دوباره تماشا کردن آلبومهای قدیمی با زمان شوخی میکند و تو را جاهایی میبَرَد که در عالم واقعیت امکانش نیست.
برترینها: دوباره تماشا کردن آلبومهای قدیمی با زمان شوخی میکند و تو را جاهایی میبَرَد که در عالم واقعیت امکانش نیست، به عروسیهای قدیمی سر زدیم و عکسهایی از عروسی سودابه، راحله، فاطمه و فرخلقا رو پیش رویتان گذاشتیم.
دختر خانمشون تعریف کردن که: "پدرم اصالتا کورد ولی بزرگ شده گیلان است و مادر اصالتا گیلانی، پدر و مادرم سال ۱۳۵۷ به صورت سنتی ازدواج کردن و پدرم مادرمو تو عروسی دوست مادرم دید و پسندید. مادرم تک دختر بود و مادر بزرگم مخالف ازدواج بود چون مادرم پدر نداشت ولی با کلی اصرار پدرم قبول کرد. بماند که مادر بزرگم بعدها بابامو بیشتر از مامانم دوست داشت! پدرم کارمند بود مادرم خانهدار و حاصل این ازدواج یک پسر و سه دختر بود که من چهارمین فرزند خانواده هست.
عروس خانم زیبا از جزئیات تعریف میکنن که: یکی از آشناها معرف بودن و این ازدواج سر گرفت. آرایشگاه خانه زیبایی بود که ۱۰۰۰۰تومن هزینه شد. فقط یادمه ماشین عروس روشن نشد و فورا ماشین رو عوض کردیم و بیچاره داماد گلها رو تند تند به ماشین تعویضی منتقل کرد. ما اون زمان با ۴۵۰ هزارتومن یه خونه رهن کردیم و در کنار هم با عشق زندگی رو گذروندیم. دو پسر و یک دختر داریم که هر سه موفق و تحصیل کرده هستن و در کنار هم واقعا شادیم.
آقا پسر عزیزشون عکس رو ارسال کردن و تعریف کردن که: آقای داماد 21 ساله در مجلسی داشتن عکاسی میکردن که عروس خانم 16 ساله رو میبینن و عاشق میشن و خلاصه این ازدواج سر میگیره. برای این زوج عزیز آرزوی عشق روز افزون داریم و امید که کنار خانواده عزیزشون شاد و خوشبخت باشن.
عروس خانم 22 ساله و آقای داماد 26 ساله بودن و منزلشون در بازارچه قوامالدوله، باغ معیر سنگلج زندگی میکردن و خودشون هم در بخش داروسازی دانشگاه تهران مشغول فعالیت بودن و حاصل این ازدواج یک دختر. اون سالها مد این بوده که به جای تاج، ریشه تور را آهار میزدن و به این صورت که میبینید شبیه تاج درست میکردن و چقدر زیبا بود.
پاسخ ها