کمپانی والت دیزنی که امروز یکی از بزرگترین اسمها توی دنیای سرگرمیه، یه زمانی فقط یه کارگاه کوچیک برای ساخت انیمیشن بود. داستان از سال 1923 شروع شد، وقتی دو برادر، والت دیزنی و روی دیزنی، تصمیم گرفتن توی لسآنجلس یه استودیو کوچولو راه بندازن. والت که عاشق نقاشی و داستانسرایی بود، رویای ساختن دنیایی پر از تخیل رو توی سر داشت.
اولین پروژهشون یه سریال انیمیشنی به اسم "آلیس در سرزمین کارتون" بود که ترکیب انیمیشن و تصاویر واقعی بود. این پروژه توجه چندتا استودیو بزرگ رو جلب کرد، ولی موفقیت واقعیشون وقتی بود که والت دیزنی شخصیت معروفش، میکی ماوس، رو خلق کرد. این موش بامزه اولین بار توی انیمیشنی به اسم "Steamboat Willie" در سال 1928 دیده شد که اولین انیمیشن با صدای هماهنگ هم بود.
بعد از موفقیت میکی ماوس، دیزنی شروع کرد به ساخت فیلمهای بلند انیمیشنی. اولین فیلم بلندشون، "سفیدبرفی و هفت کوتوله"، توی سال 1937 اکران شد و یه شاهکار بود! این فیلم باعث شد دیزنی به یه برند معتبر توی صنعت انیمیشن تبدیل بشه.
دیزنی به مرور زمان فقط به انیمیشن اکتفا نکرد و شروع کرد به ساخت فیلمهای زنده (لایو اکشن)، پارکهای تفریحی (مثل دیزنیلند که اولینش توی سال 1955 افتتاح شد)، و محصولات جانبی دیگه. هدفش این بود که جادوی دیزنی رو به زندگی مردم بیاره.
والت دیزنی توی سال 1966 از دنیا رفت، ولی رویای اون ادامه پیدا کرد. برادرش روی و تیم دیزنی تلاش کردن که این کمپانی رو گسترش بدن. امروز، دیزنی مالک برندهای بزرگی مثل پیکسار، مارول، لوکاسفیلم (سازنده جنگ ستارگان)، و فاکس قرن بیستم هست.
اگه بخوایم یه نگاه کلی بندازیم، دیزنی از یه استودیوی کوچیک انیمیشن به یه امپراتوری بزرگ توی دنیای سرگرمی تبدیل شد. همه اینا از رؤیای یه مرد شروع شد که میخواست شادی و تخیل رو به مردم دنیا هدیه بده. والت دیزنی با کارهاش بهمون نشون داد که با خلاقیت و پشتکار، حتی غیرممکنها هم ممکن میشن!
راپانزل، یه دختر مهربون و موطلاییه که موهاش یه قدرت جادویی دارن! ولی خب، یه جادوگر بدجنس اونو توی یه برج بلند زندونی کرده و نمیذاره از اونجا بره بیرون. یه روز یه دزد شیطون به اسم فلین رایدر که دنبال پناهگاه میگرده، اتفاقی به برج راپانزل میرسه. راپانزل تصمیم میگیره از این فرصت استفاده کنه و بالاخره از برج فرار کنه تا دنیا رو ببینه. توی این ماجراجویی هیجانانگیز، اونا دوستای جدید پیدا میکنن و کلی ماجراهای بامزه و خطرناک رو تجربه میکنن. این انیمیشن پر از خنده، دوستی و لحظههای قشنگه که نشون میده آزادی و رویاها چقدر مهمن!
یه زمانی توی دنیای کوماندرا، آدما و اژدهاها کنار هم زندگی میکردن. ولی یه نیروی بد به اسم دروون اومد و همه چی رو به هم ریخت. اژدهاها خودشون رو قربونی کردن تا دنیا رو نجات بدن. حالا بعد از سالها، رایا، یه دختر شجاع، دنبال آخرین اژدها میگرده تا دوباره صلح رو به کوماندرا برگردونه. توی این سفر پرماجرا، رایا یاد میگیره که اعتماد کردن به آدما چقدر مهمه و همراه با دوستاش و اژدهای بامزهای به اسم سیسو، تلاش میکنه دنیا رو نجات بده!
قصهی دو خواهریه، السا و آنا. السا یه قدرت جادویی داره که میتونه همهچیز رو یخی کنه، ولی چون از قدرتش میترسه، خودش رو از همه، حتی خواهرش، دور کرده. وقتی قدرت السا ناخواسته کل قلمرو رو تو زمستون ابدی فرو میبره، آنا همراه با یه آدمبرفی بامزه به اسم اولاف و یه کوهنورد شجاع به اسم کریستف راهی میشه تا خواهرشو پیدا کنه و دوباره صلح رو برگردونه. این قصه پر از عشق خواهرانه، ماجراجویی و آهنگهای قشنگه!
ماجرای دوم تو یه دنیای جادویی و پر رمز و رازه. السا صدای عجیبی رو میشنوه که اونو به سمت جنگلی افسانهای میکشونه. اون همراه با آنا، کریستف، اولاف و اسون (گوزن مهربون)، وارد ماجراجویی جدیدی میشن تا راز قدرت السا و گذشتهی خانوادهشون رو کشف کنن. این سفر پر از لحظههای خندهدار، هیجانانگیز و البته کلی آهنگ جدید و شنیدنیه!
زوتوپیا یه شهره که همهی حیوانا توش کنار هم زندگی میکنن، از کوچولوهایی مثل موش گرفته تا گندههایی مثل فیل. جودی هاپس، یه خرگوش شجاع، اولین پلیس خرگوش شهر میشه و میخواد ثابت کنه که اندازهاش مهم نیست! توی این راه با یه روباه زرنگ به اسم نیک وایلد دوست میشه و با هم میخوان یه راز بزرگ رو کشف کنن. این انیمیشن پر از ماجراجویی، خنده و درسهای قشنگ در مورد دوستی و تلاش برای رسیدن به رویاست!
قصهی شیرشاه دربارهی شیری کوچولو به اسم سیمباست که پسر پادشاه جنگله. سیمبا کلی ماجراجویی میکنه تا یاد بگیره چطور مثل باباش، موفاسا، یه رهبر شجاع باشه. ولی یه روز، عموی بدجنسش اسکار نقشه میکشه تا تاج و تخت رو از سیمبا بگیره. سیمبا باید یاد بگیره که با گذشتهش روبهرو بشه، دوستای وفادارش مثل تیمون و پومبا کمکش کنن و دوباره جایگاهش رو پس بگیره. این انیمیشن پر از عشق، دوستی و درسهایی درباره شجاعته!
استیچ!
استیچ! قصهی یه موجود فضایی بامزه و خرابکاره که از آزمایشگاه فرار میکنه و اتفاقی روی زمین فرود میاد. اونجا با یه دختر کوچولوی مهربون به اسم لیلو آشنا میشه. لیلو فکر میکنه استیچ یه سگ عجیبغریبه و اونو به خونهشون میبره. ولی خب، استیچ نه فقط خرابکاری میکنه، بلکه کمکم یاد میگیره خانواده یعنی چی و چقدر مهمه. این انیمیشن پر از خنده، هیجان و درسهای قشنگ درباره عشق و دوستیه!
میدونستید که میشه تمام انیمیشنهایی رو که بهتون معرفی کردیم توی نی نی سایت ببینید!
پس دست بکار بشید و با یه ظرف پر از پف فیل بشینید جلوی تلویزیون و لذت ببرید.
پاسخ ها