. هفته پنجم لیگ برتر باز هم برای استقلال و استقلالیها خوشایند نبود. هرچند آبیها نسبت به بازیهای گذشته بهتر بازی کردند، ولی نتیجه نشان داد توان این تیم برخلاف ادعای مدیران و کادر فنی، آنقدر زیاد نیست که بتواند با دست پر از زمین خارج شود. مهاجمان شمسآذر کمدقت بودند که نتوانستند نتیجه را عوض کنند.
یک رسانه گزارش داده که ساپینتو بعد از بازی به رختکن رفته و با فریاد به بازیکنان تیمش گفته: «انگار شما نمیدانید در استقلال بازی میکنید؟». حتی اگر این خبر و صحبتهای سرمربی پرتغالی درست باشد، واقعیت این است که برای بازیکنان خارجی، درکی از شکوه و جلال و جبروت استقلال بیمفهوم است و داخلیها هم تفاوت خاصی ندارند. برای آنتونیو آدان که یک فصل در هیچ تیمی بازی نکرده، فرقی بین استقلال، پرسپولیس و سپاهان نیست. او در ازای ایستادن درون دروازه پول میگیرد. مشکل مدیران استقلال است که روی یک دروازهبان سنوسالدار با یک فصل استراحت دست میگذارند و آن را به عنوان «بمب» در رسانهها منفجر میکنند. حتی در روزی که دو مغضوب استقلال از تیم کنار گذشته شده بودند، باز هم اشتباهات این تیم زیاد بود. در بازی مقابل شمسآذر، نه خبری از سهرابیان کُند بود و نه آقاسی پراشتباه. این فرضیه که با نبود این دو نفر مشکلات خط دفاعی استقلال حل میشود، باطل است.
اشکال استقلال و پرسپولیس ریشههای عمیقی پیدا کرده و هر روز بیش از گذشته ریشه میدواند. فاجعه فصل قبل استقلال را فراموش نکردهایم. تعویض پیدرپی سرمربی، انتخاب بدون فکر بوژویچ، شکستهای پشت سر هم و اختلافات درونی نشان داد که صرفا پول دوای درد این دو تیم نیست. هر دو از خودی ضربه میخورند؛ استقلال اسیر باندبازیهای درونتیمی است و در کادر فنی پرسپولیس هم چندصدایی بهوضوح مشخص است. مربیان دو تیم نیز خشنود و راضی از عملکرد مدیران خود، در مصاحبههای قبل و بعد از بازی «بهبه» و «چهچه» میکنند. ساپینتو مشتاق آمدن به استقلال بود و به آرزویش رسید، وحید هاشمیان هم در اولین تجربه سرمربیگریاش در ایران روی نیمکت پرسپولیس نشسته است. مدیریت باشگاه استقلال در یک برنامه تلویزیونی از برنامههای آتی خودش گفت و اینکه تیمش بهزودی به بهترین تیم ایران بدل میشود. مدیریت پرسپولیس هم که کسی از او خبر ندارد. این وسط، بهترین داور و قاضی مردم هستند؛ همانهایی که مقابل دوربینهای رسانهها بدون ترس و بدون هیچ وابستگی به باندهای قدرت، راحت و با قاطعیت از ضعف مدیریتی و فنی تیمهایشان میگویند. به صحبتهای هواداران پرسپولیس که گوش دهید، بهخوبی تیمشان را تحلیل میکنند. بهدرستی اشاره میکنند که از قدیم تا امروز پرسپولیس با بازی هجومی شناخته میشده، بنابراین بازی با یک مهاجم و فوتبال محتاطانه آنها را راضی نمیکند. ولی انگار هاشمیان نگرانیای از این بابت ندارد. مدیریت باشگاه پرسپولیس باید به هواداران تیمش پاسخگو باشد که چرا دورسون را بهراحتی از دست داد یا به چه دلیل هنوز نتوانسته مهاجم بخرد. همه این چراها نیاز به پاسخ دارد.
در بازی استقلال مقابل شمسآذر، زمانی که منیر الحدادی از ترکیب تیم خارج میشود، لگدی هم به آب کنار زمین میزند. سهرابیان به دلارهای پرداختی به خارجیها اشاره کرده بود که باید در خدمت آنها باشند؛ اینهم بینظمی حاکم در تیم را نشان میدهد. ساپینتو با داد و فریاد سعی میکند اقتداری نشان دهد، هاشمیان هم که حداقل در ظاهر اقتدار لازم را ندارد. شاید اشکال از هلدینگ خلیج فارس و بانک شهر است که توجیه درستی از تیمداری ندارند. در این بین، آنکه خوشنود و بیدغدغه است، وزارت ورزش است. نه قرار است به تجمعات هواداران دو تیم پاسخ دهد و نه اتهامی متوجه آن است که به کدام تیم پول بیشتری تزریق کرده است. با واگذاری این دو تیم، هرچند همچنان مالک آنهاست، انگار یک دردسر بزرگ را پشت سر گذاشته است. این روزها در فضای مجازی هواداران دو تیم حامیان مالی را به پولپاشی و هزینههای گزاف محکوم میکنند و نتایج یکدیگر را ناشی از دلار و ریالی میدانند که در این دو تیم هزینه شده است. حالا استقلال و پرسپولیس نه در قواره یک مدعی قدرتمند هستند، که تیمها برای کسب تساوی مقابلشان به زحمت زیادی بیفتند و نه احتمالا مدعی میشوند. با کسب تساوی بدون گل یا نهایت یک بر یک هر هفته روح و روان هوادارانشان را چنگ میزنند و آب از آب تکان نمیخورد. یک الگوی تکراری که همیشه هواداران در اعتراض به مدیریتهای گذشته و حال حاضر دارند، بارها و بارها اتفاق میافتد. دائما شعار «حیا کن، رها کن» سر میدهند؛ چون دستشان به جایی بند نیست و از عجایب روزگار اینکه در مواردی هم که خواستهشان درست و بجاست، مخاطب آنها نه حیا میکند و نه رها. حتی داوران هم کمی مصونیت پیدا کردهاند. تماشاگران خشمگین، ناراحتی و عصبانیت خود را با پرتاب بطری و اشیایی دیگر خالی میکنند و ستارههای اغلب پوشالی این روزهای فوتبالمان هم با گفتن یک جلمه که «امروز بد بودیم» یا «شرمنده» سروته قضیه را هم میآورند. واقعیت این است که دیگر تیمها اگر خودباوری بیشتری داشته باشند، بیش از اینها میتوانند سرخابی را پایین بکشند. خبری از مدعیان سنتی برای بالابردن جام نیست. آنها به تیمهایی معمولی تبدیل شدهاند که فقط رنگ و لعابی از گذشته دارند؛ حاصل سلسله مدیران و مدیریتی که دستمریزاد دارد.
پاسخ ها