متن نوحه های اربعین حسینی
گذشته چهل روز از هجرت برادر
دوباره کنار تو آمده خواهر
واویلا واویلا واویلا واویلا
ندانی بعد تو من چها کشیدم
ازسختی زمانه جانا خمیدم
بودم پیام آورت بعد عاشورا
در راه تو هر بلا برجان خریدم
واویلا واویلا...
بعد تو دشمن کرده حرم را غارت
به کوفه وشهر شام رفتم اسارت
خطبه خواندم در کاخ شوم یزیدی
نصیب دشمن تو کردم حقارت
واویلا واویلا...
زینبت را تلخی دوران به کام است
سه ساله دختر تو مانده به شام است
این تقصیر زینبت برمن ببخشا
عفو تو زخم دلم را التیام است
واویلا واویلا.....
خاک مزارت زینب بر سر بریزد
ای کاش از روی مزارت برنخیزد
واویلا واویلا...
شعر:اسماعیل تقوایی
متن روضه اربعین
اربعین فصل هیاهوی غزل ها آمد
فصل حزن و غم و شیدایی دنیا آمد
آمده درد دلش را به برادر گوید
بر ملاقات حسین زینب کبری آمد
زنده شد باز غم ظهر غم انگیز حسین
شور و حال دگری بر دل صحرا آمد
روضه خوان زینب کبری ست مصیبت خواند
از جنان ناله ی واغربت زهرا آمد
گل خوش بوی حسین همسفر زینب بود
از چه زینب ز سفر یکه و تنها آمد
وحید زحمت کش شهری
متن روضه اربعین
اربعين آمد و چشم ها باز گريان مي شود
كربلا ماتم سراي اهل ايمـان مي شود
غصه هاي آل طه در مسير كوفه و شام
ياد شام تارشان در كنج ويران مي شود
باز تازه غصه هاي كربلا در نزد زينب
سيدسجادزين غم اشك ريزان مي شود
مجلس شام يزيد و لعل لب هاي حسين
زيرچوب خيزران بازخونريزان مي شود
گوشة ويرانه گويا غنچه اي روييده است
آه وصدافسوس كه آن هم برگ ريزان ميشود
باز گويا يك سري بي تن به نزددخترش
يا كه خورشيدي به نزد ماه ميهمـان مي شود
باز گويا دختري از شوق ديــدار پــدر
گريه و زاري نموده تا كه بي جان مي شــود
باز گويا جابر آيد با عطيه كربـــلا
حال اوزين ماتم عظمي پريشان مي شود
باز گويا زينب غم ديده از شـــام بــلا
مي رسد بر كربلا و زار و نالان مي شود
كاروان آل ياسين مجلسي برپا نمـــوده
دشت خون بااشك زينب سيرباران ميشود
غم فزون گشته زحدغمخوارزينب رفته است
تا ابد دنياي او همچون غمستان مي شود
ناله هاي زينب و خون دل سجــــاد دين
تازه است هر روز تا مهدي نمايان مي شــــود
راجي اندر اين عزا باشيعيان هم ناله است
دارد اميدي كه روز حشر شادان مي شود
محمد رجب زاده
متن نوحه اربعین امام حسین (ع)
در اربعین عاشفان/ زینب رسیده کربلا
افتاده گریان بر روی/ قبر حسین سرجدا
گوید که زینب را قمر
خواهر بیامد از سفر
جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین
گر که ببینی ام حسین/ نشناسیم جانا دگر
مویم سپید ورو کبود/خم کرده دورانم کمر
هجرت دلم سوزانده است
یک سایه از من مانده است
جانم حسین....
بودم اسیر دشمنت/در کوفه وشام بلا
خطبه بخواندم چون پدر/کید عدو شد برملا
اما دلم آذر زدند
بر آن لبت خیزر زدند
جانم حسین...
نعش سه ساله دخترت/جا مانده در شام بلا
باشرم از این واقعه/زینب بیامد کربلا
من را ببخشا ای حسین
شرمنده ام نور دوعین
جانم حسین....
اسماعیل تقوایی
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر
پاسخ ها