گزیده ابیات از اشعار پروین اعتصامی/بخش دوم منبع دیوان شعر:سایت گنجور *** اگر حکایت بهرام گور میپرسی
شکار گور شد ای دوست عاقبت بهرام ۲ واعظیم اما نه بهر خویشتن
از برای دیگران بر منبریم ۳
آگه از عیب عیان خود نهایم
پردههای عیب مردم میدریم ۴ دهر گرگیست گرسنه، رخ از او برگیر
چرخ دیویست سیه دل، دل ازو بستان ۵ خرد استاد و تو شاگرد و جهان مکتب
چه رسیدت که چنین کودنی و نادان ۶ خانگی باشد اگر دزد، بصد تدبیر
نتوان کرد از آن خانه نگهبانی ۷ ندیدی لاشههای مطبخ خونین شهرت را
اگر دیدی، چرا بر سفرهاش هر روز مهمانی ۸ شنیدهاید که آسایش بزرگان چیست: برای خاطر بیچارگان نیاسودن بکاخ دهر که آلایش است بنیادش مقیم گشتن و دامان خود نیالودن ۹ زانکس که نام خلق بگفتار زشت کشت
دوری گزین که از همه بدنامتر هموست ۱۰ آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست ۱۱ مردم آنانند کز حکم و سیاست آگهند
کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر ۱۲ جز حقیقت، هر آنچه میگوئیم
هایهوئی و بازی و هوسی است ۱۳ ز نرد زندگی ایمن مشو که طاسک بخت هزار طاق پدید آرد از پی یک جفت به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ هزار قرن در آغوش خاک باید خفت ۱۴ معرفت هر چه هست در معنی است
نه درین صورت پدیدار است ۱۵ بروزگار جوانی، خوش است کوشیدن
چرا که خوشتر ازین، وقت و روزگاری نیست ۱۶ عادت ما این بود، بر ما مگیر
نه کمان آسایشی دارد، نه تیر ۱۷ مباف جامهٔ روی و ریا، که جز ابلیس
کس این دو رشتهٔ پوسیده پود و تار نکرد ۱۸ تو شاد باش و دل آسوده زندگانی کن
سگان، به بدسری روزگار معتادند ۱۹ خلید خار درشتی بپای طفلی خرد بهم برآمد و از پویه باز ماند و گریست بگفت مادرش این رنج اولین قدم است ز خار حادثه، تیه وجود خالی نیست هنوز نیک و بد زندگی به دفتر عمر نخواندهای و بچشم تو راه و چاه، یکیست ۲۰ چو زخم کارگر آمد، چه سر، چه سینه، چه پای
چو سال عمر تبه شد، چه یک، چه صد، چه دویست **** گردآوری:ابوالقاسم کریمی تهران-ورامین ۱۹ فروردین ۱۴۰۰
پاسخ ها