اول بهتره به این سوال جواب بدید و بعد مطلب زیر رو بخونید.
تک فرزندان کودکانی هستند که یا خواهر و برادر ندارند و یا به فرزندی پذیرفته میشوند. در قرن بیستم نرخ تولد و اندازه خانواده ها به وضوح کاهش یافته و از طرف دیگر تعداد خانواده های تک فرزند رو به افزایش است.
عواملی از قبیل نگرانی برای تأمین آینده بچهها، فراهم کردن موقعیت و امکانات موفقیت بیشتر برای فرزند، شرایط اقتصادی حاکم بر خانوادهها، شاغل بودن والدین، ترس از دست دادن شغل و محدود شدن فعالیتهای اجتماعی مادر، ازدواج دیر هنگام و ... میتوانند علت شیوع این پدیده در اجتماع باشند.
از مهمترین پیامدهای فردی تک فرزندی میتوان به وابستگی شدید والدین به فرزند، حساسیت بیش از اندازه نسبت به آنان، نگرانی و استرس برای والدین و نیز برای فرزند، نبود یک خواهر یا برادر در کنار خود و درنتیجه تلاش ناکافی در زندگی و فرزندسالاری و ... نام برد.
بیشتر والدین فکر میکنند چون فقط همین یک فرزند را دارند، پس باید هرچه خواست برایش تهیه کنند و هرکاری که گفت انجام بدهند و تمام سرمایههای مادری و معنوی خود را در اختیار او بگذارند که متاسفانه برای رشد شخصیت فرزند بسیار بد است. هریک از این رفتارها یعنی محبت و رسیدگی بیش از حد و یا سختگیری و انتظارات بیش از حد میتواند به فرزند آسیب برساند. بنابراین اگر والدین و اقوام تک فرزندها با اصول اولیه تربیت فرزند آشنا نباشند، از آنجا که تمام توجه خود را روی آنان متمرکز میکنند خواسته یا ناخواسته با این فشار زیاد منجر به آسیب پذیری آنان خواهند شد.
گاهی این رفتار و توقعات والدین به شکلی است که تک فرزندان احساس مسوولیت زیادی پیدا میکنند و در نتیجه این فرزندان خودشان را مسوول حفاظت از قوانین، ارزشها و توقعات خانواده و حتی به اشتباه خودشان را مسوول برطرف کردن نقایص و کاستی های والدین میدانند و دائم در پی این هستند که نیازهای عاطفی و یا آرزوهای برآورده نشده آن ها را برآورده کنند.
تک فرزندان اهل ارتباط برقرار کردن با دیگران هستند ولی ممکن است در ارتباطات اجتماعی دچار درجاتی از اضطراب بشوند. آنها همیشه نگران کفایتخود و نحوه پذیرش و ارزیابی دیگران از عملکردشان هستند. آنها دوست دارند عملکردشان از نظر اجتماع، خوب، مناسب، بی نقص و کامل باشد و به ارزیابی اجتماع از خودشان اهمیت زیادی میدهند و همین مسأله میتواند آنها را در موقعیتهای اجتماعی دچار اضطراب کند.
سندرم تک فرزندی در واقع مجموعهای از مشکلات است که ریشه اصلی آن مربوط به تنها بزرگ شدن کودک در خانواده میشود. بسیاری از روانشناسان معتقدند که این سندرم معمولاً اثر منعکسکننده منفی برای کودکان تک فرزند در پی خواهند داشت. این سندرم اغلب بعد از تولد کودک گسترش پیدا میکند و بیشتر جنبه رفتاری دارد تا بیولوژیکی و اغلب در کودکانی مشاهده میشود که تنها فرزند خانواده هستند و همچنین میتواند عوارض بسیار جدی را در شیوه زندگی کودک به وجود آورد؛ چراکه کودکانی که دچار این سندرم میشوند لوس، خودخواه و خودمحور هستند.
سندرم تک فرزندی بر این باور است؛ کودکانی که تک فرزند هستند و خواهر و برادر ندارند، در واقع افرادی ضداجتماعی خواهند بود و نمیتوانند بهدرستی با دیگران ارتباط داشته باشند. گاهی اوقات والدین با رفتارهایی که از خود در برابر کودک نشان میدهند، میتوانند صفات منفی مرتبط با این سندرم را در او افزایش دهند.
از کجا سندروم تک فرزندی را بفهمیم؟
درصورتیکه علائم و نشانههای زیر را در رفتار و حرکات فرزند خود مشاهده نمودید، ممکن است او دچار عوارض سندرم تک فرزندی شده باشد و لازم است شما والدین عزیز به فکر راه درمان این رفتارهای نامناسب باشید:
گاهی اوقات این پدر و مادرها هستند که باعث میشوند، در فرزندشان سندرم تک فرزندی بروز کند و او دچار رفتارهای نامطلوب و منفی شود؛ لذا اگر میخواهید از این اتفاق جلوگیری نمایید، بهتر است راهکارهای زیر را انجام دهید:
سعی کنید از فرزند خود بیش از حد مراقبت نکنید؛ اگرچه همه والدین دوست دارند در همه حال پشتیبان و حامی فرزندان خود باشند، اما این امر نباید تبدیل به مراقبت بیش از حد شود. شما بهعنوان پدر و مادر باید به کودک خود اجازه دهید تا روی پای خودش بایستد، با مشکلات مواجه شود و مراقب خود باشد. پیشنهاد می شود درباره تاثیر پدر در تربیت کودکان را بخوانید.
سعی کنید نسبت به کودک قانونمند باشید؛ نه خیلی سختگیر و نه اینکه کودک را به حال خود رها کنید؛ کودکی که تک فرزند است باید بهخوبی بداند اگرچه تنها بچه پدر و مادر خود محسوب میشود، اما این بدان معنا نیست که همه چیز برای او است و امکانات موجود باید تقسیم شوند. در اینجا لازم است والدین فرزند خود را قانونمند تربیت کنند و مهارتهایی نظیر گذشت، رعایت نوبت، همکاری و … را به او آموزش دهند، البته متناسب با سن کودک.
سعی کنید از کودک خود انتظارات غیرواقعی نداشته باشید؛ قرار نیست فرزندتان همه آرزوهای دست نیافتی شما را به واقعیت تبدیل کند. شما بهعنوان والدین باید با او شبیه یک انسان معمولی رفتار کنید و انتظارات معقول از او داشته باشید. پس انتظارات خود را از کودکتان واقعبینانه کنید و اجازه دهید به آنچه علاقه دارد برسد.
سعی کنید در شرایط مختلف اجازه دهید کودک خودش تصمیم بگیرد؛ درصورتیکه شما بخواهید بهجای فرزندتان فکر کنید و تصمیم بگیرید، او نمیتواند خیلی از مهارتها را یاد بگیرد، بنابراین گاهی اوقات در برخی از موارد او را راهنمایی کنید و اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد، افکارش را بشناسد و راهکار مناسب را انتخاب کند
پاسخ ها