خیلیها تصور میکنند بعد از خیانت، همهچیز برای همیشه تغییر میکند؛ پردههای حرمت میافتند، هر دو طرف صدمه روحی و روانی میبینند و اعتمادی باقی نمیماند. بااینحال، جلب اعتماد از دست رفته و بازسازی رابطه بعد از خیانت غیرممکن نیست. در این مقاله یاد میگیریم که اگر خیانت دیدهایم، چگونه با خیانت کنار بیاییم و اگر خیانت کردهایم، اعتماد از دست رفته را چگونه برگردانیم.
اعتماد کردن عنصر اصلی رابطه سالم است. بهسبب این ویژگی مثبت، میتوانیم با خیال راحت خود را نزد طرف مقابل آسیبپذیر کنیم و در سختترین شرایط احساس امنیت داشته باشیم. بعضی رفتارها این اعتماد را خدشهدار میکنند، از جمله:
روابط سالم بر اساس صداقت شکل میگیرند. زمانی که صداقت به هر دلیلی در رابطه از بین میرود، زمینه بیاعتمادی فراهم و نشانههای آن پدیدار میشود.
واضحترین نشانههای بیاعتمادی در رابطه عبارتاند از:
اعتماد از دست رفته همیشه قابلبازیابی نیست. برخی نشانهها مشخص میکنند امیدی به جلب اعتماد از دست رفته هست یا نه. مثلا هر دو طرف باید بخواهند برای احیای رابطه تلاش کنند و هدف مشترک هر دو باید بازسازی حس امنیت باشد. فرد آسیبدیده این فرصت را دارد که درباره شیوه ادامه رابطه و اعتماد مجدد تصمیم بگیرد بیآنکه هیچیک از آنها وارد فرایند مخرب بازجویی و دفاع از خود شوند.
اولین مرحله بعد از خیانت به اعتماد همسر، ابراز تأسف و تمایل به جلب اعتماد از دست رفته است. طرف مقابل نیز باید آماده حرفزدن، شنیدن و بررسی تمام رفتارهای باشد که ممکن است در شکلگیری خیانت مؤثر بوده باشند. نیازی به تعریفکردن جزئیات خیانت نیست، اما پاسخ به پرسشها و حل درگیریهای ذهنی فرد خیانتدیده (با کمترین جزئیات ممکن) اولین قدم برای بازسازی رابطه است.
اعتمادشکنی ارتباط شما با همسر و اطرافیانتان را تغییر میدهد. بپذیرید که بعد از این اتفاق ناخوشایند، نمیتوانید مثل گذشته ارتباطی راحت و صمیمی داشته باشید. شاید ناچار شوید با برخی از اطرافیان خود قطع رابطه کنید و بیشتر تمرکزتان را روی گفتوگوی صمیمی با همسرتان بگذارید.
وقتی حدومرزهای رابطه سالم یک بار میشکنند، قوانین ازدواج باید دوباره تعریف شوند. وجود این قوانین سبب میشوند شریک خیانتدیده تا بازسازی کامل اعتماد آسودهخاطرتر و افکارش منسجم باشند. این قوانین با مشورت و رضایت هر دو طرف تعیین میشوند.
جلب اعتماد از بین رفته یکشبه اتفاق نمیافتد و نیازمند گذشت زمان است. صبور باشید و بگذارید شریک زندگیتان آرامآرام با اثرات ناخوشایند این اتفاق کنار بیاید و اعتمادشکنی شما را فراموش کند.
اگر بعد از ازبینرفتن اعتماد تمایل به بازگرداندن آن دارید، اقدامات مفیدی هست که در جایگاه فرد خیانتدیده یا خیانتکننده میتوانید انجام دهید و به حفظ زندگی مشترک کمک کنید.
اگرچه کمتر کسی به دلایل پشت دروغگویی و خیانت اهمیت میدهد، باید بدانیم اعتمادشکنی همیشه نتیجه بدجنسی و اهمیتندادن نیست. گاهی فرد برای آنکه خبری بد را پنهان یا به یکی از اعضای خانواده کمک کند، وارد چنین ماجرایی میشود. اصلا گاهی اوقات خیانت نتیجه یک سوءتفاهم است. فکرکردن به اینها اتفاق پیشآمده را تغییر نمیدهد، اما به فرد خیانتدیده کمک میکند چند دقیقهای خود را جای طرف مقابل بگذارد تا شاید او را درک کند.
اگر میخواهید این اعتماد از دست رفته را بهنحوی بازگردانید، باید بتوانید با شریک خود درباره وضعیت پیشآمده صحبت کنید، بگویید چه احساسی دارید و انتظارتان برای ایجاد اعتماد مجدد را بیان کنید. به صداقت کلام طرف مقابل هنگام ابراز پشیمانی توجه کنید و مطمئن شوید از صمیم قلب متأسف و آماده برقراری ارتباط مجدد است.
