آزاده پاوه نژاد

آزاده پاوه نژاد

اهل برنامه نویسی، دوستدار کتاب

دختر 20 ساله ایرانی با شنیدن این پنج آهنگ ترکی داغون شد!

اتفاقی که زندگی من را در ۵ سالگی به دو قسمت تقسیم کرد، شکست عشقی بود! بله، احساس درماندگی و غم غیر قابل وصفی که روح را سیاه و دل را خون می‌کند. آدمی را از پا می‌اندازد و چه و چه و چه... با همین شدت و همین وضوح!

برترین‌ها - آیدا فلاحیان: اتفاقی که زندگی من را در ۵ سالگی به دو قسمت تقسیم کرد، شکست عشقی بود! بله، احساس درماندگی و غم غیر قابل وصفی که روح را سیاه و دل را خون می‌کند. آدمی را از پا می‌اندازد و چه و چه و چه... با همین شدت و همین وضوح!

عاشق شدن یک دختر ۵ ساله شاید دور از ذهن باشد اما تجربه این شکست عشقی در حضور دستگاه ویدئویی که پر بود از کلیپ‌های جان سوز ترکیه‌ای غیر ممکن نیست. حداقل برای من ممکن شد! خوب به یاد دارم. دستگاه وید‌ئو خاکستری رنگ، کدِ۴۳، کلیپ بِلالیم، با صدای جانسوز ماهسون. با شروع اوِتور آهنگ، کاملا می‌شد حدس زد یک عزاداری پر شور در انتظار شنونده است.

دختر 20ساله ایرانی با شنیدن این پنج آهنگ ترکی ویران شد!

اورتور آهنگ بر تصویر یک زن و شوهر شاد و خندان سوار بود. ماهسون که نقش اول کلیپ بود، یک زندگی شاد را در کنار همسرش تجربه می‌کرد. هر دو لبخند زنان، شاد و خرم زندگی می‌کردند تا اینکه اورتور تمام می‌شد و ماهسون با اخم غم‌انگیزی شروع به خواندن می‌کرد.

برای من پنج ساله که این اخم در کنار آن همه لبخند و خوشبختی کمی تناقض آمیز بود، گیج کننده به نظر می‌رسید و از آنجایی هیچ یک از کلمات آهنگ را نمی‌فهمیدم از خواهرم میخواستم برایم ترجمه کند: "دوباره با خیالت وارد یک روز پر حسرت دیگر می‌شوم، از ذهنم بیرون نمی‌روی، عزیزم!"

می‌پرسم: عزیزم کیه؟

می‌گوید: زنشه

می‌گویم: مگه زنش پیشش نیست؟

می‌گوید: نه.مرده!

بدترین اسپویل تاریخ بود! کلیپ که جلوتر رفت، لبخند‌ها محو شد، موهای همسر ماهسون به مرور ریخت، لوکیشن از خانه پر شور و مهر آن‌ها به قبرستان ترکیه تغییر کرد و من درست در پنج سالگی، بدون اینکه عاشق شوم، شکست عشقی را با غم چشم‌های ماهسون، کنار سنگ قبر همسرش تجربه کردم... قبری که کنار آن نشسته بود و با غم اوج آهنگ را می‌خواند: عزیزم، گل صحرایم، عزیزم،عشق و حقیقتم، عزیزم، تنها عشق من، عزیزم، ای مصیب‌زده‌ی من...

تقلب بچه‌داری

بعد از تجربه اولین شکست عشقی من، مواجه ما با آهنگ‌های ترکی کمی محتاطانه‌تر بود. بیشتر سعی می‌کردیم کلیپ‌هایی را ضبط کنیم که حال و هوای رنگارنگ و ریتم شادتری داشته باشند. خواهر کوچک‌ترم سودا، تازه به دنیا آمده بود و ما، وقت‌هایی که مادر خانه نبود، تنها سه راه برای آرام کردن او داشتیم: خواب، کلیپ کره‌ای گانگنام استایل و صدای گوکان اوزن خواننده مشهور ترکیه! باورش سخت است اما راهکار سوم بی برو برگشت همیشه کارساز بود.

دختر 20ساله ایرانی با شنیدن این پنج آهنگ ترکی ویران شد!

مثل آب روی آتش گریه‌ی سودا را بند می‌آورد و گاهی درحالی که محو تماشای چشم‌های سبز گوکان اوزن می‌شد، آرام و بی سروصدا به خواب می‌رفت. آهنگ مورد علاقه‌اش هم budala بود. من ده ساله‌ هم که عاشق این ترفنده شده بودم، قبل این که سودا حتی گریه کردن را شروع کند، او را رو به روی تلوزیون می‌نشاندم، آهنگ‌های گوکان اوزن را پلی می‌کردم و می‌رفتم دنبال کار خودم. در تمام آن مدت، گوکان اوزن و آهنگ‌هایش بدون اینکه بداند زندگی ما را نجات داده بود و حتی سودا که بزرگ‌تر که شد و زبان باز کرد، اسم "گوکان" از اولین اسامی‌ای بود که یاد گرفت و آن را تکرار می‌کرد!

