تا به حال با خودتان فکر کردهاید که چرا ما به چای خانههای خود میگوییم:«قهوهخانه»؟ مگر ایران سرزمین چای نیست؟ پاسخ منفی است! قدمت قهوه در ایرانها سالها از چای بیشتر است و روز روزگاری قهوه سیاه ایرانی برای خود یک سبک خاص در دم کردن قهوه بود. برای آشنایی با داستان قهوه و البته شکست آن از چای با چطور همراه شوید.
چند روایت درباره کشف وجود دارد که با افسانه گره خورده است. قصه اول این است که درخت قهوه ابتدا در مناطق مرتفع جنوب غربی اتیوپی رشد میکرد و از آنجا به یمن راه یافت. یکی از داستانهای معروف درباره کشف قهوه، حکایت چوپانی به نام خالد است که مشاهده کرد بزهایش پس از خوردن دانههای قرمز یک درخت، انرژی بیشتری دارند. او این موضوع را با صوفیان محلی در میان گذاشت و آنها از این دانهها نوشیدنی تهیه کردند.
افسانه دوم به ما میگوید که یک عارف صوفی، عالم و پزشک یمنی قهوه را کشف کرده است. شیخ علی بن عمر الشاذلی با اتهاماتی واهی از به کوه های یمن تبعید شده در کوهستان گیاهی با گل های سفید و دانههای قرمز را کشف کرد. شیخ ر رفتار حیوانات را پس از خوردن این گیاه مشاهده کرد و پس از آن با گیاه تازه کشف شده نوشیدنی دم کرد. پس از چندین آزمایش، او به دمنوشی رسید که امروزه با نام قهوه میشناسیم.
صوفیان یمنی در قرون اولیه، قهوه را در شبزندهداریها و مراسم ذکر مینوشیدند و از آن برای افزایش تمرکز و انرژی بهره میبردند. دو شخصیت صوفی یمنی، شیخ علی بن عمر الشاذلی و ابوبکر بن عبدالله العیدروس، از نخستین کسانی بودند که این نوشیدنی را به یاران خود معرفی کردند و از اثرات شگفتانگیز آن برای آرامش روح و روان سخن گفتند.
در قرون بعدی، نوشیدن قهوه در شبهجزیره عربستان و سپس در سراسر سرزمینهای عربی بهسرعت رواج یافت. این نوشیدنی بهویژه در مکه و مدینه به محبوبیت بسیاری رسید، اما مخالفانی نیز داشت؛ برخی فقها به دلیل شباهت قهوه به شراب، آن را مکروه میدانستند.
همانطور که به احتمال زیاد تاکنون حدس زدهاید، قهوه بهواسطه مسیرهای تجاری دریایی و زمینی از یمن و البته حجاز آن روز و عربستان امروز وارد ایران شد. بندر مُخا در یمن، که نام قهوه موکا (Mocha) از آن گرفته شده است، مرکز اصلی تجارت قهوه در آن زمان بود. بازرگانان عرب، قهوه را از طریق دریای سرخ به مصر و از طریق خلیج فارس به بندرعباس و بوشهر منتقل میکردند. سپس از آنجا، قهوه به شهرهای داخلی ایران مانند شیراز، اصفهان و تبریز ارسال میشد.
نقش کلیدی در این تجارت را بازرگانان ایرانی و عرب بر عهده داشتند. جالب است بدانید یکی از افراد مهم در این زمینه، شیخ صفیالدین اردبیلی، بنیانگذار سلسله صفوی، بود که با صوفیان یمنی ارتباط داشت و از طریق آنها با قهوه آشنا شد.
در سوی دیگر ماجرا حجاج و زائرانی که برای انجام حج به مکه میرفتند، با قهوه آشنا میشدند و آن را به ایران میآوردند. بازرگانان نیز در سفرهای تجاری خود این دانههای معطر را به ایران میآوردند. بهتدریج و با گذر زمان قهوه جایگاه خود را در فرهنگ ایرانیان پیدا کرد و تبدیل به نوشیدنی اصلی آنها شد.