وقتی خیانت در رابطهای شکل میگیرد، فرصت دوباره نیازمند بخشیدن است؛ بخشیدن خود و طرف مقابل. دست از سرزنش خود بردارید تا قدرت کنارآمدن با این اتفاق ناخوشایند را پیدا کنید. همسرتان را هم ببخشید و به او فرصت جبران اشتباه بدهید.
بعد از آنکه مفصل درباره اتفاق پیشآمده، آسیبهای ناشی از آن و انتظارات خود صحبت کردید، تصمیم بگیرید این موضوع را برای همیشه کنار بگذارید و در بحثهای بعدی مطرح نکنید. قرار نیست بلافاصله دوباره اعتماد کنید، اما اگر قرار به فرصت دوباره برای بازسازی رابطه است، پیشکشیدن هرباره این مسئله هیچ کمکی به عبور از آن نمیکند.
بنشینید و سنگهایتان را با خود وا بکنید. چرا دست به خیانت زدید؟ بهدنبال تمامکردن رابطه بودید و راه درستش را نمیدانستید؟ نیاز خاصی داشتید که در زندگی مشترک برآورده نمیشد یا همهچیز صرفا اشتباهی احمقانه بود؟ درک انگیزه پشت رفتارتان بخش مهمی از فرایند بازسازی اعتماد از دست رفته است.
جبرانکردن را با عذرخواهی صمیمانه آغاز کنید و بپذیرید که اشتباه کردهاید. به خاطر بسپارید عذرخواهی شما دلیل خوبی برای توجیه اعمالتان نیست و هنگام عذرخواهی کلام سرزنشگر نداشته باشید. بهجای اینکه با عبارتی ساده مثل «ببخشید که اذیتت کردم» انتظار معجزه داشته باشید، دقیق و شفاف و درست عذرخواهی کنید. مثلا بگویید: «متأسفم درباره اینکه کجا هستم به تو دروغ گفتم. باید حقیقت را میگفتم و حالا از اینکه ناراحتت کردهام پشیمانم. مطمئن باش هرگز تکرارش نمیکنم»
پذیرش اشتباه، عذرخواهی و صحبتکردن درباره اتفاق پیشآمده هیچکدام معجزه نمیکنند. ممکن است همسرتان بعد از همه اینها همچنان آماده اعتماد مجدد نباشد و برای فراموشکردن زمان بیشتری بخواهد. اگر چنین است، او را تحتفشار نگذارید. آنچه از دستتان برمیآید انجام دهید و بگویید هر زمان آماده صحبتکردن است، کنارش هستید. مشاور خانواده در این شرایط میتواند هر دوی شما را راهنمایی کند.
آدمها به شیوههای مختلفی با بیاعتمادی کنار میآیند. یکی سخت میبخشد، دیگری آسان؛ یکی زود میبخشد، دیگری دیر؛ یکی برای اعتماد مجدد نیاز دارد کنار همسر خود باشد، دیگری نیازمند تنهایی است. معمولا افراد خیانتدیده به شفافیت و صداقت بیشتر نیاز دارند. با احترام به مرزها و نیازهای همسرتان، روند فراموشی را برایش سادهتر میکنید.
بعد از آنکه اعتماد در رابطهای خدشهدار میشود، ادامهدادن کار راحتی نیست. فرایند بازسازی هم زمانبر است و مدتزمان آن به دلایل سلب اعتماد بستگی دارد. زمانی که مسئله مربوط به دروغ مصلحتی یا سوءتفاهمی جزئی است و فرد خیانتکننده صمیمانه ابراز پشیمانی کرده، ادامهدادن بهمراتب راحتتر از تلاش برای بازسازی رابطه بعد از خیانت است!
قدیمیها معتقد بودند «آدم عاقل از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نمیشود»، اما زمانی که پای زندگی مشترک و ازدواج در میان است، مسئله کمی فرق میکند. اگر بعد از چندینوچند سال ازدواج پایدار و موفق خطایی از همسرتان سر زد، بخشش و اعتماد دوباره تصمیم اشتباهی نیست. اما اگر بعد از چندین بار تکرار یک اشتباه مطمئن شدهاید فرد مقابل بههیچوجه قابلاطمینان نیست، لازم است با چشم باز تصمیم دیگری درباره ادامه این رابطه پرآسیب بگیرید.
فرض کنید شریک زندگیتان به شما خیانت کند! چقدر احتمال دارد او را ببخشید و بخواهید دوباره به او اعتماد کنید؟ نظراتتان را با ما و همراهان ما در میان بگذارید.
پاسخ ها