نور آفتاب از پنجرههای چوبی خونهمون توی عباسآباد به داخل میتابید. اون روز، قرار بود چند تا از دوستام برای ناهار بیان و من از صبح مشغول تمیز کردن خونه و آماده کردن غذا بودم. عباسآباد با طبیعت بکر و هوای تازهش همیشه حالم رو خوب میکرد، ولی اون روز، یه اتفاق ساده همه برنامههام رو به هم ریخت.
ساعت حدود 10 صبح بود و من داشتم سبزیها رو توی سینک میشستم. یهو متوجه شدم آب دیگه پایین نمیره و داره توی سینک جمع میشه. اول فکر کردم شاید یه تیکه سبزی یا چیزی جلوی راه رو گرفته. دستم رو بردم توی آب و یه کم آشغال بیرون آوردم، ولی فایده نداشت. آب همچنان بالا میموند و یه بوی بد هم کمکم داشت بلند میشد. با خودم گفتم: "نه، الان وقت این دردسر نیست! مهمونا دارن میان!"
تلاش برای نجات
سریع رفتم سراغ انباری و یه پلانجر قدیمی پیدا کردم. همیشه شنیده بودم که تلمبه میتونه گرفتگی رو باز کنه. با کلی زور شروع کردم به فشار دادن، ولی فقط صدای آب و حباب اومد و هیچی عوض نشد. کلافه شده بودم. ساعت داشت تند میرفت و من نمیتونستم آشپزخونه رو با این وضع رها کنم. به ذهنم رسید که با آب جوش امتحان کنم. یه کتری آب جوشوندم و بهآرامی ریختم توی سینک، ولی فقط یه کم بخار بلند شد و آب همونجا موند.
تلفن رو برداشتم و به خواهرم، مینا، زنگ زدم. گفتم: "مینا، سینک گرفته، چیکار کنم؟" اونم که همیشه راهحلهای خونگی بلده، گفت: "جوش شیرین و سرکه بریز، معجزه میکنه!" سریع یه فنجان جوش شیرین و سرکه رو قاطی کردم و ریختم توی لوله. حبابها شروع کردن به بالا اومدن و من امیدوار شدم که بالاخره درست بشه. ولی بعد از 20 دقیقه، وقتی آب گرم ریختم، دیدم هیچ فرقی نکرده. مینا رو دوباره زنگ زدم و گفتم: "فایده نداشت، حالا چی؟" گفت: "دیگه وقتشه یکی رو خبر کنی!"
جستجوی راه نجات
با خودم فکر کردم که توی عباسآباد، اونم وسط روز، پیدا کردن یه سرویس خوب شاید سخت باشه. مهمونام ساعت 1 میرسیدن و من فقط چند ساعت وقت داشتم. گوشیام رو برداشتم و شروع کردم به گشتن. چند تا شماره پیدا کردم، ولی یا خطشون مشغول بود یا میگفتن "امروز پر هستیم." حسابی استرس گرفته بودم. یه لحظه یادم اومد که یکی از همسایهها از یه شرکت محلی تعریف کرده بود. توی اینترنت سرچ کردم و اسم لوله بازکنی شمال رو دیدم.
سایتشون رو باز کردم و دیدم که خدماتشون توی کل مازندرانه و نظرات خوبی هم دارن. با شماره 09114271010 تماس گرفتم. یه آقایی با صدای مطمئن جواب داد و گفت: "سلام، چطور میتونیم کمکتون کنیم؟" جریان رو توضیح دادم و گفتم توی عباسآبادم و عجله دارم. گفت: "نگران نباشید، تو 30 دقیقه اونجاییم." با خودم گفتم: "30 دقیقه؟ امیدوارم به موقع برسن!"
ناجیهای روز
تقریباً نیم ساعت بعد، صدای زنگ در اومد. دو تا تکنسین با لباس کار و یه جعبه ابزار جلوی در بودن. با لبخند سلام کردن و گفتن: "سینکتون کجاست؟" سریع آشپزخونه رو نشونشون دادم و گفتم: "مهمونا دارن میان، لطفاً سریع درستش کنید!" اونا هم با خونسردی گفتن: " خیالتون راحت باشه، تو چند دقیقه حلش میکنیم."
یکی از تکنسینها زیر سینک رو نگاه کرد و گفت: "فکر کنم یه گرفتگی عمیقه. توی عباسآباد، به خاطر رطوبت و آب سخت، رسوبات توی لولهها زیاد میشه." بعد یه دستگاه فنر برقی آوردن و شروع کردن به کار. صدای دستگاه بلند بود، ولی فقط چند دقیقه طول کشید تا آب با سرعت پایین رفت. تکنسین دوم گفت: "یه توده رسوب و آشغال بود. اگه دیرتر خبر میکردید، بوی بد کل خونه رو میگرفت!"
راز این گرفتگی
بعد از تموم شدن کار، ازشون پرسیدم: "چرا اینجوری شد؟ من که مراقب بودم چیزی نره تو لوله." جواب دادن: "توی مناطق مرطوب مثل عباسآباد، آب سخت رسوبات آهکی درست میکنه که به مرور لوله رو تنگ میکنه. یه کم بیوفیلم هم بود که توی این رطوبت طبیعیه." بهم پیشنهاد دادن که یه صافی توی سینک بذارم و هر چند ماه یه بار با جوش شیرین و آب گرم تمیز کنم. گفتن: "این کار سادهست و جلوی این مشکلات رو میگیره." تشکر کردم و گفتم: "حتماً امتحان میکنم!"
هزینهای که خیالم رو راحت کرد
وقتی کار تموم شد، نوبت به پرداخت رسید. فکر میکردم چون عجله داشتم، گرونتر حساب کنن. ولی وقتی گفتن 400 هزار تومن، با خوشحالی گفتم: "واقعاً منصفانهست!" تکنسینها گفتن: "ما کارمون رو درست انجام میدیم که مشتری راضی باشه." خداحافظی کردن و رفتن، و من تونستم آشپزخونه رو تمیز کنم و غذام رو به موقع آماده کنم. مهمونام که رسیدن، هیچکس نفهمید اون صبح چه دردسری کشیدم!
درسی که گرفتم
اون روز توی عباسآباد بهم یاد داد که توی مناطق مرطوب، یه سرویس خوب چقدر میتونه فرق ایجاد کنه. اگه "لوله بازکنی شمال" نبود، شاید ناهارم به هم میریخت و روزم خراب میشد. حالا هر وقت توی خونهمون توی عباسآباد مشکلی پیش بیاد، میدونم کی رو باید خبر کنم.
اگه شما هم توی عباسآباد یا شهرهای اطراف زندگی میکنید، این جور خدمات به کارتون میاد. مثلاً توی نوشهر، که نزدیک ماست، یه تیم حرفهای میتونه توی بارون و رطوبت کمکتون کنه. یا اگه توی نشتارود باشید، با اون همه ویلا و رطوبت دریا، داشتن یه سرویس مطمئن ضروریه. حتی توی کلارآباد، که پر از خونههای ییلاقیه، این خدمات میتونه روزتون رو نجات بده.
نتیجهگیری
عباسآباد با همه قشنگیهاش، گاهی با یه گرفتگی ساده میتونه غافلگیرتون کنه. ولی با یه انتخاب درست و یه کم پیشگیری، میشه از این مشکلات راحت گذشت. ما که از لوله بازکنی شمال راضی بودیم و حالا خیالمونه که هر وقت لازم باشه، یه تیم حرفهای با یه زنگ فاصلهست.
دیگه چه خدماتی ارائه میدن؟
پاسخ ها