قهوهای که از یمن به ایران میرسید، در بازارهای ایران جایگاه ویژهای داشت. شرکتهای اروپایی، همچون کمپانیهای هلندی و انگلیسی، نیز نقش عمدهای در تجارت قهوه ایفا میکردند. این کمپانیها به ایران قهوه میفروختند و حتی در برخی موارد، قهوه را از ایران به اروپا صادر میکردند.
بازرگانان ایرانی و عرب به تجارت این کالا بین یمن و خلیج فارس مشغول بودند. در برخی گزارشها آمده است که قهوه از طریق هند و با قیمتهایی مشخص وارد ایران میشد. بازرگانان ایرانی و هندی در بازارهای شهرهای مختلف به تجارت این نوشیدنی میپرداختند و حتی در مواردی، برای افزایش فروش، قهوههای مخلوط به مشتریان عرضه میکردند.
نخستین اشارات به قهوه در متنهای ایرانی نیز به دوره صفویه بازمیگردد. در این زمان امپراتوری ایران یک بار به اوج بازگشته بود و دربار صفوی بار دیگر میزبان سفرای کشورهای دیگر بود. شاهان صفوی، بهویژه شاه عباس بزرگ، قهوه را بهعنوان نوشیدنی رسمی در دربار معرفی کردند. قهوهخانههایی در نزدیکی کاخها و بازارها ساخته شد و مقامی به نام قهوهچیباشی در دربار مسئولیت بخش قهوه را بر عهده داشت و سالانه ۵۰ تومان حقوق به علاوه سهمیه گندم دریافت میکرد.
قهوه به عنوان بخشی از روال معمول دربار صفوی سرو میشد. به ویژه در پذیرایی از سفیران خارجی، همیشه با شیرینی قبل از غذا سرو میشد.
هر تصوری که از قهوه امروزی دارید رها کنید. قهوه دوران صفویه غلیظترین قهوهای بود که به فکر یک نفر میرسد. در ایران صفوی، قهوه سیاه و قوی نوشیده میشد که واکنشهای متفاوتی از مسافران اروپایی به دنبال داشت. برای مثال، دکتر جان فرایر در خاطرات خود مینویسد:
«قهوهخانههای آنها، جایی که قهوهای بهتر از هر جای دیگری به فروش میرسد، که وقتی جوشانده میشود، روغن یا کرمی سیاه روی آن شناور است، و وقتی اینگونه نباشد، از نوشیدن آن امتناع میکنند.»
یک اروپایی دیگر قهوههای ایرانی را نوشیدنیها ناخوشاینده سوختهای میدانست که خوشمزه نبود، اما سالم بود.
در ایران، قهوه به روشهای خاصی تهیه و سرو میشد. ابزارهایی مانند «قهوهجوش» که از جنس مس یا برنج بود، وسیله اصلی دم کردن قهوه بود. قهوه را با آب در قهوهجوش میجوشاندند و سپس در فنجانهای کوچک سرو میکردند. گاهی به قهوه ادویههایی مانند هل، دارچین یا زعفران اضافه میکردند تا طعم و عطر آن را بیشتر کنند.
جالب این جا است که مطابق با رویه عمومی در آن دوره، تصاویر ابزارهای قهوهسازی بر روی سنگ قبرها نقش میبست که متوفیان را به عنوان اعضای صنف صاحبان قهوهخانه مشخص میکرد.
انگلبرت کمپفر، پزشک، طبیعیدان و جهانگرد اهل آلمان که در زمان صفوی به ایران و اصفهان سفر کرده بود درباره شیوه درست کردن قهوه در ایران چنین مینویسد:
جالب است که قهوه نهتنها بهعنوان یک نوشیدنی بلکه بهعنوان بخشی از فرهنگ و هنر ایران شناخته میشد. شاعران و نویسندگان ایرانی در آثار خود به قهوه و قهوهخانهها اشاره کردهاند. برای مثال، در شعرهای دوره صفوی و قاجار، قهوه بهعنوان نمادی از محفلهای دوستانه و گفتوگوهای شبانه بهکار رفته است.