کنسرت ۱۲ ساله‌ها

۱۲ ساله که شدم، زبان ترکی و سلیقه موسیقی‌ام پیشرفت چشمگیری داشت. دیگر گوش کردن به آهنگ‌های ترکی حاصل جبر خانوادگی نبود و من به خواست خودم آن‌ها را گوش می‌کردم. یکی از خوانند‌ه‌های مورد علاقه‌ام مصطفی جِجِلی بود. خواننده‌ای که برخلاف سایر آرتیست‌های ترک آن روزها، به پاس چشم‌های رنگی و استایل دخترکشش مشهور نشده بود و واقعا آواز می‌خواند. مرد موجه و محترمی بنظر می‌رسید.

دختر 20ساله ایرانی با شنیدن این پنج آهنگ ترکی ویران شد!

انگار ورژن ترک احسان خواجه امیری بود یا حداقل برای من اینطور به نظر می‌رسید. در بین همسن و سال‌‌هایم، این سبک موسیقی خیلی کم پیدا بود اما من یکی را داشتم که درباره آهنگ‌های مصطفی ججلی با او حرف بزنم. یکی از دوستانم در کلاس ششم ابتدایی که او هم مثل من در یک خانواده ترک زاده شده بود و طرفدار دو آتیشه آهنگ‌های ججلی بود. زنگ‌های تفریح اگر قرار نبود درسی را مرور کنیم و یا شیطنت خاصی بکنیم، دست هم را می‌گرفتیم و در حالی که حیاط مدرسه را متر می‌کردیم، کنسرت دونفره‌ی پر شورمان برگزار می‌شد. وقتی می‌خواستیم آهنگ مورد نظر را برای اجرا انتخاب کنیم، آهنگ Es  از مصطفی ججلی برنده می‌شد و ما شروع به خواندن می‌کردیم:به هرکجا که دوست داری بِوَز، به جایی که دوستش می‌داشتی، اگر از این طرف‌ها گذر کردی،به من سری بزن. گذشته را دگرگون کن و بِوَز...

با صدای بلند آهنگ را می‌خواندیم و می‌وزیدیم در حیاط مدرسه. هرکس هم که از کنارمان رد می‌شد جنون ۱۲ سالگی ما را تحسین می‌کرد.

نوجوانی پر سر و صدا

مدتی می‌گذشت که از موسیقی ترکیه فاصله گرفته بودم. علت هم این بود که سبک موسیقی سایر کشورها را کشف کرده بودم و دوست داشتم چیزهایی گوش دهم که اکثریت همسن‌ و سالانم گوش می‌دادند. هرچند که هیچ چیز از این آهنگ‌ها نمی‌فهمیدم اما گوش دادنشان حس بزرگ شدن را به من منتقل می‌کرد. یکی از سبک‌های مورد علاقه‌ام، راک بود. آهنگ‌های گروه کویین و متالیکا را گوش می‌دادم و از زمین جدا می‌شدم. نفهمیدنِ این آهنگ‌ها سخت بود و عذاب آور اما با این وجود دل کندن از این سبک هم کار راحتی نبود.

دختر 20ساله ایرانی با شنیدن این پنج آهنگ ترکی ویران شد!

بعدها به طور اتفاقی، متوجه شدم سبک راک به موسیقی ترکیه‌ای هم رحم نکرده و نفوذ قابل توجهی در آن داشته است. گروه "gripin" را پیدا کردم و تمام آهنگ‌هایشان را گوش دادم. یک تیر بود به دو نشان. هم راک می‌خواندند و هم متوجه کلماتشان می‌شدم. آهنگ مورد علاقه‌ام  از این گروه آهنگی بود عاشقانه که با بهترین جملات عشق را به تصویر می‌کشید. آهنگِ Aşk  nerden nereye . قبل آن که نقطه اوج آهنگ شروع شود، خوانند می‌گفت: امروز فال گرفتن یاد گرفتم، فقط برای اینکه بتونم دست تو رو بگیرم...

بازگشت

جوانی اما کمی متفاوت است. دیگر حال و حوصله غصه خوردن را ندارم. دیگر وقت آن شده زخم‌هایی که از ۵ سالگی تا امروز از موسیقی ترکی برداشته‌ام را درمان کنم. سبک پاپ و راک را کنار میزنم و می‌رسم به موسیقی قدیمی ترکیه. بازمیگردم به سلیقه‌‌‌ای که احتمالا از پدرم به ارث رسیده. شوری که تنها با صدای امپراطور آرام می‌گیرد. ابراهیم تاتلیس را پلی می‌کنم. آهنگ "mavişim"  را گوش می‌کنم و سر و گردن را همزمان تکان می‌دهم! روحم با تحریر‌هایش تازه می‌شود دوباره و دوباره گوش می‌دهد. فراموش می‌کنم شکست عشقی ۵ سالگی را، فراموش می‌کنم گریه‌های سودا و نفهمیدن سبک راک را. زیر لب زمزمه میکنم: آبی من، با تو من نو شده‌ام...

آزاده پاوه نژاد
آزاده پاوه نژاد اهل برنامه نویسی، دوستدار کتاب

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