در نقاشیهای ایرانی نیز تصاویری از قهوهخانهها و افراد در حال نوشیدن قهوه دیده میشود. این تصاویر نشاندهنده اهمیت قهوهخانهها بهعنوان مکانهای تجمع و تبادل فرهنگی است. موسیقیدانان و نقالان نیز در قهوهخانهها به اجرای برنامههای خود میپرداختند و این مکانها به مراکز فرهنگی آن زمان تبدیل شده بودند.
اما به مرور و با گذر زمان و تغییرات سیاسی و اقتصادی چای از قهوه پیشی گرفت. در قرن نوزدهم، تحت تأثیر کشورهای اروپایی، بهویژه روسیه و بریتانیا، چای بهتدریج جایگزین قهوه شد و به نوشیدنی محبوب ایرانیان تبدیل شد. یکی از دلایل این تغییر، تجارت گسترده چای از طریق مسیرهای شمالی و شرقی بود. بریتانیا که در هند و سیلان تولیدکننده بزرگ چای بود، از طریق کمپانی هند شرقی به ترویج مصرف چای در ایران پرداخت.
از نظر اقتصادی، قیمت چای نسبت به قهوه کمتر بود و به دلیل افزایش مالیات بر واردات قهوه توسط مقامات قاجار، مصرف قهوه هر روز کمتر شد. ذر نتیجه، فرهنگ نوشیدن چای در مراسمهای رسمی و خانوادگی جایگاه ویژهای پیدا کرد و سنتهای مربوط به نوشیدن قهوه به حاشیه رانده شد.
قهوه از دیدگاه طب سنتی ایرانی دارای خواص زیادی بود و همواره درباره فواید و مضرات آن بحث میشد. پزشکان و حکمای ایرانی به خواص دارویی قهوه توجه داشتند و آن را بهعنوان دارویی برای درمان برخی بیماریها توصیه میکردند. برای مثال، قهوه بهعنوان مقوی معده، مفید برای کاهش فشار خون و تسکیندهنده سردرد شناخته میشد.
در برخی نسخههای طب سنتی، مصرف قهوه برای افرادی که به خماری دچار میشدند، توصیه میشد و حتی بهعنوان درمانی برای بیخوابی و اضطراب کاربرد داشت. با این حال، پزشکان سنتی به برخی اثرات مضر قهوه نیز اشاره کردهاند؛ از جمله اینکه مصرف بیش از حد قهوه میتواند موجب سردرد، کاهش میل جنسی و بیخوابی شود.
با گذشت زمان، قهوه همچنان بهعنوان نوشیدنی محبوبی در برخی مناسبتها و محافل خاص باقی ماند. در روضهها و مراسم مذهبی نیز گاه از قهوه استفاده میشد. امروزه، قهوهخانههای سنتی ایران، بهویژه در شهرهایی چون اصفهان، تهران و شیراز، هنوز هم بهعنوان یادگاری از دوران گذشته شناخته میشوند.
با ورود کافیشاپهای مدرن و فرهنگ نوشیدن قهوه به سبک غربی، قهوه جایگاه جدیدی در میان نسل جوان پیدا کرده است. برندهای بینالمللی و کافههای زنجیرهای به ایران وارد شدهاند و فرهنگ جدیدی از نوشیدن قهوه را به ارمغان آوردهاند که هیچ نسبتی با قهوههای سیاه ایرانی ندارد. این سالها، قهوه نهتنها بهعنوان یک نوشیدنی روزمره بلکه بهعنوان بخشی از سبک زندگی مدرن شناخته میشود.
پاسخ ها